إِنَّما مَثَلُ الْحَیاهِ الدُّنْیا کماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ مِمَّا یَأْکلُ النَّاسُ وَ الْأَنْعامُ حَتَّى إِذا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَها وَ ازَّیَّنَتْ وَ ظَنَّ أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَیْها أَتاها أَمْرُنا لَیْلاً أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصیداً کأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ کذلِک نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَتَفَکرُون[۱۰۳]
مثل زندگى دنیا، همانند آبى است که از آسمان نازل کردهایم که در پى آن، گیاهان (گوناگون) زمین- که مردم و چهارپایان از آن مىخورند- مىروید تا زمانى که زمین، زیبایى خود را یافته و آراسته مىگردد، و اهل آن مطمئن مىشوند که مىتوانند از آن بهرهمند گردند، (ناگهان) فرمان ما، شبهنگام یا در روز، (براى نابودى آن) فرامىرسد (سرما یا صاعقهاى را بر آن مسلّط مىسازیم) و آن چنان آن را درو مىکنیم که گویى دیروز هرگز (چنین کشتزارى) نبوده است. این گونه، آیات خود را براى گروهى که مىاندیشند، شرح مىدهیم.
مولای متقیان، امیرالمؤمنین۷ میفرمایند:
وَ إِنَّ دُنْیَاکمْ عِنْدِی لَأَهْوَنُ مِنْ وَرَقَهٍ فِی فَمِ جَرَادَهٍ تَقْضَمُهَا مَا لِعَلِیٍّ وَ لِنَعِیمٍ یَفْنَى وَ لَذَّهٍ لَا تَبْقَى[۱۰۴]؟!؟
و بىشک دنیاى شما نزد من از برگى که در دهان ملخى است و آن را مىجود خوارتر است! على را با نعمتى که از دست مىرود و لذّتى که باقى نمىماند چهکار؟!
بیشک کسی که بیارزشی دنیا در برابر آخرت را درک کند، نسبت به اقبال و ادبار دنیا بیتفاوت میشود و همواره به آخرت میپردازد. امیرالمؤمنین۷ میفرمایند:
کیْفَ یَزْهَدُ فِی الدُّنْیَا مَنْ لَا یَعْرِفُ قَدْرَ الْآخِرَه[۱۰۵]
چگونه در دنیا زهد پیشه کند کسی که ارزش آخرت را نمیداند؟
۱٫۳٫۱٫۲٫۱٫۴٫ یاد آخرت
پس از اینکه انسان شناخت صحیح از دنیا و آخرت پیدا کرد، لازم است که با یاد آخرت، توجه خود را به سرای باقی سوق دهد تا نسبت به دنیا بیرغبت شود. امیرالمؤمنین۷ در وصیتی به فرزند خویش امام حسن مجتبی۷ میفرمایند:
وَ أَکثِرْ ذِکرَ الْآخِرَهِ وَ مَا فِیهَا مِنَ النَّعِیمِ وَ الْعَذَابِ الْأَلِیمِ فَإِنَّ ذَلِک یُزَهِّدُک فِی الدُّنْیَا وَ یُصَغِّرُهَا عِنْدَک وَ قَدْ نَبَّأَک اللَّهُ عَنْهَا وَ نَعَتْ لَک نَفْسَهَا وَ کشَفَتْ عَنْ مَسَاوِیهَا فَإِیَّاک أَنْ تَغْتَرَّ بِمَا تَرَى مِنْ إِخْلَادِ أَهْلِهَا إِلَیْهَا وَ تَکالُبِهِمْ عَلَیْهَا وَ إِنَّمَا أَهْلُهَا کلَابٌ عَاوِیَهٌ وَ سِبَاعٌ ضَارِیَهٌ یَهِرُّ بَعْضُهَا عَلَى بَعْضٍ یَأْکلُ عَزِیزُهَا ذَلِیلَهَا وَ کبِیرُهَا صَغِیرَهَا قَدْ أَضَلَّتْ أَهْلَهَا عَنْ قَصْدِ السَّبِیلِ وَ سَلَکتْ بِهِمْ طَرِیقَ الْعَمَى وَ أَخَذَتْ بِأَبْصَارِهِمْ عَنْ مَنْهَجِ الصَّوَابِ فَتَاهُوا فِی حَیْرَتِهَا وَ غَرِقُوا فِی فِتْنَتِهَا وَ اتَّخَذُوهَا رَبّاً فَلَعِبَتْ بِهِمْ وَ لَعِبُوا بِهَا وَ نَسُوا مَا وَرَاءَهَا[۱۰۶]
آخرت و نعمت ها و عذاب هاى دردناکش را فراوان یاد کن تا دلت را از دنیا برگیرد و قدر و قیمتش را بکاهد. خداوند دنیا را به تو معرفى کرده، دنیا خود نیز صفاتش را آشکار نموده و ناهنجاری هایش را بر ملا داشته؛ مبادا دلگرمى مردم به دنیا و جنگ و ستیز آنان بر سر آن تو را بفریبد، که دنیاداران سگان پارسکننده و درندگان شکاریند که (بر سر آن مردار) بر یک دیگر بانگ زنند، عزیزان، ذلیلان را بخورند و بزرگان، کوچکان را؛ دنیا اهلش را از راه راست منحرف کرده و به کورهراهها کشانده، دیدگانشان را از دیدن راه صحیح بسته، در حیرت آن سر گشتهاند و به گرداب فتنهاش غوطهور. آن را به خدائى گرفتهاند، دنیا با آنها بازى کند و آنها با دنیا و پشت سرش را از یاد بردهاند.
۱٫۳٫۱٫۲٫۱٫۵٫ یاد مرگ
یکی از عوامل بیرغبتی به دنیا یاد مرگ است. امیرالمؤمنین۷ میفرمایند:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَکثِرُوا مِنْ ذِکرِ هَادِمِ اللَّذَّاتِ
فَقِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ ص وَ مَا هَادِمُ اللَّذَّاتِ؟
قَالَ الْمَوْتُ فَإِنَّ أَکیَسَ الْمُؤْمِنِینَ أَکثَرُهُمْ لِلْمَوْتِ ذِکراً وَ أَحْسَنُهُمْلِلْمَوْتِ اسْتِعْدَاداً[۱۰۷]
پیامبر خدا۶ فرمود: از نابود کنندهی لذات فراوان یاد کنید.
از حضرت پرسیدند: ای رسول خدا نابود کنندهی لذات چیست؟
پیامبر۶ فرمود: مرگ؛ همانا زیرکترین مؤمنین کسانی هستد بیشتر از دیگران یاد مرگ میکنند و برای آن آمادهترند.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
امام باقر۷ خطاب به یکی از اصحاب خود فرمودند:
یَا أَبَا عُبَیْدَهَ أَکثِرْ ذِکرَ الْمَوْتِ فَمَا أَکثَرَ ذِکرَ الْمَوْتِ إِنْسَانٌ إِلَّا زَهِدَ فِی الدُّنْیَا[۱۰۸]
اى ابا عبیده، بسیار یاد مرگ کن، زیرا شخصى از مرگ بسیار یاد نکند، جز آنکه به دنیا بىرغبت شود.
امیرالمؤمنین۷ در روایت شریفی میفرمایند:
مَنْ صَوَّرَالْمَوْت َبَیْنَ عَیْنَیْهِ هَانَ أَمْرُ الدُّنْیَا عَلَیْه[۱۰۹]
هر که مرگ را پیش چشمش مصور سازد، کار دنیا بر او خوار و سهل گردد.
۱٫۳٫۱٫۳٫ ترک دروغ
یکی از موانع درک حلاوت ایمان، دروغگویی است. این عمل ناشایست حتی به شوخی نیز مانع چشیدن حلاوت ایمان میشود. امیرالمؤمنین۷ میفرمایند:
لَا تَجِدُ طَعْمَ الْإِیمَانِ حَتَّی تَتْرُک الْکذِبَ جِدَّهُ وَ هَزْلَه[۱۱۰]
طعم و مزهی ایمان را نمیچشی تا اینکه دروغ را چه جدی و چه شوخی ترک کنی.
سخن از آثار مخرب دروغگویی در این مختصر نمیگنجد. اما آنچه به بحث ما مربوط است، تأثیر دروغگویی در از بین بردن طعم خوش ایمان به خداوند است. در تعبیر دیگری از امیرالمؤمنین۷ آمده است:
لَا یجِدُ عَبْدٌ حَقِیقَهَ الْإِیمَانِ حَتَّی یدَعَ الْکذِبَ جِدَّهُ وَ هَزْلَهُ[۱۱۱]
هیچ بندهای حقیقیت ایمان را نمییابد تا اینکه دروغ جدی و شوخی را واگزارد.
از آنجایی که دروغ، کلید بسیاری از خطاها و سرچشمه بسیاری از انحرافات است، طبیعی است که مانع چشیدن طعم ایمان باشد و آنچه جالب توجه است این است که دروغ به معنای اِخبار غیر واقعی، اگر به مزاح و شوخی هم باشد دروغ است و نقش مخرب خود را در حالات معنوی انسان خواهد داشت.
۱٫۳٫۱٫۴٫ دوستی و دشمنی به خاطر خداوند
یکی دیگر از راههای دستیابی به شیرینی ایمان، حب و بغض به خاطر خداوند است. رسول اکرم۹میفرمایند:
یا عَبْدَ اللَّهِ أَحْبِبْ فِی اللَّهِ وَ أَبْغِضْ فِی اللَّهِ وَ وَالِ فِی اللَّهِ وَ عَادِ فِی اللَّهِ فَإِنَّهُ لَنْ تُنَالَ وَلَایهُ اللَّهِ إِلَّا بِذَلِک وَ لَا یجِدُ رَجُلٌ طَعْمَ الْإِیمَانِ وَ إِنْ کثُرَتْ صَلَاتُهُ وَ صِیامُهُ حَتَّی یکونَ کذَلِک[۱۱۲]
ای بندهی خدا! به خاطر خدا دوست بدار و به خاطر خدا کینه داشته باش و تولّیات به خاطر خدا باشد و دشمنیات نیز. که تو هرگز به ولایت خدا نمیرسی مگر اینکه این گونه باشی و هیچ کسی طعم ایمان را نمیچشد ـ اگر چه نماز و روزهاش فراوان باشد ـ تا این که این چنین شود.
امکان ندارد که کسی از ایمان خویش لذت ببرد در حالیکه دوستی و دشمنیاش به خاطر خدا نیست. مثلاً در دل نسبت به کسانی محبت و علاقه داشته باشد که محبوب خدا نیستند و محبت آنان با طریق بندگی خدا منافات دارد ، یا ازکسانی که خداوند دوستشان دارد بیزار باشد و ادعا کند که طعم ایمان را چشیده است.
نکتهای که به نظر میرسد اشاره به آن مناسب باشد این است که در حدیثی از امام صادق۷ آمده است:
طَلَبْتُ حُبَّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَوَجَدْتُهُ فِی بُغْضِ أَهْلِ الْمَعَاصِی[۱۱۳]
محبت خداوند عزو جل را طلب کردم پس آن را در بغض اهل گناهان یافتم.
لازم به ذکر است که با تشکیل خانوادهی حدیث و نظر به مجموع روایات نقل شده از اهلبیت: ما اجازه نداریم نسبت به کسی در دایرهی اهل ایمان باشد - یعنی شیعه باشد - و گناه و معصیتی از او سر بزند، بغض و نفرت داشته باشیم. بلکه باید رفتار و عمل ناشایست او مورد تنفر ما باشد نه شخص او. همان طور که شخصی به امام کاظم۷ گزارشی از گناهان و کارهای زشت یکی از اهل ایمان ارائه کرد و پرسید آیا از او برائت بجوییم؟ امام۷ فرمودند:
تَبَرَّءُوا مِنْ فِعْلِهِ وَ لَا تَتَبَرَّءُوا مِنْهُ أَحِبُّوهُ وَ أَبْغِضُوا عَمَلَه[۱۱۴]
از عمل او بیزاری بجویید اما از خود او بیزار نباشید. او را دوست بدارید اما عملش را دشمن بدارید.
با توجه به این حدیث، باید فرمایش امام صادق۷ را اینگونه معنا کرد که اهل معاصی و کارهای ناپسند، اگر مؤمن باشند، معصیت و کار زشت آنان باید مورد بغض و نفرت قرار گیرد و اگر معصیت آنها، بیایمانی به خدا و عدم پذیرش اعتقادات حق است، خود آنان به جهت همین بیایمانی باید ناپسند شمرده شوند و اگر دل انسانی بر اساس حب فی الله و بغض فی الله تنظیم گردد، طبیعتاً طعم ایمان به خدا را خواهد چشید.
باید توجه داشت که حب به پیامبر اکرم۶ و ائمهی طاهرین: از مصادیق حب به خاطر خداوند است. اهمیت حب به این چهارده وجود پاک در حدی است که از ملاکهای ایمان شمرده شده است. پیامبر اکرم۶ خطاب به امیرالمؤمنین۷ فرمودند: