به ندرت معلمان تربیت بدنی ادعا میکنند که نمیخواهند دانشآموزانشان موفق شوند، هدف اصلی همه معلمان کارآمد افزایش موفقیت است. متأسفانه حتی موفقترین ملعلمان در رسیدن به این هدف موفق نیستند. در اکثر موارد این عدم موفقیت به انگیزه کم دانشآموزان مربوط است. از این رو محققان درصددند که عواملی را که باعث افزایش انگیزه و یادگیری دانشآموزان و جهت گیری هدفی آنان میشوند، شناسایی میکنند. از میان نظریههایی که محققان در دهه گذشته مطرح کردهاند، «نظریه دستیابی به هدف»[۴۹] بیشتر از دیگر نظریهها در افزایش انگیزه مؤثر بوده است. اخیراً این نظریه در زمینه تربیت بدنی نیز بررسی شده است. اگر چه این نظریه به چند دهه قبل ارائه شده است، اما کار (نیکولز۱۹۸۹،۱۹۸۴، هاشمی،۱۳۸۷) این نظریه را پیشرفت دا و به محققان تربیتی معرفی کرد. طبق گفته (نیکولز،۱۹۸۹، هاشمی،۱۳۸۷) راهنماییهای نظریه «دستیابی به هدف وگزینش اهداف» با چگونگی تصور افراد از تلاش و توانایی، و باورهای افراد در مورد خودشان، تعیین میشود که این نظریه با، نظریه (دوئک،۱۹۸۶، دوئک و،۱۹۸۸، رستگار،۱۳۸۵) که مطرح نمودند. چه چیزی افراد را به سوی جهتگیریهای متفاوت سوق میدهد؟ چرا برخی از افراد توانائیهای خود را کافی میدانند در صورتی که برخی دیگر برای رشد تواناییهای خود تلاش میکنند؟ همسویی دارد در حالی که بیشتر بزرگسالان به راحتی میتوانند تفاوت بین «تلاش و توانایی» را تشخیص دهند. اما ادراک موفقیت طی یک مجموعه دستیابی (برای مثال در ورزش یا کلاس تربیت بدنی) میتواند این مفاهیم را به هم متصل و یا از هم جدا کند. افراد براساس این که مفاهیم تلاش و توانایی را به هم مرتبط یا از هم جدا کنند «وظیفه گرا»[۵۰] و یا «خودگرا»[۵۱] نامیده میشوند.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۱.۷.۱.۲. وظیفهگرایی
وظیفهگرایان افرادی هستند که تلاش و توانایی را به صورت مرتبط می نگرند و از آنجا که آنان تلاش و توانایی را به صورت مرتبط میبینند، در مییابند که تلاش، توانایی آنها را صرفنظر از نتیجه، افزایش میدهد در نتیجه تمایل دارند که از خود «رفتارهای انطباقی»[۵۲] نشان دهند.
این رفتارها، پشتکار در انجام یک فعالیت، پذیرفتن راحتشرایط جدید و.. را شامل میشوند. در کلاس تربیت بدنی، بعضی دانشآموزان درباره توانایی اجرای فعالیتشان به روشی خود محورانه قضاوت میکنند و به این دیدگاه میرسند که تلاش و توانایی به هم مرتبطاند که اینگونه دانشآموزان «وظیفهگرا» هستند دانشآموزانی که یک چنین دیدگاهی از تلاش و توانایی دارند. وقتی در انجام فعالیتی، تلاش بیشتری به خرج میدهند، احساس موفقیت میکنند، به علاوه تمایل دارند فعالیتهای رقابتی و پرتلاش بیشتری انجام دهند. چرا که فعالیتهای آسان برای پیشرفت و مهارت و اجرا، و به طور کلی توانایی، چندان سودمند به نظر نمیرسند (جاگالینسکی، و نیکولز، ۱۹۸۷، هاشمی، ۱۳۸۷). همچنین نشان داده شده است، افرادی که روش یادگیری وظیفهگرا را میپذیرند. دوام یادگیریشان بیشتر و در رقابتها برتری دارند (هاشمی، ۱۳۸۸). از نظر گزینش اهداف نیز، دانشآموزان وظیفهگرا اکثراً اهداف تبحری انتخاب میکنند. اینگونه دانشآموزان در کلاسهای تربیت بدنی و ورزش دارای باور هوشی افزایشی هستند که این باور هوشی باعث میشود که آنها یادگیری تمرینات ورزشی را امری لذتبخش بدانند و برای رسیدن به هدف، تلاش بیشتری از خود نشان دهند و افرادی تبحرگرا باشند.
۲.۷.۱.۲. خودگرایی
بر خلاف وظیفهگرایان، رفتارهایی که خودگرایان در اجرای فعالیت نشان میدهند، دلخواه نیستند و «غیرتطابقی»[۵۳] هستند. از آنجا که این افراد، تلاش و توانایی را دو مقوله جدا از هم میبینند، اگر در ابتدا به خوبی قادر به انجام فعالیت نباشند به این نتیجه میرسند که مهارت یا تواناییشان به اندازه افرادی نیست که فعالیت را با تلاش کمتری انجام میدهند. افراد خودگرا به پشتکار در فعالیتهایی که به تلاش بیشتری نیازمندند، تمایل ندارند. همچنین در فعالیتهای جدید شکست میخورند و به عدم موفقیت خود فکر میکنند. آنها موفقیتشان را در ارتباط و مقایسه با افراد دیگر میسنجند که همان فعالیت را انجام میدهند. در نتیجه این افراد، اجرای فعالیت خود را با دیگران مقایسه میکنند، اینگونه دانشآموزان از فعالیتهای پرتلاش و رقابتی دوری میکنند و نمیتوانند به اندازه دانشآموزان وظیفهگرا، فعالیتی را ادامه دهند (هاشمی، ۱۳۸۸). این گونه دانشآموزان در کلاسهای درس تربیت بدنی بیشتر اهداف عملکردی را بر می گزینند که از میان اقسام اهداف عملکردی نیز اهداف اجتناب از عملکرد را قبول میکنند چرا که اینگونه افراد معتقدند که هوش یک جوهر ثابت است و نمیتواند افزایش یابد، و در نتیجه دارای باور ذاتی نسبت به هوش هستند. درصدد بدست آوردن قضاوتهای مثبت دیگران در مورد خود هستند که مایلند از هرگونه موقعیتهای پرتلاش دوری گزینند و اهداف اجتناب از عملکرد را برگزینند.
جالب است که بیشتر افراد به طور کامل وظیفهگرا یا خودگرا نیستند و ترکیبی از این دو هستند یعنی ممکن است تا حد زیادی خودگرا یا وظیفهگرا و در حد بسیار پائینی خودگرا یا وظیفهگرا و یا ترکیبی از این دو باشند البته معمولاً هر فرد ویژگیهایی دارد که او را به سمت یکی از ان گرایش متمایل میسازند (هاشمی، ۱۳۸۸).
۳.۷.۱.۲. عوامل مؤثر بر فضای انگیزشی در تربیت بدنی
نظریه دستیابی به هدف، علت انجام فعالیت دانشآموزان به یک شکل خاص در تربیت بدنی را شرح میدهد. این نظریه تا زمانی که (آمز، ۱۹۲۲) کار روی توسعه فضای انگیزشی را کامل کرد. از این توانایی برخودار نبود. اکنون کارآمز روش مشخص و واضحی برای تأثیر بر انگیزش دانشآموزان در کلاس درس تربیت بدنی ارائه میدهد (هاشمی،۱۳۸۷).
آمز اظهار میدارد: فضای انگیزشی که بر پیشرفت فردی و یادگیری مهارت متمرکز باشد وظیفهگرایی را تقویت میکند که در اثر آن دانشآموزان بیشتر به اهداف رویکرد ـ عملکرد و اهداف تبحری خواهند رسید و درصدد تقویت باورهای هوشی افزایشی خود خواهند بود و نتایجی که بدست خواهد آمد باعث افزایش پشتکار دانشآموزان، انعطاف پذیری و تطابق با روش معلم و دیگر جنبههای موثر یادگیری خواهد بود. در مقابل فضاهای انگیزشی که بر فعالیتهای گروهی و مقایسه توانایهای افراد تأکید میکنند، فعالیت خودگرا را تقویت خواهند کرد. به علاوه میتوان به این نتیجه مهم رسید که هر چه آنچه معلم میگوید و انجام میدهد، در ایجاد فضای وظیفهگرا (که نتیجه آن داشتن اهداف تبحرگرا و باورهای هوشی قابل انعطاف و در حین پیشرفت) و یا خودگرا (که در اثر آن اهداف اجتناب از عملکرد و داشتن باورهای هوشی ذاتی و تصور اینکه هوش جوهری ثابت و غیرمنعطف است خواهد بود (آمز هاشمی،۱۳۸۷). ۶ عامل اصلی را که معلمان میتوانند در هنگام تدریس برای افزایش انگیزه دانشآموزان به کار گیرند و اینگونه بیان میکند: ۱) وظایفی را از دانشآموزان در حین انجام فعالیت درخواست کنند[۵۴] ۲) اختیاراتی را به دانشآموزان بدهند[۵۵] ۳) برای دانشآموزان پاداش تعین کنند[۵۶] ۴) به نحوه گروهبندی دانشآموزان در حین انجام فعالیت توجه کافی داشته باشند[۵۷] ۵)در نحوه ارزیابی دانشآموزان در کلاس دقیق باشند[۵۸] ۶) به مقدار زمانی که به دانشآموزان برای اتمام فعالیت می دهند دقت داشته باشند[۵۹]. کلمهای که از ترکیب حروف اول انگلیسی این شش عامل به دست میآید «TARGET» اصول «TARGET» در شکلگیری فضای انگیزشی به شکل وظیفهگرا و خودگرا در کلاس درس تربیت بدنی موثر است. جدول(۲-۲) اصول کلی را که معلمان برای ایجاد فضای انگیزشی وظیفه گرا یا خودگرا می توانند استفاده کنند نشان می دهند.
جدول۲.۲اصول TARGET برای ایجاد فضای انگیزشی وظیفه گرا یا خودگرا(هاشمی، ۱۳۸۷)
مولفههای روش TARGET | وظیفه گرایی | خودگرایی |
وظیفه | به دانشآموزان وظایف متعددی داده میشود آنها ممکن است اهداف واقعی کوتاه مدت خود را به انجام رسانند. | همهی دانشآموزان وظایف یکسانی انجام میدهند و بر تکلیف مشخصی تمرکز میکنند. معلم، اهداف دانشآموزان را تعیین میکند. |
قدرت و اختیار | دانشآموزان فعالیتی را که میخواهند انجام میدهند. به آنها فرصت داده میشود که تجهیزاتشان را برپا کنند، فعالیت خود را به نمایش بگذارند و ان را ارزیابی کنند. | معلم در مورد همهی مسائلی که دانشآموزان یاد میگیرند، تصمیم میگیرد، همه تجهیزات را برپا میکند و فعالیت همهی دانشآموزان را مورد ارزیابی قرار میدهد. |
پاداش ها | تشخیص پیشرفت بین معلم و شاگرد، به طور خصوصی مطرح میشود. دانشآموزان شاخص یکسانی برای دریافت پاداش دارند که براساس ارزشهای فردی داده میشود. | میزان پیشرفت دانشآموزان در جمع مطرح میشود و پاداشی به بهترین اجرا در گروه داده میشود. |
گروه بندی | دانشآموزان به صورت فردی و یا در گروههای کوچک هماهنگ فعالیت میکنند. گروه بندی، انعطافپذیر و ناهمگن است. | کل کلاس یا گروه، فعالیت یکسانی انجام میدهند و دانشآموزان براساس توانایی هایشان گروه بندی میشوند. |
ارزش یابی | ارزشیابی، فرد محور و براساس پیشرفت شخصی است. پیشرفت براساس هدفهای فردی، شرکت در کلاس و میزان تلاش تشخیص داده میشود. ارزشیابی به صورت شخصی بین معلم و شاگرد صورت میگیرد. | ارزشیابی براساس نورم خاص و یا رتبه بندی است. ارزشیابی در حضور جمع صورت میگیرد و عوامل تعیین کننده و هدفهای دانشآموزان را مشخص میکند. |
زمان | محدودهی زمانی برای انجام تکالیف و پیشرفت انعطاف پذیر است. دانشآموزان در برنامه ریزی برای تعیین محدودهی زمانی کمک میکنند. | معلم محدودهی زمانی را برای همهی دانشآموزان به منظور اتمام تکلیف مشخص میکند. |