استان شاخص رفاه |
آذزبایجان شرقی | آذربایجان غربی | اصفهان | تهران | خراسان | خوزستان | فارس | مازندران |
مجموع درآمد پولی و غیر پولی ناخالص | ۲۴۷۳۰۵۳۱ | ۲۲۷۷۱۴۷۹ | ۳۰۴۴۲۱۰۲ | ۴۲۶۹۸۶۵۹ | ۲۵۰۱۸۸۱ | ۴۰۵۹۷۸۰۳ | ۳۴۱۷۶۸۳۴ | ۲۹۶۴۰۰۷۷ |
و حال برای اثبات نظریه اینگلهارت جداول (۴-۸۴ و ۴-۸۵) را در برابر هم قرار میدهیم.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
با وارد کردن نمودن داده های جدولهای(۴-۸۴) و (۴-۸۵) در برنامه spss میتوانیم مفدار همبستگی را میان سنخهای ارزشی و شاخص درآمد متوسط خانوار را در هر استان بدست آوریم. برای سنخ ارزشی از دو شاخص مقدار فرامادیون و شاخص “مادیون منهای فرامادیون” استفاده میکنیم.
شاخص فرامادین و درآمد ناخالص ملی:
Sig=0.123
Pearson Correlation=0.591
مادیون منهای فرامادیون:
Sig=0.004
Pearson Correlation=-0.883
همانگونه که مشاهده میکنید شاخص “فرامادیون منهای مادیون”(شاخصی که اینگلهارت در قسمتهای مختلف تحقیق خود از آن استفاده نموده است( با ضریب همبستگی بسیار بالا(۰.۸۸-) با درآمد سرانه خانوار(به عنوان شاخص رفاه) استانهای مختلف رابطه دارد.این به این معنی است که هرچه شاخص رفاه در هر استانی بالاتر باشد درصد مادیون منهای فرامادیون کمتری دارند و یا به عبارت دیگر فرامادیگری در این استانها قویتر است
این موضوع که شاخص “درصد فرامادیون“ همبستگی معنیداری را با شاخص رفاه نشان نمیدهد ممکن است این قسمت از تطبیق را زیر سوال ببرد اما اگر تعداد کم نمونه ها را در این استانها مد نظر بگیریم در مییابیم که بهترین راه برای جبران این نقص استفاده از هر دو سر طیف یعنی شاخص “درصد مادیون منهای فرامادیون” است. در واقع دلیل اصلی عدم همبستگی شاخص“درصد فرامادیون“ با شاخص رفاه کم بودن تعداد نمونه است
.این قسمت از تحلیل با وضوح و اقتدار بالا مدل تحلیلی- نظری اینگلهارت را بر ارزشها و نگرشهای ایرانیان تطبیقپذیر نشان میدهد.
فصل پنجم
نتیجهگیری و پیشنهاد
۵-۱- نتیجهگیری
فرضیههای تحقیق را مروری دوباره میکنیم.
۱- آیا شاخصهای مادی/ فرامادی در ایران نیز قابلیت تقسیمبندی افراد را داراست؟
فرضیه ما در این قسمت پاسخ مثبت به این سوال بود.
۲- آیا این شاخصها ارزشها و نگرشهای دیگر ایرانیان را نیز، همانگونه که اینگلهارت نشان میدهد، تحت تاثیر قرار میدهد؟
۲-۱- آیا میان ارزشهای مذهبی و سنخهای ارزشی(شاخص مادی/فرامادی) در ایران همبستگی وجود دارد؟
۲-۲- آیا میان ارزشهای جنسیتی و خانواده و سنخهای ارزشی در ایران همبستگی وجود دارد؟
فرضیه ما در این قسمت نیز پاسخ مثبت به سوالات فوق بود.
۳- آیا همانگونه که اینگلهارت بیان میکند بین شاخصهای امنیت سازنده و سنخهای ارزشی در کشورمان رابطهای وجود دارد؟
فرضیه ما در این قسمت نیز پاسخ مثبت به سوال فوق بود
۴- آیا به صورت طولی نیز این نظریه قابلیت انطباق بر کشورمان را داراست؟ با توجه به وقوع یک انقلاب و جنگ و تغییرات بسیار اقتصادی- اجتماعی آیا میتوان تغییرات فرهنگی را با نظریه اینگلهارت توضیح داد و تبیین نمود. به دیگر معنا آیا تغییرات در رشد اقتصادی و احساس امنیت به تغییر در درصد سنخهای ارزشی میانجامد یا خیر؟
فرضیه ما در این مرحله بدین صورت قابل طرح است که انتظار میرود با پیدایش انقلاب و جنگ ۸ ساله ارزشهای مادی در دهه ۶۰ در مقایسه با ارزشهای حاکم بر دو دهه ۵۰ و ۷۰ ارزشهای مسلطتری به شمار روند یا به عبارت سادهتر درصد مادیون در این دهه بیشتر باشد(البته ما طی این ۳۰ سال همواره-به طور متوسط-شاهد رشد GDP میباشیم که ممکن است در تحلیل ما هنگام مقایسه دهه ۵۰ و ۶۰ اخلالهایی ایجاد کند).
۵- آیا درصد فرامادیون در جامعه ایران نیز همانند کشورهای غربی نسبت مستقیم با سطح رفاه و پیشرفت کشورها دارد؟
فرضیه ما در این قسمت نیز پاسخ مثبت به سوال فوق بود