به نیروی ذات خود، فرد یگانه بیحرکت باد تنفس میکرد؟
جز او هیچ وجود نداشت
در آغاز، تاریکی در تاریکی نهفته بود
هیچ علامت مشخصی نبود؛ همه جا آب بود
در ابتدا خواهش در آن فرد پیدا شد
آن اولین بذر بود که فکر محصول آن است
دانشمندان که در دل خویش به نیروی دانش جستجو میکنند.
قید وجود را از عدم دریافتهاند
شعاع آنها روشنایی را در تاریکی گسترش داد
ولی آیا فرد یگانه، در بالای آن بود یا در زیر آن؟
قدرت خلاقه وجود داشت و نیروی ایجاد
در زیر قدرت بود و در بالا امر
کیست که به یقین بداند و کیست که آنرا در اینجا بیان کند؟
در کجا تولد یافت و در کجا این «آفرینش» به وجود آمد؟
خدایان بعد از خلقت جهان پیدا شدند
پس که میداند «آفرینش» از کجا سرچشمه گرفته است؟
هیچکس نمیداند که «آفرینش» از کجا برخاسته است؟
و آیا او آن را به وجود آورد، یا نه؟
آنکه بر عرش اعلا ناظر بر آن است تنها او
میداند و شاید او هم نداند.» (واحددوست،۱۳۷۹: ۱۲۳)
«آفرینش در اوستای کهن، در باور زرتشت، بر پایهی توحید و یگانگی استوار است، اهورامزدا در گاتها خالق عالم است آفرینش در اوستا از قسمتهای آن یعنی در گاهان، یشتها است. هرمزد آفرینندهی چیرهدستی است که از نیست، هستی و از هیچ، همه چیز میسازد و زندگی میبخشد و بدین ترتیب بر همه کس و همه چیز فرمانروا، بر هر کار توانا و بر هر مرادی کامرواست. و از همهی کائنات برتر… استقرار زمین و آمیزش آب در زمین و رویش و نمو گیاهان و رنگهای گوناگون و بو و مزه و خوش هر چیزی بیشتر به خرد مقدر است. آسمان و حرکت خورشید و ماه و دوازده اختران (دوازده برج فلکی، زیر کوه البرز و شش گاهنباز (نام جشنهای ششگانهی فصلی) و پنج گاه فرو ردیکان یا پنجهی دزدیده و روزهای جشن پایان سال بوده است؛ و بهشت که در جای اندیشهی نیک، گفتار نیک، کردار نیک و برترین «گرودمان» دارندهی همهی خوشها قرار دارد و پل چنیوت (چینوت) که گذر مینوهاست به نیروی خرد ساخته و مقدر شده است.» (همان: ۱۲۶)
۴-۱-۱-آفرینش آسمان و زمین
الیاده بیان داشته: «وصلت آسمان و زمین به عنوان نخستین ازدواج مقدس که خدایان از آن پیروی میکنند ستوده شده است الیاده خاطر نشان میسازد که مطابق ادعیه و متون ادبی خدای آسمان، پدر و زمین مادر نامیده شده است و در رمز پردازیهای جنسی آفرینش کیهان، آسمان زمین را در آغوش میگیرد و با باران باردار میکند. همچنین او این تصور را معلول ارزشهای حیاتی در افق دید بشر اقتصاد اندیش میداند که در جوامع کشاورزی، گذار از خدای خالق به خدایان باروری در قالب جایگزینی ذات اعظم آسمانی به صورت پدر (آسمان) و مادر (زمین) نمودار شده است. زیرا آسمان و زمین در آفرینش فعالند.» (الیاده، ۱۳۷۹: ۲۳۷)
«در تاریخ ادیان آسمان از کهنترین تجلیات قداست، سرشار از ارزشهای اساطیری، مذهبی و حوزهی اقتدار الهی است و به اقتضای ارتفاع بیانتهای خود اقامتگاه خدایان و جایگاه آیینهای صعود است. همچنین مشاهدهی طاق آسمان، برانگیزنده ی تجربهای مذهبی در وجدان انسان ابتدایی است آنچه در بالا و بلندیهاست نمودار اصل متعالی و برتر تلقی میشود. از این روست مغولان نام خدای اعظم خود «تنگری» به معنی آسمان نهادهاند.» (همان: ۵۸)
«گسترهی آسمان در بر دارندهی دوازده برج، هفت طبقه و در برخی روایات نه طبقه است چنانکه در مینوی خرد هفت سیاره به عنوان هفت سپاهبد از جانب اهریمن و دوازده برج به منزلهی دوازده سپاهبد از جانب اورمزد شناخته شدهاند. همچنین دوازده برج و هفت سیاره تعیین کنندهی سرنوشت و مدبر جهان هستند.» (زمردی،۱۳۸۲: ۲۲)
هر یک از دوازده برج که سیر خورشید بدانها اعتبار میبخشد به این نامها شناخته میشود: حمل (بره)، ثور (گاو)، جوزا (دو پیکر، توأمان)، سرطان (خرچنگ)، اسد (شیر)، سنبله (خوشه)، میزان (ترازو)، کژدم (عقرب)، کمان (قوس)، جدی (بزغاله)، دلو، حوت (ماهی)، اعتقاد به هفت پایهی آسمان در اساطیر ایرانی متأثر از تقدس عدد هفت، نفوذ عمیق نجوم بابلی است. همچنین او خاطرنشان میسازد که ایرانیان در اصل به چهار آسمان سپهر اختران، ماه پایه، خورشید پایه و بهشت قائل بودهاند. رنگ آسمان لباس ملی دهقانان ایرانی مانند شده است در سنت ادبی ما نیز آسمان به رنگهای لاجوردی، کبود، بنفش، فیروزهای، سبز، نیلی، اخضر، کحلی، ازرق، مینارنگ، نیلوفری، سُرمهگون و … توصیف شده است.» (همان: ۲۷)
نمود گاری آسمان:
قیصر امین پور بزرگی آسمان را به تصویر کشیده و اینکه جایگاهی برای انسانهای پاک به خصوص شهیدان میباشد. خانواده شهیدان را ملاقات کردن و اشکی برای آنها ریختن مثل تجربه رفتن به آسمان پاک است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
تمام حجم قفس را شناختیم بس است | بیا به تجربه به در آسمان پری بزنیم | |
به اشک خویش بشوییم آسمانها را | ز خون به روی زمین رنگ دیگری بزنیم | |
(قیصر امین پور، ۱۳۸۸: ۴۰۶) |
معلم در تصویر زیر شهید را کسی دانسته که شهادتش همانند خوشبختی رفتن به آسمان است و آسمان جایگاهی برای انسانهای بلند مرتبه است.