میران میتار برای ارزیابی امنیت اجتماعی از مدل سیستمایک استفاده می کند، در این مدل تکیه بر نظریه آنارشیسمی کرده است. وی در این مدل مسائل جامعه را بر اساس سطوح متفاوت ( فرد، گروه، سازمان، اجتماع، جامعه سیستم و فراملی تحلیل کند و از آنارشی ( هرج و مرج) به جای تعادل به عنوان وسیله ای برای اندازه گیری حالات نظام استفاده می کند. « در تئوری آنارشی اجتماعی از شش متغیر کلان اجتماعی نام می برند که عبارتند از جمعیت، اطلاعات، فضاء، تکنولوژی سازمان، سطح کیفی زندگی. بنابراین می توان این چنین نتیجه گیری کرد که هرگروه اجتماعی اگر از میزان جمعیت، اطلاعات،فضاء یا سرزمین، تکنولوژی و سازماندهی بیشتر برخوردار باشد از امنیت اجتماعی بیشتری نسبت به سایر گروه ها که بهره کمتری از متغیرهای فوق دارند، برخوردار است. میتار با توجه به پایبندی اش به تئوری آنارشی اجتماعی بیلی و همچنین در راستای تکمیل آن متغیری را وارد معادله امنیت اجتماعی می کند که از آن به عنوان متغیر انحراف نام می برد. متغییر انحراف شامل همه پدیده های اجتماعی و فردی ناخواسته و مضر است ( مانند اشکال متنوع جرم،اسیب های اجتماعی، جنگ های داخلی و بین المللی و حوادث طبیعی و فنی متنوع)، بنابراین معادله جدید امنیت اجتماعی که توسط میتار ساخته می شود, عبارت خواهد بود: (P,I,S,T,O)F =(همه پدیده های ناخواسته)D+( کیفیت زندگی)L» (مک سویینی،۱۳۹۰: ۷۲) موضوع مهم در تئوری میتار ان است که نظام اجتماعی به جای آنکه با معیار تعدل و نظم قابل تحلیل باشد از طریق آنتروپی تحلیل می شود، به گونه ای که با به حداقل رساندن آنتروپی می توان بر سطح امنیت اجتماعی تأثیر گذاشت، از جمله نمونه هایی که توسط این معادله قابل نتیجه گیری است که کاهش آنتروپی داخلی از خلال کاهش جرایم است. در نتیجه امنیت اجتماعی ( با فرض ثابت بودن آنتروپی خارجی) افزایش می یابد(بیات،۶۶،۱۳۸۸).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
نظریه سیستمی و امنیت اجتماعی
سیستم های اجتماعی به عنوان پیچیده ترین نوع سیستم ها، دارای ویژگی هایی است که در هر یک از این عناصر سیستمی، میزان و نحوه تعامل عناصر مختلف سیستم و درجه نظام یافتگی ذاتی سیستم قابل شناسایی می باشد. در این سیستم ها، ساختار و فرایندهای ارتباطی، بستری را فراهم می کند که مهمترین ویژگی آن پیش بینی پذیری، قاعده مندی و نظم پذیری اجزاءآن می باشد. در تفکر سیستمی، نظم، پیامد یکسری اقدامات و ترتیبات خاص درون سیستمی نظیر سلسله مراتب، تقسیم کار یا تفکیک اجتماعی و نظام تعاملی بوده و به عنوان پدیده ای برآمد از ساختار و کارکردهای ویژه مطرح می گردد. در رویکرد سیستمی جدایی بین نظم و خرده سیستم ها پذیرفته نیست و نظم در یک تعبیر کلی و فراگیر مقوله ای است که سیستم ساخته است.« براساس این رویکرد، نظم و امنیت، تولیدی سیستماتیک است که از درون لایه های مختلف سیستم به شکلی درون زاد و در نتیجه مناسبات عناصر درون سیستمی مختلف سیاسی اجتماعی معنا و مفهوم عینی و ذهنی پیدا می کند. در این رویکرد رابطه نظم و سیستم اجتماعی از نوع انفصالی نیست و خط فاصل مشخصی بین این دو قابل تصور نمی باشد. در رویکرد سیستمی، جامعه در معنای فراگیرش مرجع امنیت است و به عنوان یک هویت جامع، نظم و امنیت در درون آن معنی شده و بدین ترتیب نظم و امنیت عمومی یک تولید اجتماعی محسوب می گردد. با این اوصاف، در تحلیل سیستمی از نظم و امنیت، توجه به بافت و کارکردهای گوناگون اجزاء مختلف سیستم اجتماعی متمرکز گردیده و نظم و امنیت را حاصل کارکرد ساختار عظیم اجتماعی می دانند که در جریان تقسیم کار اجتماعی- و به خصوص تقسیم کار اداری- هر بخش از آن به دستگاه مشخصی واگذار گردیده است.» (مجردی،۱۳۹۱: ۴۰) با توجه به این رویکرد نظری، امنیت اجتماعی حاصل ایفای نقش ها و وظایف هریک از عناصر سیستم اجتماعی است که در قالب یکپارچگی اجتماعی و انسجام به صورت یکی از مهمترین کارکردهای سیستم اجتماعی در سطح جامعه تولید می شود.
۲-۱۲-۲-نظریه های سرمایه اجتماعی
گرچه شاید بتوان نظریات مختلفی را شناسائی کرد که به تبیین پدیده سرمایه اجتماعی پرداخته اند ،اما از آن میان نظرات پیربوردیو ،جیمز کلمن ،رابرت پانتام از اشتهار بیشتری برخوردارند . به همین سبب در
این نوشتار تنها نظریات این سه دانشمند مرور می شوند .
نظریه پیر بوردیو[۳۶](۱۹۹۷)
بوردیو (۱۹۷۷ ) یک جامعه شناس اروپایی است که تبیینی ویژه از سرمایه اجتماعی به دست داده است. او میدان و صحنه اجتماعی را به یک کارزار رقابتی و مبارزاتی تشبیه می کند که در آن رقابت کنندگان برای غلبه بر دیگران از نوع ژتون استفاده می کنند . به زعم او تعدادی از آن ژتون ها سیاه ، برخی آبی و تعدادی نیز قرمز هستند . از نظر بوردیو ژتون های سیاه سرمایه اقتصادی جامعه هستند که دارایی مادی شهروندان را تشکیل می دهند . ژتون های آبی سرمایه فرهنگی جامعه اند که میراث فرهنگی آن جامعه تلقی می شوند و ژتون های قرمز سرمایه اجتماعی جامعه هستند . بوردیو تأکید می کند که گرچه این سه نوع سرمایه قایل جایگزین نیستند اما ترکیب شدنی هستند و از ترکیب آنها سرمایه جدیدی پدید می آید . بوردیو برای تشریح بیشتر سرمایه اجتماعی از رویکرد مارکسیستی بهره می گیرد . به همین سبب تأکید می کند که این سرمایه خاص نخبگان جامعه است و در بلند مدت تولید برابری می کند . (پرویزی،۹۹،۱۳۸۳)
نظریه کلمن[۳۷](۱۹۹۵)
کلمن یک جامعه شناس آمریکایی است که رویکرد او به سرمایه اجتماعی متفاوت از رویکرد بوردیو است. به زعم کلمن (۱۹۹۵ ) سرمایه اجتماعی نشان دهنده نوع منبع است . این منبع دربرگیرنده شبکه ای از اعتماد و ارزشهای مشترک است . کلمن تأکید می کند که در اجتماعات منبع اصلی سرمایه اجتماعی هستند و می توانند مقداری از عقب ماندگی اجتماعی و اقتصادی خانواده ها را جبران کنند (فیلد ، ۱۳۸۶ : ۴۲ )از نظر کلمن سرمایه اجتماعی که به واسطه شکل گیری شبکه های اجتماعی و هنجارهای مشترک تکامل پیدا می کنند ، تأثیر فزاینده ای در رشد شناختی افراد جامعه و تکامل خودشناسی و هویت یابی آنان بر عهده دارند . کلمن عوامل اصلی تشکیل دهنده سرمایه اجتماعی را چنین بر می شمارد :
ایجاد تعهد و انتظار بین کنشگران
اعتماد سازی در محیط اجتماعی
گشودن کانال های تبادل اطلاعات
تنظیم هنجارهایی که اشکالی خاص از رفتار را تنظیم می کنند
به زعم کلمن با محقق ساختن این عوامل ،سرمایه اجتماعی شکل می گیرد و بسط و توسعه پیدا می کند کلمن سرمایه اجتماعی را یک ،،کالای عمومی ،، می داند که از طریق کارکردش تعریف می شود. به زعم او ، سرمایه اجتماعی یک هستی منفر نیست بلکه نوعی از هستی های متفاوتی است که دارای دو خصوصیت مشترک هستند ۱- همگی دارای وجوهی از یک ساختار اجتماعی هستند ۲-همگی کنش های خاصی از افراد داخل ساختار را تسهیل می کنند (کلمن ، ۱۳۸۴ :۳۰۲ ) از دیدگاه کلمن برخی ساختارهای اجتمعی تحصیل گر سرمایه اجتماعی هستند در حالی که برخی دیگر از آنها بازدارنده اند .
نظریه پانتام[۳۸](۱۹۹۶)
اشتهار پانتام در بحث پیرامون سرمایه اجتماعی بیش از هر محقق و نظریه پرداز دیگری است . او این اشتهار را بیش از هر چیز مدیون اثر مشهود خود ،،بولینگ تنها ،،است . او این کتاب را برای وصف جامعه آمریکا تألیف نموده است . پانتام بر خلاف کلمن و بوردیو برای تبیین سرمایه اجتماعی از علوم سیاسی بهره می گیرد نه از جامعه شناسی . پانتام برای تشریح سرمایه اجتماعی از سه مفهوم زیر استفاده می کند
-
- اعتماد
-
- هنجارها
-
- شبکه ها
بنظر پانتام این سه پدیده قادرند کارایی جامعه را تسهیل کنند و کنش های جمعی را تسریع بخشند . او در تعریف سرمایه اجتماعی تأکید می کند : منظور من از سرمایه اجتماعی آن دسته از ویژگیهای زندگی اجتماعی ،شبکه ها، هنجارها و اعتماد است که مشارکت کنندگان را قادر می سازد تا به شیوه ای موثرتر اهداف مشترک خود را تعقیب کنند ( پانتام ،۱۳۸۰ : ۵۶ (
پانتام از دو نوع سرمایه اجتماعی سخن به میان می آورد :سرمایه اجتماعی ارتباط دهنده (جامع )و سرمایه اجتماعی درون گروهی ( انحصاری ). به زعم او : سرمایه درون گروهی هویت انحصاری خود را تقویت کرده و باعث حفظ همگنی می شود . در حالی که سرمایه اجتماعی ارتباط دهنده افراد متعلق به تقسیمات اجتماعی متنوع را گردهم می آورد . هر کدام از این اشکال سرمایه اجتماعی برای رفع نیازهای متفاوتی سودمندند ( فیلد ، ۱۳۸۶ :۵۶ ) پانتام ،همانند توکویل ، رابطه انتخابات و رفتار رأی دادن با سرمایه اجتماعی را مورد بحث قرار داده است .به زعم او مشارکت فوق فزون تر شهروندان یک جامعه در فرایندهای انتخاباتی نوع سرمایه اجتماعی تلقی می شود .
خلاصه آنکه هر سه نظریه پردازی که از آنها نام برده شد نخست ؛ سرمایه اجتماعی را مقدم جامعه و عامل انسجام و همگرایی و توسعه جمعی می دانند . دوم ؛ هر سه ، همانند محققان پیش و پس از خود ،اصلی ترین عنصر سرمایه اجتماعی را اعتماد می دانند ،چه ،این عامل است که زمینه پیوستن به فرایندها و شبکه های اجتماعی و تولید ارزشهای مشترک را فراهم می سازد.
۲-۱۲-۳-تبیین نظری کنش مجرمانه و سرمایه اجتماعی
پیش شرط و لازمه پیشگیری از جرم شناخت و واکاوی درست جرم است . این کار معمولاً در قالب تبیین نظری از جرم انجام شده است که از این حیث با رویکرد نظری مختلفی مواجه هستیم . پیوند بین کم و کیف روابط اجتماعی ، که مرکز سازه اجتماعی را تشکیل می دهد ، با عمل مجرمانه از زمان کلاسیک های جامعه شناسی مورد مداقه بوده است ولی عالمان علوم اجتماعی جدید نیز این پیوند را از مناظر گوناگونی از حیث نظری و تجربی مورد واکاوی قرار داده اند که هر کدام از آنها را می توان ابعاد و عناصر سرمایه اجتماعی را دید(هرفر،۳۱،۱۳۸۳) .
۲-۱۲-۴-نظریه انتخاب منطقی جرم و سرمایه اجتماعی
نظریه انتخاب منطقی کنش هم در اقتصاد خرد و هم در جامعه شناسی خرد محل اعتنای برخی از جامعه شناسان بوده است . طبق این نظریه ، جرم نتیجه و محصول تصمیم افراد بر مبنای تحلیل هزینه – فایده است . به گونه ای که تدریس نظری وتجربی این عالمان اجتماعی متمرکز بر مقایسه بازده قانونی یا مجرمانه تصمی و کنش انتخابی کنش گران اجتماعی و نقش بازدارنده پلیس و نظام قضائی بود که در دوره اخیر نقش تعاملات اجتماعی بر روی رفتار مجرمانه نیز به این معادله اضافه شد . عالمانی چون وارهان[۳۹] (۱۹۹۷) ، سامپسون[۴۰] (۱۹۹۷) و لافری[۴۱] (۱۹۹۹) و دیگران که از اثر کاهنده سرمایه اجتماعی بر جرم دفاع می کنند ،بر دو نکته تأکید دارند ۱) سرمایه اجتماعی هزینه مبادلات اجتماعی را کاهش می دهد ؛ به گونه ای که اجازه می دهد ستیزها به صورت صلح آمیز حل شوند ۲) اجتماعاتی که دربین افراد آنها پیوندهای قوی وجود دارد ،بهتر می توانند خودشان را سازماندهی کرده و بر مسئله گرفتن سواری مجانی در زمان کنش جمعی فائق شوند(روی،۳۹،۱۳۸۲) .
۲-۱۲-۵-نظریه بی سازمانی اجتماعی و سرمایه اجتماعی
بی سازمانی اجتماعی عبارت است از ضعف نظام هنجاری در نظارت و کنترل عمل افراد و واحدهای اجتماعی که آن را وضعیت عدم توفیق مقررات نیز تعریف کرده اند . کولی بی سازمانی اجتماعی را به عنوان فروپاشی سنت ها مفهوم سازی کرده است . او مدعی است بدترین صفت بی سازمانی اجتماعی این موضوع است که فقدان هنجارهای سطح توفیق افراد را کاهش می دهد و موجب می شود آنها حساسیت و انگیزه های اولیه خود را از دست بدهند (رابینگتن و واینبرگ[۴۲] ، ۱۳۸۶: ۴۹(
پارک می گوید اساس سازمان اجتماعی ، سنت ها ، رسوم ، خانواده ، همسایگی و جامعه جمعاً در طول دوران پایداری مردم را کنترل می کنند . شهر نشینی ، صنعتی شدن و مهاجرت این گونه تأثیرات پایدار کننده را مختل کرده و بوسیله اقتدار نظام های اجتماعی سنتی را سست می کنند نمونه های بی سازمانی اجتماعی را در میان مهاجران ،بزهکاران ،خانه بدوشان و زندگی بی ریشه ای یافت که در محل زندگی این افراد وجود دارد ( رابینگتن و واینبرگ ، ۱۳۸۶: ۵۳( .
بر اساس نظریه بی سازمانی اجتماعی ،کنترل های اجتماعی ضعیف ، به توانایی افراد برای سازماندهی و حمایت از خودشان صدمه می زند و بی اعتمادی و بدبینی را بسط داده که زمینه را برای گسترش جرم فراهم می کند . نظریه بی سازمانی اجتماعی جرم را محصول اختلال رابطه در هزینه های اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و حتی سیاسی می داند که جامعه را از داشتن نظم اجتماعی پویا بازداشته و آن را مستعد بروز تجربه نمودن رفتارهای مجرمانه می سازد . این نظریه تبیین روابط بین فردی ، بین گروهی و نیز کم و کیف روابط بین افراد و سازمانها و نهادهای اجتماعی را بر فرایندهای کنترلی در اشکال رسمی و غیررسمی بررسی می کند از این منظر توجه به سرمایه اجتماعی از نوع ساختاری که بر کم و کیف روابط بین فردی و نهادی تأکید دارد اهمیت قابل توجهی پیدا کرده است .
روزنفلد[۴۳] و همکاران (۲۰۰۱) معتقدند که نظریه های بی سازمانی اجتماعی ،آنومی و فشار از این تبیین دفاع می کنند که مشارکت مدنی و اعتماد اجتماعی می تواند جرم را کاهش دهند زیرا آنها کنترل اجتماعی رسمی و غیررسمی را افزایش داده و تأثیر هنجارهای اجتماعی را تقویت می کنند و منابعی را برای افراد جهت دستیابی به اهداف شان فراهم می سازند . از طرفی برخی از مطالعات تجربی نشان می د هند که بین سرمایه اجتماعی و جرم رابطه مثبت وجود دارد . (شارون،۲۳۶،۱۳۷۹)
۲-۱۲-۶-نظریه پیوند افتراقی[۴۴]
نظریه پیوند افتراقی ساترلند به کم و کیف روابط و تعاملات فرد و ظرف و بستری که این روابط دارند توجه نشان می دهد و تأثیر مثبت و منفی این روابط را مورد تأکید قرار می دهد هر چند به دلیل تأکیدی که بروز عمل مجرمانه دارد عمده تمرکز خود را بر ستیزهای آسیب زا و جرم خیز به لحاظ اجتماعی و محیطی قرار می دهد که البته به وجه شریرانه سرمایه اجتماعی نیز توجه می کند. او وجود تعامل و معاشرت اجتماعی را برای موجودات انسانی از وقتی که در جهان زیست اجتماعی قرار می گیرند ، اجتناب ناپذیر می داند و بر این نکته تأکید دارد که عمل مجرمانه و فنون مربوط به آن مانند عمل غیرمجرمانه آموخته می شود .
این فراگیری از طریق فرایند ارتباط و تعامل اجتماعی با دیگران فرا گرفته می شود و تمامی کنش هایی که از جانب افراد صادر می شود محصول ورود و زندگی در محیط اجتماعی است که برخوردار از تنوع و تفاوتهای قابل اعتنایی است . نوع بستر و محیطی که افراد در آن قرار می گیرند و میزان تراکم و عمق تعاملات ،تعیین کننده نوع کنش های بعدی آنها خواهد بود ، به گونه ای که افرادی که در محیط های اخلاقی و فاقد جرم و تبهکاری اجتماعی گذران زندگی می کنند وعمده روابط شان با افراد به هنجار و سالم است ، دارای رفتار و عمل به هنجار خواهد بود و برعکس کسانی که عمده تماس ، معاشرت و تعاملات شان در محیط های تبهکارانه ، جرم زا و فاقد ارزشهای اخلاقی مثبت سپری می شود ، عمل مجرمانه و فنون مربوط به آن را فرا گرفته و به آن مبادرت خواهند کرد . بر این مبناست که کسانی چون گلیزر[۴۵] ، اسچینکفن[۴۶] (۱۹۹۶) روبیو[۴۷] (۱۹۹۷ ) از این ایده سخن می گویند که سرمایه اجتماعی موجب افزایش جرم می شود . به نظر آنها در زمینه های معینی تعاملات اجتماعی قوی به افراد اجازه و فرصت ورود به فعالیتهای مجرمانه را می دهد به گونه ای که این تعاملات نفوذ و سلطه مجرمان و تبهکاران را برای گسترش جرم و خشونت بر دیگر اعضای جامعه تسهیل می کند . کالو – آرمنگل و زنو[۴۸] (۲۰۰۴ ) نشان داده اند که با متراکم شدن شبکه های اجتماعی میزان جرم افزایش می یابد زیرا این شبکه ها تبادل تکنیک و مهارت را در بین مجرمان تسهیل می کنند . رفتار مجرمانه تنها وابسته به انگیزه های فردی نیست بلکه تحت تأثیر رفتار همسالان و دیگر افراد نیز هست که در قلمرو فرد زندگی می کنند به گونه ای که اگر همسالان و افراد ساکن در محل فرد از رفتار مجرمانه اجتناب کنند احتمال ارتکاب به جرم برای این فرد کاهش پیدا می کند . کنترل اجتماعی غیررسمی از جانب شهروندان به تحقق نظم اجتماعی کمک می کند و بهزیستی اجتماعی را ارتقاء می دهد که خود موجب افزایش اعتماد ، عمل دگرخواهانه و مشارکت اجتماعی در بین شهروندان می شود . به نظر آکوماک[۴۹] و ترویل[۵۰] (۲۰۰۸) انحراف اجتماعی بازتاب سطوح پایین سرمایه اجتماعی است . (اسکوگان،۵۹،۱۳۸۶)
۲-۱۲-۷-نظریه پیوستگی اجتماعی و سرمایه اجتماعی
هیرشی[۵۱] در بررسی بزهکاری اجتماعی بر این ایده تأکید دارد که بزهکاری اجتماعی را باید بر مبنای پیوستگیهایی مورد بررسی قرار داد که فرد به نهادهای اجتماعی اعم از خانواده ، محله ، مدرسه ، همسالان و دیگر نهادها ، سازمانها و واحدهای اجتماعی جامعه دارد . او نظریه کنترل اجتماعی را در قالب پیوستگیها یا قیود اجتماعی در نظر گرفته است و معتقد است بزهکاری وقتی اتفاق می افتد که قیود فرد نسبت به اجتماع ضعیف و یا به کلی از بین می رود . او فرد بزهکار را شخصی می داند که از قیود اجتماعی آزاد است و به قید و بندهای اجتماعی کم اعتنا و یا بی اعتناست .( مشکانی، ۱۳۸۱ : ۱۰ ) هیرشی این پیوستگی را در قالب چهار مقوله زیر مورد توجه قرار داده است .
ü تعلق: به معنای حساسیتی که شخص نسبت به عقاید و تعریف دیگران درباره خود نشان می دهد . در حقیقت نوعی قید و بند اخلاقی است که فرد را ملزم به رعایت هنجارهای اجتماعی می کند مانند تعلقات خانوادگی ، شغلی ، آموزشی ، قومی ، محله ای و … .
ü تعهد : که دلالت بر میزان و وفاداری فرد به اجتناب و پرهیز از مخاطرات اجتماعی و اخلاقی دارد و از سوی دیگر الزام و پایبندی فرد را به اصول اخلاقی ، مذهبی و اجتماعی موجب می شود .
ü درگیری و مشغولیت : که به معنای دسترسی و ورود به فعالیتهای مثبت است و فرصت ورود به کارهای خلاف را از فرد می ستاند . در این خصوص می توان به اشتغال در فعالیتهای فوق برنامه ، عضویت در انجمن ها و شرکت در برنامه های جمعی بخصوص در زمان فراغت اشاره کرد .
ü باورها : که بیانگر پایبندی فرد به ارزشهای اخلاقی مثبت به لحاظ نظری و عملی است عناصر مطرح نظریه هیرشی عناصری هستند که به خوبی در قالب سرمایه اجتماعی شناختی به آنها پرداخته شده است . بنابراین از این منظر رابطه بین سرمایه اجتماعی شناختی و پیشگیری از جرم و بزهکاری این نظریه می تواند توان تبیینی خود را نشان دهد . اما این نظریه نسبت به عوامل ساختاری و بیرونی و نقش آنها در ورود به عمل بزهکارانه و یا مجرمانه ساکت است . همچنین از امکان وجود عناصر چهارگانه مطرح شده در مقیاس گروه های فرعی که معارض با جامعه هستند و تشکیل خرده فرهنگ بزهکاری را می دهند، بحثی نمی کند(مک کین،۷۹،۱۳۸۰) .
۲-۱۲-۸-نظریه نابسامانی اجتماعی و سرمایه اجتماعی
نابسامانی به معنی بی قانونی و فقدان نظم ، اعتدال ، اصول و قواعد اخلاقی معنا شده است . نابسامانی اجتماعی وضعیت بی قاعدگی یا بی هنجاری است که در آن ، افراد قادر نیستند براساس یک نظامی از قواعد مشترک ارتباط متقابل برقرار کنند و به نیازهای خود پاسخ دهند و در نتیجه نظم فرهنگی و اجتماعی از هم پاشیده می شود . بی هنجاری در سطح جامعه نشانگر نوعی اختلال ، اغتشاش و بی هنجاری در نظم جمعی است که در آن احساسات فرد با توجه به نظام اجتماعی سنجیده می شود . در اندیشه دورکیمی ، اگر نتوان فرد را اجبار اجتماعی قرار داد و با اجتماع همراه کرد ، وی منافع فردی خود را بر منافع جمعی توفق می دهد . در نتیجه جامعه با آسیب و انحراف روبرو می شود و این آسیب ها و یا انحرافات با گرایشات فرد گرایانه یا گرایش های خود گرایانه نمود پیدا می کند(دورکیم،۴۹،۱۳۸۱) .