به همین دلیل در بیشتر دعاها کفاف خواسته شده و پیامبر (ص) آن را از خداوند برای خاندان و عترتش مسألت نموده است، مانند:
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
اللَّهُمَ ارْزُقْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ مَنْ أَحَبَّ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ الْعَفَافَ وَ الْکَفَاف (کلینی، ۱۴۰۷ ق، ج ۲، ص ۱۴۰)
«خداوندا به محمد و خاندانش و هرکس او و خاندانش را دوست میدارد پاکدامنی و کفاف عنایت بفرما.»
امام سجاد (ع) به روایت امام باقر (ع) فرمودند:
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک خَیْرَ الْمَعِیشَهِ مَعِیشَهً أَقْوَی بِهَا عَلَی جَمِیعِ حَاجَاتِی … مِنْ غَیْرِ أَنْ تُتْرِفَنِی فِیهَا فَأَطْغَی أَوْ تُقَتِّرَهَا عَلَی فَأَشْقَی (مجلسی، ۱۴۰۴ ق، ج ۸۷، ص ۱۲)
«خدایا! از تو خواستار نیکوترین معیشتم: معیشتی که با آن توانایی بر طاعت تو پیدا کنم، و با آن به همه نیازمندیهایم برسم … بی آنکه سبب اتراف (رفاهزدگی) من شود و سر به طغیان بردارم، یا آن اندازه آن را اندک بدهی که گرفتار بدبختی شوم.»
از حدیث فوق روشن میشود که معیشت در حد کفاف که پاسخگوی نیازها به صورت متعادل باشد بهترین معیشت است، لذا داشتن به میزان کفاف میتواند بر فقر و ثروت ارجحیت داشته باشد.
جمعبندی
در این فصل ماهیت پدیده فقر را از دیدگاه اقتصاد اسلامی و سایر مکاتب اقتصادی شناسایی کرده و انواع آن از دیدگاه طرفین بیان کردیم.
تقسیم فقر به فقر مطلق و نسبی، فقر دائمی و موقتی، فقر موردی و فراگیر و فقر مادی و معنوی تقسیمبندیهای مختلفی از انواع فقر بود که در مکاتب اقتصادی ارائه شده است. در معارف اسلامی نیز شقهای گوناگونی از فقر بیان شده که عبارتاند از: فقر ذاتی، فقر واقعی و حقیقی، فقر دینی، فقر فرهنگی، فقر روحی و ذهنی، فقر انتخابی و فقر اقتصادی.
سپس برخی از روایات متناقض در مذمت و مدح فقر را ذکر کرده و موضع نهایی اسلام نسبت به فقر را بیان کردیم.
در فصل بعد گذری بر دریای روایات گهربار امیرالمؤمنین (ع) کرده و به بررسی علل و پیامدهای فقر از دیدگاه آن بزرگوار میپردازیم. مطالعه علل و پیامدهای فقر به ما کمک میکند تا شناخت دقیقتری نسبت به فقر پیدا کنیم و در استخراج راهکارهای حضرت (ع) در مبارزه با فقر موفقتر عمل کنیم.
نمودار ۲-۲ - خلاصه فصل ۲
منبع: یافتههای تحقیق
فصل سوم: علل و پیامدهای فقر از دیدگاه امیرالمؤمنین (ع)
مقدمه
بر اساس تعالیم دینی، خداوند متعال، جهان را خلق و روزی همه موجودات را تضمین نموده است. در قرآن کریم آمده است:
﴿ما مِنْ دَابَّهٍ … إِلَّا عَلَی اللَّهِ رِزقُها﴾ (هود: ۶)
«هیچ موجود زندهای نیست مگر اینکه روزی او بر عهده خدا است.»
بر این اساس، نعمتهای مادی بالقوه در جهان آفرینش، بیش از نیاز جمعیت جهان است ولی عوامل مختلفی باعث میشوند که انسان نتواند ظرفیتهای بالقوه را به فعلیت برساند و نیز نتواند آنچه را که بالفعل است به خوبی توزیع نماید، و در نتیجه شاهد فقر گسترده و فراگیر در همه جوامع هستیم.
در فصل قبل تعاریف مختلفی از فقر را بیان کرده و با انواع فقر آشنا شدیم. در این فصل ابتدا علتهای به وجود آمدن فقر و زوال نعمت را از دیدگاه حضرت علی (ع) بررسی میکنیم و پس از آن آثار و پیامدهای فقر در جامعه را از نگاه ایشان بیان میکنیم. مطالعه این دو فصل شناخت ما را نسبت به پدیده فقر بالا برده و ما را در ارائه یک راهحل جامع برای ریشهکن کردن فقر کمک میکند.
۳-۱- علل به وجود آمدن فقر از دیدگاه حضرت (ع)
در بیانات و خطبههای گوناگونی که امیرالمؤمنین (ع) در زمینه فقر داشتهاند، ایشان عوامل متعددی را به عنوان علت ایجاد فقر ذکر کردهاند که ما این علل را در یک دسته بندی ساده در چهار شاخه بررسی میکنیم:
-
- عموم مردم جامعه
-
- اغنیا
-
- مسئولین
-
- فقرا
۳-۱-۱- عموم مردم جامعه
بعضی از علتهایی که حضرت (ع) برای فقر ذکر کردهاند در واقع کوتاهیها و خطاهایی است که گریبانگیر عموم مردم جامعه است و متأسفانه در اعمال و رفتار غالب مردم جامعه دیده میشود. این علتها عبارتاند از:
۳-۱-۱-۱- عدم شکرگزاری و عدم استفاده بهینه از منابع
شکر به معنای استفاده صحیح و بهینه از نعمتهای الهی است. و ملتزم شدن به آن، حداقل نتیجهاش، جلوگیری از ریخت و پاش و اسراف منابع و کالا و خدمات است. بدیهی است عدم التزام به شکر، باعث اتلاف ثروتهای عمومی خواهد شد. که نتیجهاش کاهش رفاه و افزایش فقر است. امیرالمؤمنین (ع) در این زمینه میفرمایند:
سَبَبُ زَوَالِ النِّعَمِ الْکُفْرَانُ (لیثی، ۱۳۷۶، ص ۲۸۱)
«سبب از بین رفتن نعمتها ناسپاسی است.»
سَبَبُ تَحَوُّلِ النِّعَمِ الْکُفْرُ (لیثی، ۱۳۷۶، ص ۲۸۲)
«کفر و ناسپاسی باعث برگشتن و تغییر نعمتها است.»
زَوَالُ النِّعَمِ بِمنعِ حُقُوقِ اللَّهِ مِنْهَا وَ إِهْمَالِ شُکْرِهَا (تمیمی، ۱۳۶۶، ص ۱۱۰)
«حقوق خداوند (واجبات مالی) را نپرداختن و در شکر نعمتهای خداوند کوتاهی نمودن، باعث از بین رفتن نعمتها است.»
آفَهُ النِّعَمِ الْکُفْرَانُ (لیثی، ۱۳۷۶، ص ۱۸۲)
«آفت نعتها، کفران نعمت است.»
از روایات بالا این طور برداشت میشود همانطور که شکرگزاری نعمت را فزونی میبخشد و مایه خیر و برکت است، کفران نعمت نیز مذموم است و سبب زوال نعمتها است؛ کما این که خداوند متعال هم در قرآن فرمودهاند:
﴿لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَ عَذابِی لَشَدِید﴾ (ابراهیم: ۷)
«اگر سپاسگزاری کنید بر نعمتها خواهم افزود و اگر ناسپاس باشید شما را عذاب خواهم کرد.»
۳-۱-۱-۲- حرص مال و ترک قناعت
یکی از رذایل اخلاقی که در روایات اهلبیت (ع) از علتهای به وجود آمدن فقر به شمار آمده حرص بر مال است. چرا که این رذیله باعث میشود که بهرهمندی فرد از نعمتهای مادی هیچ وقت به حد کافی و مطلوب نرسد. چنین شخصی همیشه به دنبال مال اندوزی است، و هیچ گاه طعم آرامش را نخواهد چشید.
مقام معظم رهبری (دام ظله) در همین زمینه میفرمایند: «صرفهجوئی به معنای مصرف نکردن نیست؛ صرفهجوئی به معنای درست مصرف کردن، بجا مصرف کردن، ضایع نکردن مال، مصرف را کارآمد و ثمربخش کردن است… مصرف بیهوده و مصرف هرز، در حقیقت هدر دادن مال است.» (مقام معظم رهبری، ۱۳۸۸)
بالعکس در قناعت به خودی خود ثروت بزرگی برای انسانها است. در پی گرفتن آن انسان را به آرامش و مطلوبیت میرساند و ترک آن موجب فشار و زحمت میگردد. در این زمینه حضرت علی (ع) میفرمایند:
إِظْهَارُ الْحِرْصِ یُورِثُ الْفَقْر (ابنبابویه، ۱۳۶۲، ج ۲، ص ۹۴)
«حرص فقر ایجاد میکند.»
مَنْ عَدِمَ الْقَنَاعَهَ لَمْ یُغْنِهِ الْمَالَ (لیثی، ۱۳۷۶، ص ۴۴۲)
«هر کس قناعت را از دست دهد، مال، او را توانگر و غنی نمیسازد.»
بینیازی در این جا هم بینیازی روحی است و هم بینیازی مادی. زیرا داشتن روحیه قناعت، روحیه استغنا از خلق را در انسان زنده میکند و این مسأله باعث میشود که انسان، در میدان عمل، نیز با قناعت، مصرفش را محدود سازد، و محدودیت در مصرف از یک طرف و دعوت به تلاش و کار از طرف دیگر باعث خواهد شد که همیشه ما به التفاوت قابل توجهی بین درآمد و مصرف وجود داشته باشد. این ما به التفاوت میتواند جهت پرداخت حقوق واجب مالی مصرف گردد، و یا به مستمندان و فقیران پرداخت شود. و اگر مازادی از آن به وجود آمد، مجدداً سرمایهگذاری میشود و یا قرض داده میشود تا دیگران با آن سرمایهگذاری کنند. لذا روحیه قناعت در عین حال که باعث میشود مصرف را محدود سازد، فرصت انفاق را برای افراد فراهم میسازد، و به عنوان ابزاری برای توزیع مجدد ثروت به صورت مردمی، تبدیل میشود.
۳-۱-۱-۳- اسراف و ترک میانهروی
یکی از علل فقر، اسراف و مصرف بیش از حد اعتدال و میانه است، و حد آن در مسائل اقتصادی، مسألهای عرفی است، و لذا با توجه به شرایط هر جامعهای مقدار آن تفاوت میکند. معمولاً به خاطر اسراف کالا توسط عدهای، بخش قابل توجهی از افراد در جامعه به حقوق خود نمیرسند و در فقر باقی میمانند. در صورتی که اگر مازاد بر حد ضرورت مصرف نشود و در راه خدا انفاق گردد، در جامعه فقیری وجود نخواهد داشت. لذا حضرت امیر (ع) میفرمایند:
إِن ضَاعَ الْفَقِیرُ أَوْ أَجْهَدَ أَوْ عَرِی فَبِمَا یَمْنَعُ الْغَنِی (نوری، ۱۴۰۸ ق، ج ۷، ص ۸)