مقایسه کارایی یک واحد با سایر واحدها در یک صنعت، کارایی نسبی نامیده می شود. به منظور بهبود کارایی به پنج طریق زیر می توان عمل کرد(امامی میبدی، ۱۳۷۹، ۳۵).:
افزایش ورودی و به دست آوردن خروجی بیشتر
ثابت نگه داشتن ورودی و افزایش خروجی
کاهش ورودی و کاهش کمتر خروجی
کاهش ورودی و ثابت نگه داشتن خروجی
کاهش ورودی و افزایش خروجی
۲-۱۰-۲ انواع کارایی از نظر فارل
فارل در سال ۱۹۵۷ بررسی جامعی در خصوص انواع کارایی بنگاه و نحوه اندازه گیری آن به عمل آورد. اساسا سه نوع کارایی توسط فارل مطرح شد که به بیان هریک پرداخته می شود:
الف) کارایی فنی[۵] ب) کارایی تخصیصی [۶] ج) کارایی اقتصادی [۷] یا کارایی کل.
نمودار ۲-۲
بنگاه های مختلفی را در نظر می گیریم که در شرایط مساوی، تحت فرض بازدهی ثابت نسبت به مقیاس و تکنولوژی یکسان، با دو عامل تولید (x1 , x2) به تولید یک نوع محصول (y) می پردازند. در شکل (۲-۲ )ss’ منحنی تولید یکسان برای بنگاه های کاملا کارا می باشد. بنابراین بنگاه هایی که روی منحنی ss’ قرار دارند، کارایی فنی صد در صد یا یک دارند. برابر یک شدن کارایی، به معنای کارایی فنی کامل بنگاه است. در این شکل، بنگاهی که با p مشخص می شود، از نظر فنی ناکارا است، چراکه برای تولید یک مقدار مشخص از محصول، عوامل تولید بیشتری را به کار می گیرد(فارل[۸]،۱۹۵۷ ).
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
اما بنگاهی که در نقطه Q قرار دارد، به لحاظ فنی کاملا کاراست، چراکه روی منحنی مرزی کارا قرار گرفته است. میزان ناکارایی فنی بنگاه p برابر با فاصله PQ می باشد. فاصله PQ مقداری است که می توان عوامل تولید را بدون کاهش در محصول، کاهش داد. بنابرین نسبت به عنوان معیاری برای کارایی فنی بنگاه p تعریف می شود. برای یک بنگاه کاملا کارا این نسبت برابر با یک خواهد بود.
حال با بهره گرفتن از نسبت قیمت نهاده ها که بوسیله شیب خط هزینه یکسان AAˊ نشان داده می شود، می توان کارایی تخصیصی را محاسبه نمود. کارایی تخصیصی برای بنگاه p به صورت زیر تعریف می شود(آماده و همکاران، ۱۳۸۸، ۱۶۸):
AE =
اگر به جای تولید در نقطه Q که دارای کارایی فنی است، در نقطه ˊQ که هم دارای کارایی فنی وهم دارای کارایی تخصیصی است تولید کنیم، RQ میزان کاهش در هزینه های تولید را نشان می دهد. به عبارتی دیگر ˊQ ترکیب بهینه استفاده از نهاده ها برای یک بنگاه کارا، جهت تولید محصول بر روی ss’ را معین می کند. بنگاهی که در نقطه Q قرار دارد، اگرچه از لحاظ فنی کارا است، ولی از لحاظ تخصیصی ناکارایی دارد، زیرا می تواند برای تولید یک واحد، به جای قرار گرفتن روی خط هزینه یکسان بالاتر، روی خط هزینه یکسان پایین تر AAˊ قرار گیرد. بنابراین ˊQ در مقایسه با سایر نقاط روی منحنی ss’ دارای کمترین هزینه تولید است و تغییر در ترکیب استفاده از عوامل تولید از Q به ˊQ علی رغم ثابت بودن کارایی فنی، حرکت به سمت کاهش هزینه های تولید و افزایش نسبت می باشد.
ترکیبی از کارایی فنی و کارایی تخصیصی را کارایی اقتصادی می نامند. کارایی اقتصادی به معنای کارایی در نحوه تولید و تخصیص عوامل تولید است. کارایی اقتصادی را کارایی هزینه نیز می گویند، زیرا هرگاه از لحاظ هزینه ای کارا عمل کنیم، بهترین تخصیص و بهترین شیوه تولید نیز به وجود می آید. این نوع کارایی، از حاصل ضرب کارایی فنی در کارایی تخصیصی بدست می آید. در واقع کارایی اقتصادی را می توان توانایی بنگاه در بدست آوردن حداکثر سود ممکن، با توجه به قیمت ها و سطوح نهاده ها دانست. از دیدگاه فارل، کارایی اقتصادی، تلفیقی از کارایی فنی و کارایی تخصیصی می باشد و نسبت را به عنوان معیاری برای کارایی اقتصادی معرفی می کند (آماده و همکاران، ۱۳۸۸، ۱۶۸).
۲-۱۱ تفاوت بهره وری و کارایی
در سال های گذشته، اصطلاح بهره وری و کارایی متناوبا توسط برخی کارشناسان کشور به صورت مترادف به کار برده شده اند، در حالیکه دقیقا به یک معنی نیستند. برای روشن ساختن تفاوت بین این دو اصطلاح، یک فرایند ساده با یک عامل تولید (X) و یک محصول تولیدی (Y) را در نظر می گیریم. در نمودار (۲-۳)، منحنی OF نشان دهنده تابع مرزی می باشد؛ که نشان دهنده ارتباط میان محصول و عامل تولید است. این تابع مرزی، حداکثر تولید قابل حصول از عامل تولید را در حالات مختلف نشان می دهد، به همین دلیل نشان دهنده وضعیت تکنولوژی موجود در آن صنعت می باشد.
بنگاه هایی که بر روی این تابع تولید مرزی قرار دارند، کارا می باشند یعنی این که این بنگاه ها با بهره گرفتن از نهاده های موجود بیشترین محصول را تولید کرده اند ولی بنگاه هایی که در زیر این تابع قرار دارند، با عدم کارایی مواجه می باشد، چون با تکنولوژی موجود، می تواند تولید خود را بدون نیاز به افزایش عامل تولید، تا سطح B افزایش دهد (امامی میبدی، ۱۳۸۴، ۳۸-۴۰).
با بهره گرفتن از نمودار (۲-۳)، می توان مجموعه تولید قابل دسترس را نیز مشخص نمود، که شامل تمام نقاط روی منحنی تابع مرزی (OF) و زیر آن تا محور افقی می باشند.
نقاط روی تابع مرزی، مجموعه ای از نقاط کارآمد را نمایندگی می نمایند. برای توضیح اختلاف بین کارایی و بهره وری از شکل (۲-۲) استفاده می نماییم. در این شکل برای اندازه گیری بهره وری در نقاط مورد نظر، دسته خطوطی را از مبدا مختصات با شیب Y/X به آن نقاط رسم نموده که معیاری برای اندازه گیری بهره وری می باشند.
F
B
y
C
A
o
x
نمودار (۲-۳): تابع تولید مرزی و کارایی فنی
اگر بنگاهی که در نقطه A فعالیت می نماید، به نقطه کارای B نقل مکان نماید، آشکار است که شیب خط مورد نظر افزایش خواهد یلفت، که نشان دهنده بهره وری بالاتر در نقطه B می باشد. همچنین با حرکت به طرف نقطه C (نقطه مماس) شیب خط مماس بر منحنی افزایش بیشتری خواهد یافت و در نقطه C به حداکثر خود خواهد رسید، که بیانگر نقطه حداکثر ممکن بهره وری خواهد بود. نقطه c مثالی از صرفه جویی ناشی از مقیاس اقتصادی بنگاه و مقیاس هینه فنی آن بنگاه می باشد. فعالیت در هر نقطه دیگری بر روی تابع تولید مرزی باعث کاهش بهره وری خواهد شد. پس نتیجه می گیریم که بنگاهی ممکن است به لحاظ فنی کارا باشد (B)، ولی ممکن است بتواند با بهره گرفتن از صرفه جویی های ناشی از مقیاس، بهره وری خود را بهبود بخشد ©. با توجه به اینکه تغییر مقیاس تولید معمولا در بلند مدت امکان پذیر است، بنابراین کارایی فنی و بهره وری در قالب کوتاه مدت و بلندمدت مطرح می باشند(همان منبع).
F
y
C
B
A
o
x
نمودار (۲-۴): بهره وری، کارایی فنی و مقیاس اقتصادی
بحث فوق در یک مقطع از زمان و در شرایط ایستا (ثبات منحنی OF) می باشد، هنگامی که بهره وری در طول زمان و در شرایط پویا مورد ارزیابی و مقایسه قرار گیرد، عامل جدیدی در افزایش بهره وری به نام تغییرات تکنولوژیکی در دسترس خواهد بود. پیشرفت تکنولوژی به وسیله انتقال تابع مرززی به بالا نشان داده می شود و این موضوع در نمودار (۲-۴) به وسیله انتقال تابع مرزی از OF0 در دوره زمانی مبنا به oF1 در دوره زمانی ۱ نشان داده شده است. در دوره زمانی ۱ تمامی بنگاه ها از نظر امکانات فنی می توانند نسبت به دوره مبنا تولید بیشتری داشته باشند.
به طور کلی برای افزایش بهره وری نسبت به سال گذشته، بنگاه نه تنتها به بهبود کارایی نیاز دارد بلکه ممکن است به تغییر تکنولوژیکی، استفاده از صرفه جویی های ناشی از مقیاس اقتصادی و یا ترکیبی از هر سه مورد، نیاز داشته باشد.
نشان داده شده است که :
تغییرات کارایی تکنولوژیکی×تغییرات کارایی فنی=تغییرات بهره وری
تغییرات کارایی تکنولوژیکی× تغییرت کارایی مقیاس× تغییرات کارایی مدیریت= تغییرات بهره وری کل
اگر اطلاعات مربوط به قیمت در دسترس بوده و یک فرض رفتاری مانند حداقل سازی هزینه یا حداکثر سازی سود را مدنظر قرار دهیم، در چنین مواردی می توانیم علاوه بر کارایی فنی، کارایی تخصیصی را هم اندازه گیری نماییم. کارایی تخصیصی در انتخاب عوامل تولید، مستلزم انتخاب مجموعه ای از عوامل تولید است که سطح مشخصی از محصول را در حداقل هزینه (با قیمت های داده شده) تولید نماید. نشان خواهیم داد که از حاصلضرب کارایی تخصیصی و کارایی فنی، معیار کلی یعنی کارایی اقتصادی بدست می آید، به طوریکه: (امامی میبدی، ۱۳۸۴، ۳۸-۴۰)
کارایی فنی ×کارایی تخصیصی=کارایی اقتصادی
کارایی مقیاس×کارایی مدیریت×کارایی تخصیصی=کارایی اقتصادی
y
F ۱
F0
o
x
نمودار (۲-۵) تغییرات تکنولوژیکی طی دو دوره زمانی