معیاری است که برای تشخیص بزرگ یا کوچک بودن شرکتها مورد استفاده قرار گرفته است که بر تصمیم سرمایه گذاران و واکنشهای آنها به اطلاعات مؤثر است. در این تحقیق اندازه شرکت از ضرب تعداد سهام عادی منتشر شده در قیمت بازار سهام عادی به دست میآید.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
(۱-۷) قیمت بازار سهام در پایان سال * تعداد سهام عادی = اندازه شرکت
خطای پیش بینی سود [۶]
انحرافی از پیش بینیهای سود مدیریت است که به صورت تفاوت سود واقعی و سود پیش بینی شده توسط مدیران بر قدر مطلق سود پیش بینی شده توسط مدیران قابل ارزیابی است. متغیر خطای پیش بینی سود برابر است با اختلاف سود (زیان) پیش بینی شده از سود (زیان) واقعی تقسیم بر قدر مطلق سود (زیان) پیش بینی شده محاسبه می شود(نمازی و شمسالدینی، ۱۳۸۶).
۱-۷ قلمرو پژوهش
قلمرو پژوهش حاضر در سه سطح؛ قلمرو موضوعی، زمانی و مکانی به صورت ذیل ارائه میگردد:
۱-۷-۱ قلمرو موضوعی پژوهش
قلمرو موضوعی پژوهش حاضر در حیطه پژوهشهای رشته حسابداری قرار دارد و به شناسایی تأثیر تأمین مالی خارج از ترازنامه بر واکنش سرمایه گذاران نسبت به اعلان سود می پردازد.
۱-۷-۲ قلمرو زمانی انجام پژوهش
با توجه به نوع پژوهش که کاربردی _ پیمایشی است، دوره زمانی پژوهش حاضر به صورت سالانه برای سال مالی ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۲ در نظر گرفته شده است.
۱-۷-۳ قلمرو مکانی انجام پژوهش
اطلاعات مورد نیاز برای انجام پژوهش حاضر مربوط به شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد.
مدل مفهومی پژوهش
متغیر وابسته متغیرهای مداخلهگر متغیر مستقل
عدم تقارن اطلاعاتی
بازده دارایی ها
مدل مفهومی تأثیر اجاره عملیاتی بر واکنش سرمایه گذاران نسبت به اعلان سود (منبع: محقق)
فصل دوم
مبانی نظری و پیشینه پژوهش
۲-۱ مقدمه
در اقتصاد سنتی فرض می شود که سرمایه گذاران منطقی هستند و قیمت اوراق برابر با ارزش ذاتی آنها بوده و ارزش ذاتی سهام به وسیله تنزیل مبالغ جریانهای نقدی مورد انتظار به دست می آید، به شرطی که انتظارهای سرمایهگذار بر مبنای اطلاعات در دسترس، به درستی شکل گرفته باشد. اخبار اساسی باعث تغییرات در قیمت اوراق بهادار می شود و و قتی سرمایه گذاران اطلاعات جدیدی درباره ارزش ذاتی اوراق بهادار به دست میآورند، سریعاً نسبت به آن واکنش نشان می دهند. تمامی اطلاعات جدید به سرعت در قیمتها منعکس می شود و برای هیچ کس فرصت به دست آوردن سودهای غیر عادی بر اساس این اطلاعات، باقی نمیماند(نمازی، ۱۳۸۵: ۴۴-۳۰). طرفداران فرضیه بازار کارا بیان میدارند که کارایی بازار زیاد به منطقی بودن همه سرمایه گذاران وابسته نیست. در بسیاری سناریوها، هنگامی که برخی از سرمایه گذاران منطقی نیستند، بازار همچنان کارا میباشد. در یک سناریوی واحد، سرمایه گذاران غیر منطقی با یکدیگر در ارتباط نیستند. بنابراین، معاملات آنها به صورت تصادفی و غیر همبسته است . به دلیل تعداد زیاد چنین سرمایه گذارانی، در نهایت معاملهگران پر سر و صدا اثری بر روی قیمت اوراق بهادار نخواهند گذاشت. در ارتباط با اطلاعات ارائه شده از سوی شرکتها همواره این دغدغه برای سرمایهگذار وجود دارد که اطلاعات ارائه شده علاوه بر داشتن محتوای اطلاعاتی با یکدیگر تقارن نداشته باشند. احتمال انتقال نابرابر اطلاعات از سوی شرکتها سبب افزایش ریسک سرمایه گذاران خواهد شد. با توجه به دیدگاه فرضیه بازار کارا می تواند عدم تقارن اطلاعات را به عنوان عاملی تأثیرگذار بر واکنش سرمایه گذاران نسبت به اطلاعات ارائه شده به ویژه اعلان سود مورد بررسی قرار دادهاند.
۲-۲ مبانی نظری پژوهش
۲-۲-۱ تأمین مالی خارج از ترازنامه
سرمایه گذاری یا افزایش سرمایه (افزایش فعالیتهای عملیاتی) شرکت، طبق ضوابط قانونی و میثاقهای پذیرفته شده حسابداری که تمام یا بخشی از آن تأمین مالی در ترازنامه نشان داده نشود، تأمین مالی برون ترازنامهای گفته می شود.
تأمین مالی خارج از ترازنامه عبارت است از، نوعی تأمین مالی که بیشتر شرکتها برای جلوگیری از افزایش بیش از اندازه در اهرم مالی و نقص قراردادهای بدهی خود، سعی می کنند عملیات خود را با نشان ندادن بدهی در ترازنامه تأمین مالی کنند(تقوی و همکاران، ۱۳۸۹: ۵).
یکی از مهمترین تصمیمات مدیریت مالی، اتخاذ تصمیماتی در مورد نحوه تأمین مالی برای شرکت میباشد که شامل تصمیماتی همچون ساختار مالی و ساختار سرمایه و همچنین تعیین بهترین شیوه تأمین مالی و ترکیب آنها است. حال شرکتها برای تأمین مالی راههای مختلفی از قبیل وام بانکی، استقراض خارجی، انتشار سهام، انتشار اوراق مشارکت و…. میباشد که یکی از روشهای تأمین مالی که امروزه مورد توجه مجامع جهانی قرار گرفته، روش تأمین مالی برون ترازنامهای میباشد که شرکت از طریق استفاده از ابزارهای متفاوت که این روش دارا میباشد؛ تأمین مالی می کند. به طور کلی شرکت از طریق ابزارهای این روش، نقدینگی شرکت را افزایش میدهد یعنی شرکت میخواهد ضمن تحصیل دارایی، آن دارایی و بدهی مربوط به آن در ترازنامه نشان ندهد و همچنین استفاده از این ابزارها جهت تأمین مالی، بازده و ریسک عملیاتی و در نهایت ارزش شرکت را تحت تأثیر قرار میدهد. </str ong>پس، تأمین مالی خارج از ترازنامه عبارت است از تأمین مالی یا تأمین مالی مجدد عملیات واحد اقتصادی به روشی که در آن ممکن است تمام یا برخی از تأمین مالی انجام شده طبق محدودیتهای حسابداری در ترازنامه شرکت نشان داده نشود. بنابراین، تأمین مالی خارج از ترازنامه زمانی استفاده می شود که شرکت میخواهد ضمن تحصیل دارایی، شیوه تأمین مالی را (که معمولاً از طریق بدهی است) در ترازنامه نشان ندهد. چون اکثراً از طریق بدهی برای خرید دارایی استفاده می شود، هنگامی که بدهی در ترازنامه نیاید، نسبت بدهی، کمتر از واقع نشان داده خواهد شد و نشان دهنده ریسک کمتر شرکت است و این برای سرمایهگذارارن مطلوبتر خواهد بود. همچنین با نشان ندادن دارایی، هزینه استهلاکی هم که از آن به وجود می آید؛ در صورت سود و زیان نشان داده نمی شود و سود بالاتر گزارش می شود. البته باید توجه داشت که تأمین مالی خارج از ترازنامه لزوماً ساختگی نیست. برخی از موارد هم اجتنابناپذیر است؛ مانند اجارههای عملیاتی که از بابت آن تعهداتی شناسایی نمی شود (در مقابل اجارههای سرمایهای در این روش، به جای شناسایی یک بدهی و یک دارایی (نظیر اجاره سرمایهای) صرفاً به نمایش هزینه اجاره در صورت سود و زیان اکتفا می شود. توجه به این مبحث به این دلیل جدی شد که بسیاری از شرکتها به شیوه های مختلف سعی در پنهان کردن تعهداتشان داشتند. طبق کتاب سال ۲۰۰۹ لیزینگ جهانی، مجموع کل مبالغ لیزینگ سالیانه در سال ۲۰۰۷ مبلغی معادل ۷۶۰ بیلیون دلار بوده که بسیاری از اقلام فوق در ترازنامهی شرکتها نمایش داده نشد. بهترین مثال در این مورد، بدهی مربوط به شرکتهای زیر مجموعه “انرون” بود که منجر به ورشکسته شدن این شرکت در سال ۲۰۰۱ میلادی شد.
به عبارت دیگر، تأمین مالی خارج از ترازنامه به معنی عدم نمایش یک قلم دارایی یا بدهی و یا یک فعالیت تأمین مالی در ترازنامه یک شرکت میباشد. این قلم مورد بحث می تواند یک مورد اجاره (اجاره عملیاتی که به رقم استفاده از دارایی های موجر صرفاً پرداخت هزینه اجاره در دفاتر نمایش مییابد و نه تعهدات بلندمدت پرداختهای متوالی اجاره که معمولاً ارقام بالایی از هزینه را تشکیل میدهد. این شیوه نمایش مورد پیشنهاد استانداردهای حسابداری اکثر کشورها در قالب تقسیم بندی اجارهها به عملیاتی و سرمایهای میباشد)؛ یک واحد تجاری فرعی یا وابسته (تحت عنوان جوینت ونچر و یا واحد تحقیق و توسعه) و یا یک بدهی احتمالی نظیر اعتبار اسنادی باشد. همچنین، تعهداتی نظیر فیوچر و فورواردها و تعهدات قراردادی بلندمدت و اوراق مشتقهای نظیر موارد فوق (به استثنای اوراق مشتقه مرتبط با سهام) از جمله مصداقهای یک تأمین مالی خارج از ترازنامه تلقی می شود. به طور ساده، عدم شناسایی بدهی مرتبط با یک قلم از دارایی های مورد استفاده و موجود یک شرکت میباشد. برخی از شرکتها بنا به ماهیت و نوع فعالیت ممکن است حجم زیادی از بدهی را در ترازنامه خود به نمایش نگذارند. یک مثال مؤسسات مالی است که به مدیریت دارایی ها و یا ارائه خدمات کارگزاری یک صاحبکار مشغول هستند. این مؤسسات اقلام دارایی تحت مدیریت خود را در صورتهای مالی غالباً به عنوان دارایی های تحت مدیریت خارج از ترازنامه مالی خود گزارش می کنند. بسیاری از اقلام خارج از ترازنامه تحت تأثیر نگاه مدیریت در خصوص پیشآمدها و نتایج احتمالی آتی قرار میگیرد و لذا، ممکن است به عنوان یک قلم خارج از ترازنامه گزارش شود. دلیل این موضوع نیز کمتر نشان دادن بدهیها در ترازنامه وارائه تصویری بهتر در خصوص وضعیت مالی شرکت میباشد. چرا که نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام و اهرم مالی پایینتر نمایش مییابد.
۲-۲-۱-۱ ابزارهای تأمین مالی برون ترازنامهای
به طور کلی میتوان ۵ نوع از ابزارهای تأمین مالی را به شرح زیر به عنوان ابزارهای تأمین مالی برون ترازنامهای دانست:
۲-۲-۱-۱-۱ اجارههای عملیاتی
یکی از موارد بسیار رایج تأمین مالی خارج از ترازنامه، مورد اجارههای عملیاتی میباشد. چرا که در این روش به جای شناسایی یک بدهی و یک دارایی (نظیر اجاره سرمایهای) صرفاً به نمایش هزینه اجاره در صورت سود و زیان اکتفا می شود. این روش در استانداردهای گزارشگری مالی بین المللی و استانداردهای آمریکا در حال حاضر رایج بوده (در استاندارد ایران، شماره ۲۱ نیز همین روشها مورد قبول قرار گرفته است).
در اجارههای عملیاتی، مخاطرات و مزایای عمده ناشی از مالکیت دارایی به اجارهکننده منتقل نمیشود. بنابراین دارایی مورد اجاره توسط اجارهدهنده در ترازنامه منعکس و اجارهبها در طول دوره اجاره به عنوان درآمد شناسایی میشود. در اجاره عملیاتی برخلاف اجاره سرمایه ای، اجاره دهنده به حفظ دارایی در دفاتر خود ادامه می دهد. اجارهدهنده درآمد بهره و سود ندارد اما به طور ادواری نسبت به ثبت درآمد اجاره و همچنین مستهلک نمودن مورد اجاره اقدام می کند.اجاره کننده نیز باید مبالغ اجاره را برمبنای خط مستقیم به عنوان هزینه اجاره شناسایی نماید.
با توجه به تعریفی که بلکویی (۱۹۹۸) ارائه کرده است، اجاره یک توافق یا قرارداد بین دو یا چند طرف میباشد؛ که طی این قرارداد، اجارهدهنده موافقت می کند دارایی را تحصیل و به مالکیت خود در آورد و از مزیتهای مالیاتی ناشی از استهلاک و اجاره آن بهرهمند شود. اجارهکننده نیز موافق
ت می کند که از دارایی مورد اجاره استفاده و حق اجاره تعیین شده توسط موجر (اجارهدهنده) را بپردازد. حق اجاره مذکور بابت جبران بخشی از سرمایه گذاری انجام شده توسط اجارهدهنده، منسوخ شدن تکنولوژی، مخاطره ناشی از کاهش ارزش فروش در زمان فروش مجدد دارایی و احتمال از بین رفتن آن توسط اجارهکننده میباشد.
خصوصیتی که انگیزه روی آوردن شرکتها به اجارهها را تقویت می کند؛ امکان اجرای تأمین مالی خارج از ترازنامه است؛ که این امر از طریق نشان ندادن دارایی ها و بدهیها در صورتهای مالی برای اجارهکننده حاصل شده و در نتیجه، نسبت اهرمی و نسبتهای سودآوری (بازده دارایی ها، بازده سرمایه گذاریها و بازده حقوق صاحبان سهام) بهتر از زمانی نشان داده می شود که دارایی خریداری شده باشد؛ هر چند که این عمل نوعی حساب آرایی دانسته شده و اخلاقی تلقی نمیگردد.
۲-۲-۱-۱-۲ فروش حسابهای دریافتنی [۷]
روش دیگری برای تامین مالی واگذاری یا فروش مستقیم حسابهای دریافتنی است، یعنی شرکتها اسناد و مدارک مربوط به مطالبات خود را به شرکت تأمین مالی کننده میفروشند.
سازمانی که این مدارک را خریداری می کند کلیه ریسکهای مربوط به وصول مطالبات و سوخت شدن آن را میپذیرد و هیچگونه مسولیتی متوجه شرکت فروشنده نیست.
سه نوع نحوه عمل حسابداری برای فروشنده حسابهای دریافتنی وجود دارد که عبارتند از: عدم شناسایی دارایی و بدهی، شناسایی همزمان دارایی و بدهی، شناسایی جداگانه دارایی و بدهی ناشی از فروش حسابهای دریافتنی. در وضعیت عدم شناسایی دارایی و بدهی، عمل فروش حسابهای دریافتنی، یک نوع ابزار تأمین مالی خارج از ترازنامه تلقی میگردد. در این نحوه عمل، مطالبات ناشی از حسابهای دریافتنی با دیون ناشی از فروش آنها تهاتر خواهد شد.
۲-۲-۱-۱-۳ تأمین مالی پروژه های خاص[۸]
نظر به اینکه در اینگونه پروژه ها، مالکیت پروژه و متصدی آن از همدیگر جدا میباشند. بعضی از شرکتها مسئولیت انجام این پروژه ها را به عهده میگیرند، این نوع شرکتها تامین مالی کننده خارجی تلقی میشوند.
بر اساس یافتههای فینرتی[۹] (۱۹۹۶) مراحل کلیدی تأمین مالی پروژه های خاص به این صورت است که پس از آغاز پروژه، درآمدها و هزینهها صرفنظر از هزینه های اولیه پروژه شناخته میشوند. علت این امر، جدایی مالکیت پروژه از متصدی آن (انجامدهنده آن) میباشد. این بدان معنی است که شرکتهایی وجود دارد که مسئولیت انجام پروژه ها را بر عهده میگیرند و این نوع شرکتها نوعی تأمینکننده خارجی تلقی میشوند. معمولاً یک شرکت زمانی از این نوع تأمین مالی استفاه می کند که دارای توانایی مالی محدودی باشد و یا اینکه راه دیگری را که از نظر هزینه معقول باشد، نیافته باشد. تأمین مالی پروژه های خاص را میتوان تأمین مالی منابع محدود نیز نامگذاری کرد. تأمین مالی پروژه های خاص دارای ویژگیهای کلیدی زیر است:
الف) توانایی مالی محدود متصدی پروژه (کاملکننده پروژه)
ب) جدایی واحد انتفاعی (مالک پروژه) از متصدی پروژه
ج) امکان انجام تأمین مالی با هزینه های کمتر
۲-۲-۱-۱-۴ برون سپاری[۱۰]
هم اکنون ما در عصر برون سپاری زندگی میکنیم. عصری که در آن شرکتها برای گسترش فعالیتهایشان، قراردادهای فرعی میبندند. از طراحی محصولاتشان تا مونتاژ، از تحقیق و توسعه تا بازاریابی و توزیع و خدمات پس از فروش. بعضی از شرکتها به صورت کارخانههای مجازی که دارای مالکیت طراحی محصول هستند، به فعالیت پرداخته و محصولات زیادی در اختیار دارند؛ ولی خود صاحب چیزی نیستند و از توانایی دیگران در ساخت محصول استفاده می کنند پس:
برون سپاری عبارت است از؛ عمل انتقال بعضی از فعالیتهای داخلی یک سازمان و واگذاری حق تصمیم گیری به عرضهکننده بیرون از سازمان بر اساس قرارداد. در حقیقت و در عمل، در برون سپاری نه تنها فعالیتها منتقل میشوند، بلکه عوامل تولید و حق تصمیم گیری نیز در اغلب موارد واگذار میگردد.