- فرودگاه جی. اف. کی ۵ ۸، ۹
- اسکای تاور(آسمان خراش) ۴ ۲۴
- دست ۲۸ ۲۹، ۳۰و ۳۱
(به نظر نمیرسد این تکرار، جز آهنگین کردن در پی القای معنای خاص باشد)
- خمسه خمسه ۱۱ ۳۱،۳۲ و ۳۵
- خیابان۵م ۴ ۳۴، ۳۶
- تاشیکا-یاشیکا- ماشیکا ۱۴ ۳۰، ۶۰، ۱۰۲، ۱۰۳، ۲۸۳، ۳۰۳، ۳۰۴، ۳۴۷،۳۵۰،
۳۵۵، ۴۳۵و۴۴۵
این سه واژه، باتوجه به اینکه با هم جناس مختلف الاول دارند، وقتی در کنار هم قرار میگیرند. و چندین بار تکرار میشوند، موسیقی کلام را افزایش میدهند؛ البته تکرار این واژهها که نام دو فرد ژاپنی و مارک دوربین عکاسی آنهاست، نشان از حضور آنها در تمام حوادث داستان دارد و این که آنها ثبت کننده حوادث هستند.
-خورشید ۶ ۴۱
سمبل و نماد نور و روشنایی است و گاه استعاره از خداوند است که فروغ او باعث میشود، دل آدمی جایگاه معرفت او شود.
- درد ۶
- مرگ ۳ ۳۷۳
- قسم ۴
- کفن ۳
(تکرار این واژهها علاوه بر آهنگین کردن کلام، حال و هوای مرگ را تداعی میکند)
-نویسنده: این واژه هم، جزء واژههایی است که در سراسر داستان به وضوح به چشم میآید و دارای بسامد زیادی است. حضور پر رنگی دارد و همیشه حس میکنیم، همراه ماست تا یادمان نرود، سرنوشت همهی شخصیتهای داستان در دست اوست.
در صفحه۳۸۷، این حضور با۳ بار تکرار، بیشتر نمود مییابد.
« نویسنده، نامهی سوزی را رها میکند تا … .»
« نویسنده مینویسد، طب غربی به عوض رفتن سراغ علت، با معلول مبارزه میکند.»
« نویسنده می نویسد، بیوتن یعنی یک دروغ، زاییدهی یک خطا»
«همه چیز در دستان اوست و تکلیف همه چیز را در حالی که بین چند نظریه واماندهایم، مشخص می کند»
-خدا ۶ ۴۱۴
به صورت ترکیبهای اضافی« زمین خدا- آسمان خدا- درختان سبز خدا- آب آبی رود خدا- آسمان شب خدا»
تأکید بر این نکته که همه چیز برای او و در خدمت اوست
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
تعداد صفحه
- سحر ۳
- گونه ۴ ۴۲۴
- نسیم ۲
- خیسی ۲
«سحر، ازسردی گونههایش از خواب پرید. خیال میکند نسیم سحری باشد که اینگونه گونههایش را سرد کرده است. همان نسیمی که قسمش داده بود تا سحر بیدارش کند. روی صورتش احساس خیسی میکند. چشمش را باز میکند و به بدنش پیچ وتابی میدهد. دستش را روی گونهاش میگذارد. گونهاش خیس شده است»
این پاراگراف، به دلیل وجود آرایه های بسیاری از جمله تکرار، مثل قطعهای آهنگین است و حس سرما و خیسی را با واج آرایی حرف «س» منتقل میکند.
-تنها ۵ ۴۳۵
این واژه هم، جزو واژگان پرکاربرد این داستان است، اما تکرار آن در کنار واژهی خسته، در پاراگراف زیر، تنهایی ارمیا را که در سراسر داستان حس میشود بیشتر تداعی میکند.
« تنهای تنهاست. خودش این جور خیال میکند. از ظهر که پرگاز از تگزاس کندهاند و وارد نوادا شده اند، چنین حالی دارد. تنها وخسته. ماجراهای خشی و مسابقهی اتومبیل سواریش با تاشیکا و ماشیکا ذهنش را خسته کرده است. شاید هم دست به یقه شدن با رانندهی رِد-نک تراک کمی خستهترش کرده باشد»
- خسته ۳ همان
- خنده و لبخند ۳ ۳۷۱
- کویر ۱۱ ۴۳۵، ۴۳۶
« کویر بیانتهاست. کویری ناجور که با تنهاییش جور شده است. به کویر میاندیشد و سعی میکند از کویر دکتر شریعتی چیزی را به خاطر بیاورد. هیچ یادش نیست… »
شاید احساس تهی و خالی شدن، یا هماهنگی و همخوانی کویر باتنهایی ارمیا.
تعداد صفحه
- ساکسیفون ۵ ۳۴، ۳۵
- سیلورمن ۴
درکنارهم قرارگرفتن چندبارهی این دوکلمه و تکرار واج«س» ساکسیفون نواختن را به ذهن میآورد.
- میدادند
- میگرفتند ۴ ۱۴۵
« نویسنده مینویسد که میان این همه آدم که یا داشتند نزول میگرفتند، یا نزول میدادند، یا داشتند رشوه میگرفتند، یا میدادند، یا میگرفتند، یا میدادند، یا میگرفتند یا میدادند، گشتم و گشتم دنبال یک آدم معمولی و هیچ کسی را نیافتم»
اشاره به سیاهی و شاید پلیدی دنیا و آدم هایش که یک انسان به معنای واقعی درآن یافت نمیشود یا شاید خیلی کم باشد.
-بیحوصله ۵ ۳۶۲، ۳۶۳
«بیحوصله و گیجاویج از در شرکت بیرون میرود…
ارمیا بیحوصله است و افسرده…
بیحوصله است. »
تکرار یک جمله، گاه کاملا یکسان وگاه با اندکی تغییر
تعداد صفحه
- گیو می ا فایو ۵ ۲۹، ۳۰و ۴۱۷
- آلبالا لیل والا : این عبارت به ظاهر مهمل که در سرتاسر داستان بهطرز بارزی به چشم میآید، پرکاربردترین عبارت این کتاب است، عبارتی که در اواسط داستان به « هبله ابیه هبلا» و سپس به« البلاء للولاء» تغییر شکل میدهد.