یکی از برجسته ترین ویژگی های زبان شعری شهریار کاربرد لغات واصطلاحات زبان های اروپایی به ویژه زبان فرانسه است. شاعر از دوران نوجوانی به یادگیری زبان فرانسه نزد استادان این زبان می پردازد،همچنین تحصیل در رشتۀ پزشکی زمینۀدیگری برای آشنایی او با الفاظ وعبارات زبان های اروپایی است، به همین دلیل کاربرد واژگان زبان های اروپایی به ویژه زبان فرانسه از برجستگی های زبان شعری وی می باشد:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
و لی هر دو کمین گیر و قاطعان طریقند چه لُرد نشین و چه کُرد بادیه پیما
(همان: ۴۴۹)
نه بورژوازی و نه مارکسیسم قلّابی کجاست دین که نه این بودی ونه آن بودی
(همان: ۵۸۲)
چه جای لشکرگ ای شاهدان اسکی باز که برف آب شد و کوه اشکبار آمد
(همان: ۱۹۶)
به اسکی بازها ماند که پایی همه لغزان ولیزان دارد این عمر
(همان:۲۵۵)
تا ولوله در جان غم افتد بزن ای ترک مارشی که به موزیک نوازند گه جنگ
(همان: ۲۸۳)
ز آرشه و ویلن چوب و تخته در کار است مگر که خانۀایمــان من کنند حراج
تاج بخش ار بستانــد به سه تار از مــا دل باز جان بخشد از آهنگ ویالون ما را
(همان: ۷۷)
و بسیاری از لغات و اصطلاحات زبان های انگلیسی و آمریکایی مانند: جنتلمن، کارت پستال، مدل، رژیسّور، سمفونی ، استرکنین، آپارتمان، دکلاماسیون، گرامافون، ژوپن، پاپیون، لژ، دکورهمچنین کاربرد اسامی اشخاص و اصطلاحات خاص در شعر مانند: ناپلئون، تولستوی، چرچیل، استالین، صهیونیستی، پاستور، ولتر، شیفر و …
الفاظ و واژگان معاصر
شعر شهریار، شعری است که زندگی در طول آن جریان دارد بنابراین واژگان عصر زندگی شاعر بخش دیگری از شعر وی را در بر می گیرد.
چه شکر گویمت ای چهره ساز پرده شب که چشمم اینهمه فیلم فرح فزای تو را
(همان: ۶۸)
به مغزم جعبه شهر فرنگ عمر بی حاصل بهچرخ افتادهوگویی در آفاقاستجولانم
(همان:۳۱۱)
گذشته من و جانان به سینــما مــانــد خـدا ستـــاره آن سینــــما نگــهدارد
(همان: ۱۶۴)
صوت ماشینی همه جنگ است با اعصاب خلق زنگ تلفن، بوق ماشین غیر فحشی فاش نیست
سنگــــلاخ است و نشـــان رد پـای خونیــن راه عاشق که دگـــر شوسه و راه آهـن نیست
(همان: ۱۳۱)
یارب این سنگر ایمان به چه سازد برگی که سوارانش به هر حمله حصاری گیرند
(همان: ۲۱۰)
به جبهه سنگرت گر خاک ریز است به پشت جبهه مسجدهاست سنگر
(همان:۱۱۳۳)
کاربرد اصوات
کاربرد اصوات در شعر شاعر نقش برجسته ای درالقای عاطفۀشاعر دارد به ویژه زمانی که شاعر از احساسات شخصی وعاطفی خود سخن می گوید اصوات وتکرار آن ها یکی از ابزار القای عاطفۀ وی به شمار می رونداز جمله در درغزل زیر که موضوع، هجران وبی وفایی معشوق است کلمۀ وای که ردیف شعر واقع شده است نقش بارزی در القای عاطفۀ اندوه شاعر دارد.
هر دم چو توپ می زندم پشت پای وای کس پیـش پای طفل نیفتد که وای وای
در پای ســرو دســـت نگیرنــد ازکسی آن جا چه بی کسی که بیفتد زپــای وای
دیــر آشنا تر از تو ندیدم ولــی چه زود بیگانه گشتــی ای مه دیــــر آشنای وای
سوزدلـم حکایــــت سازتومی کنــد لـب بر لبــم بنه که بـــرآرم چو نـــای وای
از ســـوز هــجر نالـــۀ من زار زار شد با شـــوق وصــل گریۀ من های های وای
جز نیک وبد به جای نماند چه می کنی نه عشق من نه حسن تو ماند به جای وای
من شهـــریار کشور عشقم گــدای تو ای پادشــاه حســـن مرنجان گدای وای
(همان:۳۷۸)
آن که می خواست غبار غمم از دل بزداید آوخ آوخ که غبار رهش از پا نزدودم
(همان: ۲۹۳)
یوسفی بودی و آوخ که به بازار کنون درهمی بیش بهای تو نباشد معدود
(همان: ۵۰۷)
آوخ که یار بامن افتاده یار نیست در کارمن شتاب وعتابش به کار نیست
ازخون لاله برورق گل نوشته اند کاوخ به عهد لاله رخان اعتبار نیست
( همان:۱۲۷)
آوخ که دم از عقل زدم کرد پری رم آه از من دیوانه که از عقل زدم دم
(همان:۳۰۴)
باستان گرایی نحوی
«ممکن است ساختمان نحوی جمله به لحاظ حروف اضافه یا پس وپیش شدن اجزای جمله ویا هر عامل نحوی دیگر در گذشته نوعی باشد ودر حال نوعی دیگر .هر نوع خروج از نحو زبان روزمره واستفاده ازنحو زبان کهنه خود باستان گرایی به شمار می رود وممکن است مایۀ تشخص وبر جستگی زبان شود.»(شفیعی کدکنی،۱۳۷۰: ۲۶)
در هنجارگریزی نحوی زبان ازشکل دستوری و منظم خود خارج می شود در این حالت در متن ادبی تغییری در نحوۀ قرارگرفتن اجزای جمله رخ می دهد.مواردی مانند حذف، جابجایی ارکان جمله، تقدم وتأخر از جملۀ این تغییرات نحوی است.
جابجایی ضمیر
ضمیر متصل «ت» به جای اینکه به کلمه امید پیوسته باشد به فعل متصل شده است.
گنجی که از کف تو برون برده بود بخت کی بودت این امید که باز آورد تو را
(شهریار،۱۳۸۶: ۷۹)