سفر در میان مسلمانان نیز بسیار متداول بود. اصولاً بینش اسلامی بینش جهانگرایی و دنیاگرایی است. قرآن کریم در آیات بسیاری سفر را توصیه کرده است؛ «قل سیروا فی الارض ثم انظرو کیف کان عاقبهالمکذبین» (انعام ـ 11، نحل ـ 36، نمل ـ 69) .در مجموع سیزده آیه شریفه در قرآن کریم درباره سیر و سیاحت و زمینگردی و جهان گردی است. در پی همین تاکیدها و سفارشهای قرآن مجید از پیغمبر(ص) و ائمه معصومین(ع)، احادیث بسیاری راجع به سیر و سفر روایت شده است. پژوهشهای دقیق و قابل توجهی از سوی جهانگردان مسلمان انجام شده است. در همین ارتباط به کتب مسالک می توان اشاره نمود که در خصوص راهها و فاصلهها و مسافتهای شهرها و منزلگاهها و شهرهایی که سر این راهها واقع گردیدهاند گفتگو به میان میآورد. ( دریایی، 1384: 242).
2-3.تاریخچه گردشگری در ایران
در تمامی دوران باستان (قبل از اسلام) شهرها، راهها، اقامتگاهها در امپراطوری ایران در حال گسترش بودند و به دلیل وجود یک امنیت نسبی سفر نیز در بین بازرگانان و اشراف رواج داشت. نوشتههایی در دست است که از سفر بعضی از یونانیان و رومیان به ایران در دوران پیش از اسلام حکایت دارد. پس از ورود اعراب مسلمان به ایران تا قرنها وضعیت آبادانی در ایران رو به اضمحلال گذاشت با این حال به دلیل بنیانهایی که از دوران باستان در ایران وجود داشت از رونق و امکانات سفر برخوردار بود. از آنجا که مسلمانان در پی فتح و اکتشاف دیگر سرزمینها بودند جهانگردی در قرون 9 و 10 میلادی به بعد در ایران رواج یافت از جمله معروفترین جهانگردان این دوران میتوان ناصرخسرو قبادیانی (قرن 9 میلادی) اشاره کرد. از سوی دیگربه تدریج و به ویژه طی قرون هفتم به بعد جهانگردان غربی نیز در پی سفر به شرق و از جمله ایران برآمدند. در قرون اولیه دوران اسلامی به پیروی از دوران پیش از اسلام سعی شد اقامتگاههایی در ایران تأسیس شود که بسیاری از آنها همچنان بر جای مانده است. نخستین کسی که از در دوران بعد از اسلام از مغرب زمین به ایران سفر کرد و سفرنامهای را هم در شرح مسافرت خود به ایران نگاشت، بنیامین تودلای اهل اسپانیا بود(همایون، 1384: 65،).
ایران در در دوران صفویه (قرون 16 و 17 میلادی) و علیالخصوص در دوره شاه عباس اول به عنوان کشوری جذاب نظر بسیاری از جهانگردان اروپایی را به خود جلب کرد. دوره سلطنت «شاه عباس اول» تا انقراض سلسله صفوی را میتوان یکی از مهمترین ادوار توسعه جهانگردی در ایران به حساب آورد، این توسعه به چند عامل بستگی داشت که مهمترین آنها عبارت بود از امنیت و توسعه راههای ارتباطی و تأسیسات اقامتی. (همایون، 1384: 68). در این دوره جهانگردان بسیاری به ایران سفر کردند که معروفترین آنها میتوان به آنتونی و رابرت شرلی Sir Anthony and Robert Sherley،جان باپتیست تاورنیه Jean Babtiste Tavernier ، سر توماس هربرت Sir Thomas Herbert، پیتر دلاواله Pietro Dela Valle ،آدام اولاریوس Adam Olearius ،جان کلاردین Jean Clardin اشاره کرد.
پس از دوره صفویه به دلیل ناآرامیهای و بیثباتی تا سالها سرزمین ایران دچار هرج و مرج پی در پی شد اما از اواسط دوران قاجاریه با ثبات تدریجی داخلی از یک سو و گسترش پدیدۀ استعمار و رقابتهای بین کشورهای قدرتمند اروپایی سفر به ایران رازهای باستان شناسی و تاریخی بسیاری رادرایران گشود. سیر و سیاحت ایرانیان و میل آنان به گردشگری در اروپا، از عصر مشروطیت رو به فزونی نهاد.
2-4.کلانشهر و گردشگری
ترکیب دو کلمۀ یونانی Meter(مادر) و Polis(شهر) و زایش مفهومی کلمه مترو پلیس[1] (شکویی،199:1373) را که در فارسی کلانشهر معنا شده، در مفهوم شهر بزرگی که نفوذ خود را به تعداد زیادی از شهرهای کوچک و روستاها گسترش داده است، به کار گرفته می شود. کلانشهرها را در واقع باید باز تولید یک شکل فضایی در جهان سرمایهداری سازمان نایافته دانست که در عصر پسامدرن[2] اهمیتی دو چندان یافتهاند. در این زمینه کاستلز معتقد است که کلانشهرها تنها یک محیط شهری بزرگ با جمعیت زیاد محسوب نمیشوند و وجه تمایز آن پراکندگی فعالیتها در فضا، کارکردها و گروه ها و وابستگی متقابل آنها از طریق پیوند جغرافیایی مناطق مختلف است. از اینرو سوجا با در نظر گرفتن شرایط جغرافیایی مناطق مختلف کلانشهری از وضعیتی پسا کلانشهری[3] نام میبرد که تبیین ویژهای را از مناطق کلانشهری در عصر پسافوردیسم[4] به خود اختصاص داده است؛
فضای کلانشهرها در وضعیتی پسامدرن، در واقع«تولید فضا[5]» جغرافیایی در مقیاس مکان هستند که در مقیاس منطقهای پیامدهای بسیاری را شکل می دهند. در این قلمرو منطقهای از کلانشهرها فعالیتهای گوناگونی دیده می شود، از جمله تولید، مبادله و مدیریت. پس از این فعالیتها در یک یا چند منطقه متمرکز شده اند. در سازمان درونی کلانشهر وابستگی متقابل سلسلهمراتبی فعالیتهای گوناگون را میبینیم(ممتاز،52:1379).
سلسله مراتب جهانی کلانشهرها در سطح بالایی از تمرکز چهار شاخص خدمات پیشرفته، تشخیص داده می شود که عبارتند از:
الف) عملکردهای فرمان و کنترل
ب) خدمات مالی و تجاری
ج) گردشگری
د) صنایع فرهنگی و نوآوری
این شاخص ها در کلانشهرها همزیستی بالایی را دارند. بدین ترتیب که خدمات تجاری، مسافرهای تجاری را که ممکن است از امکانات فرهنگی استفاده کنند جذب مینماید و گردشگری شهری و فرهنگ از یکدیگر حمایت متقابل می نمایند(هال، 64:1384). از این رو گردشگری یکی از شاخص های چهارگانه در کلانشهرها در عصر پسامدرن به حساب آمده و در تولید فضای مناطق کلانشهری دارای اهمیت فراوان است.
نمودار شماره (2-1) : گونه شناسی گردشگری شهری
(مأخذ: پاپلی یزدی و سقایی،192:1386)
همگام با توسعه گردشگری در کلانشهرها، برای برآوردن نیازهای گردشگران، خدمات حمایتی بیشتری نظیر رستوران و محل اقامت ساخته می شود . اگرچه این نکته قابل ذکر است که بازدیدکنندگانی که از خارج کلانشهر میآیند تنها کسانی نیستند که از این امکانات استفاده می کنند(Timothy،25:1995). با این وجود توسعه زیربناهای گردشگری سهم زیادی در تغییرات شکل و کارکرد مناطق کلانشهری داشته و تصویر شهر تحت تأثیر انواع هتلها و خدمات جنبی ارائه شده قرار میگیرد(مافی و سقایی،32:1388).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
در واقع گردشگری بنیانی مستحکم در پویایی اقتصاد شهری را در کلانشهرها شکل داده و در ارتباط مستقیم با شاخص گردشگرپذیری در فضاهای کلانشهر قرار میگیرد. برخی همپیوندهای کلانشهرها و گردشگری را میتوان به اجمال به صورت زیر بیان نمود(Russo and Borg،631:2002):
-
- بعضی از بخشهای کلانشهری که به صورت مرکز فعالیتهای خدماتی و تجاری در می آید رفتهرفته متراکمتر و فشردهتر می شود. متعاقباً دومین هسته مرکزی شهر خود به خود به وجود می آید. بدیهی است که اولین و قدیمی ترین هسته مرکزی شهر از نظر گردشگران جالب و دیدنی خواهد بود.
-
- ایجاد و ظهور همین مراکز تجمع فشردۀ تجاری و خدماتی، جمعیت را مجبور به سکونت در خارج از کلانشهرها می کند. به عبارت دیگر مراکز انجام فعالیتهای تجاری، خدماتی و صنعتی از محلها و مناطق مسکونی مجزا می شود و مسافرتهای بین شهری در این میان افزایش مییابد.
-
- به علت شلوغ شدن کلانشهرها توسعه آن شتاب میگیرد و در نتیجه گریز مردم از هوای آلوده کلانشهرها به اطراف شروع می شود. این عامل خود باعث توسعه افقی شهرها میگردد و به گردشگری در هوای آزاد یا گردشگری تفریحی فرصت ظهور میدهد.
-
- فاصله گرفتن مجتمعهای مسکونی از محل کار و فعالیت، مسائل و مشکلات رفت و آمد را پیش می آورد. این موضوع یعنی ترافیک از پیچیدهترین و مشکلترین مسئولیتهای شهری به حساب می آید. شهرها با نقشه قبلی و بدون ترافیک شدید از جاذبههای گردشگری به حساب می آید.
-
- توسعه کلانشهرها در عین حال که تمرکز مؤسسات فرهنگی و علمی را در یک نقطه امکان پذیر میسازد، از طرفی هم به ایجاد بناهای یادبود با شکل و شمایل جالب توجه و همچنین تأسیس موزهها و نمایشگاه هنری کمک می کند. این موارد را میتوان به عنوان جاذبههای گردشگری محسوب کرد.
به طور کلی در عصر پسامدرن گردشگری یک منبع ضروری و لازم برای حفظ درآمد و انباشت سرمایه در کلانشهرها شمرده می شود. از این رو کلانشهرها با سرمایه گذاری در گردشگری به خصوص جاذبههای فرهنگی و امکانات مورد نیاز آن در تلاش هستند تا به یک موقعیت عالی و تثبیت شده در نقشه بین المللی گردشگری دست یابند(مافی و سقایی،32:1388-33).
مديريت فضاهاي شهري
پير مرلن[6] معتقد است موضوعهاي اساسي در مديريت فضاهاي شهري، كه براي شناسايي و كاربرد اين فضاها، داراي نقش مهم اند، عبارتند از: تحليل فضايي فعاليتها و كاركردهاي شهري؛ ارزش كاربري شهري؛ حمل و نقل؛ تحرك هاي شهروندان و شبكههاي شهري. اين عوامل با يكديگر در ارتباط بوده و در مجموع، نظم منطقي رفتارهای شهری را شکل می دهند(ربانی و وحیدا،42:1385). بورن[7] با انتقاد از تلاش هايي كه ساختار شهر را هم سنگ چيدمان فيزيكي كاربري زمين مي گيرند، مي كوشد آن گونه به تعاريف شكل شهر و ساختار فضايي شهري بپردازد كه امكان توجه به هر دو بعد مكاني و غير فضا ساختي شهر، وجود داشته باشد. بورن با اتكا به نظريه سامانه ها ، شكل شهر را به الگوي مكاني يا چيدمان عناصر منفرد درون يك نظام شهري تعريف مي كند. اين عناصر شامل محيط مصنوع ساختمان ها و كاربري هاي زمين و نيز گروه هاي اجتماعي، فعاليت هاي اقتصادي و مؤسسات عمومي مي شود (مدنیپور،47:1379).
ساختار فضاي گردشگري شهري
فضاي گردشگري شهري، فضايي است كه منابع گردشگري در آن وجود دارد و الگوي رفتاري گردشگران تابعي از منابع گردشگري مانند : جاذبه ها، محل اقامت، امكانات و خدمات است كه تبلور آن فضاي گردشگري را شكل مي دهد. الگوي رفتاري در محيط شهري متناسب با ويژگي هاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي به طور كلي تابعي از فضاي گردشگري و فضاي شهري است و برحسب پديده هاي اجتماعي تغییر می کند(موحد،44:1386). ساختار فضايي گردشگري جداي از ساختار فضايي شهر نيست اما به نسبت ساختار فضايي شهر كوچكتر و محدودتر است. ساختار فضايي گردشگري محصول فرآيندهاي فضايي است كه در آن فضا به وسيله فرايندهاي اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و طبيعي، سازمان مي يابد و فرايندهاي ياد شده خود اشكال گوناگون گردشگري را نيز به وجود مي آورن د مانند : گردشگري اجتماعي و قومي، اقتصادي، فرهنگي، علمي و … . ساختار فضايي گردشگري را با توجه به سازماندهي مكاني فعاليت هاي اجتماعي- اقتصادي گردشگري در مناطق شهري مي توان تعريف كرد، با اين هدف كه قاعدهمندي هايي را كه در تطابق مردم با فضاي گردشگري شهري وجود دارد، تبيين، توضيح، و سرانجام پيش بيني ميكنند(موحد،40:1386). بازار گردشگري از لحاظ تاريخي در حال گسترش است و صنعت گردشگري به دنبال جلب بازار وسيع تر است. امروزه به خاطر كشف جنبه هاي تاريخي شهرهاي باستاني، توجه به گردشگري شكل تازه اي يافته است همان طوري كه ديويد ها روي اشاره ميكند، امروزه ظاهر خارجي شهرها بسيار شبيه هم مي شود و اتحاد و همساني بيشتر، نمود پيدا مي كند و اين مسأله ايجاد تمايز را سخت تر مي كند، و اين ثابت شده كه استفاده از روش هاي آزمون و خطا و كاربرد معمارگونه آنها در مكان هاي ديگر شهري باعث عدم انگيزه در مقوله گردشگري شود زيرا تجربه اي كه بتوان آن را در جاي ديگر به همان شكل كسب نمود، باعث ايجاد بي ميلي مي شود و چيز تازه اي به همراه ندارد. بعد رفتاري و فرهنگي حركت گردشگران در محيطهاي شهري يكي از نكات قابل بحث در فضاي گردشگري شهري است زيرا برخوردي كه بين ميزبان و ميهمان به وجود مي آيد، اختلاف فرهنگي استفاده از فضا ی شهري و يا چندگانه بودن عملكرد شهري و تنوع مصرف كنندگان شهري است(تقوایی و صفرآبادی، 196:1391).
بافت تاریخی، پیادهروی و گردشگری
انسانها در دوران مختلف زندگي خود براي ديدن جذابیتهای طبيعي، كشف فرصتهاي اقتصادي، بهره مندي از امكانات زيستي مناسب تر، آگاهي از تنوع هاي قومي و فرهنگي بار سفر بسته و مشكلات راه را تحمل كرده اند؛ بنابراين جهانگردي قدمتي به بلندي تاریخ دارد. با رشد فزایندۀ صنعت گردشگری در دنيا، گردشگران علاقه فزاينده اي به تاريخ و ميراث فرهنگي از خود نشان مي دهند. گردشگري به عنوان عامل ی مهم در تاثير و تاثر متقابل و ايجاد پيوند و حتي تحكيم پيوند ارتباط ملت ها و كشور هاست. رفت و آمد و گشت و گذار، سير و سياحت به صور مختلف موجب آشنايي و تفاهم بيشتر و محكم تر بين افراد و جوامع مختلف و نيز انتقال و توزيع عادلانه ثروت در اقصي نقاط كشور مي شود. همچنين اين صنعت از مهم ترين عوامل عمران ناحيهاي به شمار مي رود كه خود فعاليتي است ارز آور و متعادل كننده توسعه اجتماعي- اقتصادي درسطح مناطق و برقراركننده توزيع عادلانه درآمد، علاوه بر آن نقشي اساسي در ايجاد مشاغل و منابع تكميلي و درآمد، تعديل ثروت و دگرگون ساختن فعاليت هاي اقتصادي برخوردار است. با این حال یکی از نقايص عمدة شهرسازي معاصر جهان سرسپردگي بيش از حد به نيازهاي حركت سواره و غفلت از حفظ و ساماندهي فضايي پياده و حركت پياده است. پياده روي كهنترين و قديميترين شكل جابه جايي انسان در مكان است كه خوشبختانه به رغم پيدايش و رواج انواع وسايل و اشكال ديگر حركت، هرگز از ضرورت و عموميت آن كاسته نشده است. در واقع توجه به موضوع حركت پياده همواره با نياز و خواسته هاي انسان در آميخته و مي تواند از پراهميت ترين و ضروري ترين موارد در حقوق طبيعي استفاده كنندگان از فضاي شهري تلقي شود، حضور عابران پياده در معابر شبكه دسترسي به خصوص بافت هاي كهن كه داراي آثار با ارزش تاريخي است، اثر زندگی بخش در کالبد شهر دارد.
غفلت از حفظ و ساماندهي فضايي پياده و حركت پياده يكي از عوامل عمد ة كاهش كيفيت محيط شهري و افول ارزش هاي اجتماعي فرهنگي بصري در فضاهاي شهري محسوب ميشود . به عنوان واكنش و چاره جويي در برابر اين وضع، در طول سه دهه گذشته گرايش ها و ديدگاههاي جديدي در عرصة شهرسازي جهان مطرح شده است کا از آن به عنوان «جنبش پیادهگستری» یاد می شود. تا قبل از اتقلاب صنعتی، شکل و بافت شهر ها به طور كلي تابع شرايط جغرافيايي بوده و شهرسازي از مقياس هاي انساني و امكانات حركت پياده و تا حدودي چهار پايان پيروي مي كرد، به همين دليل راه ها و فضاهاي شهري در انطباق كامل با اندازه هاي انساني و نياز هاي اجتماعي و رواني شهروندان شکل میگرفت.
در اين ميان فضاهاي عمومي شهر مهم ترين بخش هاي شهر را تشكيل مي دهند كه يكي از اين فضاها پياده رو ها هستند . پياده رو قدیمی ترین شکل جا به جایی انسان در فضاست و تجلي گاه حيات مدني شهر و محل رخداد وقايع و فعاليت هاي اجتماعي شهروندان در زندگي و حيات شهري است ، از اين رو طراحي درست و گسترش آن باعث غني تر شدن زندگي اجتماعي و فرهنگی می شود. از دیگر نقشهای مهمی که پیاده راه ها ايفا مي كند، احياي بافت تاريخي به وسيله حذف ترافيك است كه حتي طبقات اجتماعي سابق را نيز به آن محله ها باز مي گرداند و هویت اجتماعی محل ایفا می شود. بنا بر این اگر باور داشته باشيم كه خيابان و مسير هاي پياده از عناصر اصلي عرصه هاي عمومي شهراست، آنگاه خيابان و مسير پياده، تجلي گاه حيات مدني شهر شده، محل رخداد وقايع و فعاليتهاي اجتماعي شهروندان، بيگانگان و گردشگران است؛ شكي نيست كه تحقق هر كدام از اين موارد خود ويژگي هاي خاصي را در طراحي مسير هاي پياده گردشگري سبب خواهد شد و خود به عنوان بخشي از اقدامي كلي براي تحقق هدف نهايي مطرح خواهند كرد(موحد و احمدی، 95:1392).
2-5.مدیریت گردشگری
مديريت گردشگري بويژه گردشگري پايدار در بسياري از كشورها، به منزله نمادي ازهويت فرهنگي، طبيعي، انساني و از بخش هاي مهم اقتصادي محسوب ميشود. بنابراين، پايداري در گردشگري، مستلزم توجه نظام مند به ابعاد فني، فرهنگي، سياسي، اقتصادي، تاريخي و زيست محيطي، در حركت به سوي استفاده از جاذبه هاي گردشگري مطابق با نياز امروز و حفظ و ماندگاري اين منابع براي آيندهگان است(مولایی هشتجین و خوشنود،11:1386).
مدیریت گردشگری محور فعالیت خود را توجه به اصول اخلاقی انسانی، اجتماعی- فرهنگی، حفاظت از میراث تاریخی(طبیعی و انسانی) قرار داده و ما از آن به نام مدیریت خوب گردشگری نام میبریم، که سرآغازی برای پایداری سیستم گردشگری است. معمولاً برای تدوین چارچوب برنامه ریزی ومدیریت با تدوین سیاستها و استراتژیها(چه نوع گردشگری برای کدام مکان با در نظر گرفتن ساختارهای خدماتی و تسهیلاتی آن)، ضمن تعیین هدفها و نتایج مورد نظر مشخص میگردد. در واقع دست یافتن به توسعه و مدیریت گردشگری موفق و منسجم همان قدر به عناصر اثر بخش سازمانی متکی است که به سیاست توسعه گردشگری، برنامه ریزی عینی و نظارت از تأثیرات آن ؛ لذا تدوین و تعیین نقش دولت و بخش خصوصی در توسعه و مدیریت گردشگری نقش اساسی دارد.
هر چند که وجود سازمان ملی گردشگری(NTAS) مستقل در کشورها که مجری سیاستهای دولت است ازضعف مدیریت و ناهماهنگی در امور گردشگری میکاهد، اما این سازمان به دلیل ماهیت کارکردی و وابستگیاش عمدتاً در زمینه بازاریابی و تبلیغات گردشگری(بیش از 50درصد از فعالیتهای گردشگری) است؛ هر چند که سازمان جهانی گردشگری(WTO) وظایف سازمان ملی گردشگری را در 5 گروه اصلی(1- مدیریت عمومی بر مسافرت و گردشگری 2- برنامه ریزی و توسعه گردشگری در سطوح مختلف ملی، منطقهای و محلی 3- تحقیق 4- آموزش وپرورش 5- تبلیغات و بازاریابی) دانسته است. بر این اساس با توجه به موانع سازمانی و عدم مدیریت یکپارچه گردشگری، ضعف استفاده از مشارکتهای مردمی در امور گردشگری و نظیر اینها از جمله ضروریات بازنگری در مدیریت گردشگری است(گی،1382 : 367-362).
هم اکنون در جهانشهری فزاینده، تقریباً نیمی از جمعیت کل جهان و بیش از 4/3 از جمعیت کشورهای با درآمد بالا در شهرها زندگی می کنند. از طرفی مدیریت شهر و سطوح شهرنشینی و تمایل زیاد به الگوی جهانی شدن و توسعه اقتصادی از تغییرات قابل توجه و چالشهای قرن بیستویکم است(کوهن، 2006:78) مقوله توریسم را از آن رو “صنعت توریسم[8]” مینامند که در راستای ایجاد آن باید صنایعی متحول شده و به کار افتند، که مستقیماً با گردشگران در ارتباط باشند نظیر: انواع زیر ساختها، صنایع ساختمان، انواع شبکه ارتباطی و صنایع حمل ونقل و تجهیزات پزشکی ودرمانی و …، در واقع توریسم بیشتر به عنوان یک سیستم تولیدی مطرح می شود، سیستمی که برای راه اندازی تولید آن باید صنایع عمدهای ایجاد شوند(حیدری و حسینزاده دلیر،61:1382). امروزه توریسم به یکی از بزرگترین اهرمهای تحولات اجتماعی- اقتصادی تاریخ بشر تبدیل شده به طوری که تعداد توریسمهای بین المللی که در سال 1950 از 25 میلیون نفر تجاوز نمیکرد، در سال 1992 به بیش از 594 میلیون نفر رسیده است، همچنین بر اساس پیش بینی سازمان جهانی توریسم، تعداد توریستها در سال 2010 به یک میلیارد نفر ودر سال 2020 به6/1 میلیارد نفر افزایش خواهد یافت.
رویکرد مدیریت یکپارچه[9] در مقاصد توریستی شهری، ساحلی و روستایی، ابتکار کمیسیون اروپا در برانگیختن توسعه و تحقق یک رویکرد پایدار نسبت به توریسم در این مقاصد است. شش معیار(IQM) برای ایجاد و ترقی یک رویکرد مشارکتی بین مردم، گردشگران، محیط و مدیران شامل:
1) وجود یک مدیریت قوی و نهادینه شده که منابع مالی و انسانی لازم را دارا است؛
2) تشریک مساعی بین همه سازمانهای دخیل در سطوح محلی، منطقهای، ملی و بین المللی بر اساس ایجاد یک رویکرد مشارکتی،
3) ایجاد یک چشمانداز عمومی از توسعه گردشگری با همکاری آژانسهای در گیر در گردشگری و مردم محلی؛
4) توزیع اثرات مثبت توسعه گردشگری بین بازدیدکنندگان، شاغلان بخش تجاری، پرسنل اداری و مردم محلی؛
5) تنظیم سیاسی استوار و یکپارچه در زمینه فعالیتهای خدماتی گردشگری؛