مرحوم شهید ثانی در جواب این سؤال میفرمایند: «گر چه اجمالاً وی مهدور الدم و کشتنش مباح است لکن متصدی ریختن خون وی فقط امام معصوم است و این یکی از مناصب خاصه امام است و دیگری را نرسد که در سلطه و حیطه نظرات او دخالت نماید چنانچه نظیر آن زانی محصن میباشد که اگر چه خونش هدر است ولی آحاد مسلمین این حق را ندارند زیرا قتل وی با امام میباشد. شهید ثانی در دنبال مطلب میفرماید: «پس در نتیجه باید گفت: اسیر عاجز از راه رفتن را اگر توانستند به هر وسیلهای که باشد و لو به حمل نمودن و به دوش کشیدن به محضر مقدس امام علیه السلام بیاورند که این عمل متعین است و در غیر این صورت همانطوری که روایت فرموده وی را لازم است در همانجا به حال خود بگذارند. ودر عین حال اگر مسلمانی سبقت جست و او را کشت نه دیه بر او لازم است و نه وی را قصاص کرده و نه میباید کفارهای بدهد ولی قطعاً مرتکب گناه و عصیان شده چنانچه در صورتی که اسیر عاجز نباشد و بتواند در معیت ایشان در محضر امام (ع) حاضر شود اگر کسی او را قبل از رسیدن به نزد حضرتش کشت حکمش همین است (شهید ثانی، بیتا، ج۲، کتاب جهاد، ص۴۰۲).
«اگر دشمنی را اسیر کردی که از راه رفتن عاجز بود و تو نیز مرکبی برای حمل وی نداشتی، وی را آزاد کن و حق کشتن او را نداری، زیرا از حکم امام در مورد او بیاطلاعی» (حر عاملی، ۱۴۱۶ق، ج۱۵، ص۷۲). این حق در صدر اسلام چندان محترم بود که ولیدبن ولید که خود از اسیران جنگی بود میگوید: اصحاب پیامبر(ص) ما را بر دوش خود حمل میکردند و راه میرفتند (احمدی، ۱۴۱۱ق، ص۲۱۱).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲-۵-۵- مداوای اسیران مجروح
از حقوق مهم اسیران جنگی در مقررات اسلامی، مداوای مجروحان است؛ زیرا این عمل مقتضای احسان و نیکی است و مسلمانان نیز به آن امر شدهاند، بویژه اگر اسیر، خود، مسلمان باشد. در میان خوارج، چهل مجروح بودند که حضرت علی (ع) فرمان داد تا آنان را مداوا کنند و پس از معالجه به آنان فرمود، هر جا که میخواهید، بروید (همان، ص۲۳۴).
۲-۵-۶- عدم جدایی مادر و فرزند اسیر
همچنین در صورتی که مادر و فرزند هر دو به اسارت سپاه اسلام در آیند، نباید، آنان را از هم جدا کرد.
در اسلام هیچ مسلمان رزمنده حق ندارد کودکان شیرخوار را از مادرانشان بهنگام اسارت مادر جدا سازد و فقهاء فصلی را در کتب فقهی به این اختصاص داده اند (خلیلیان، ۱۳۶۲، ص۳۴).
ابو ایوب انصاری"میگوید از پیامبر(ص) شنیدم که فرمود: «کسی که میان مادر و فرزند اسیرش جدائی افکند خدا در قیامت میان او و کسیکه او را بیش از همه دوست دارد، جدائی خواهد افکند (مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج ۲۰ ص ۲۰۵). نه تنها به مسلمان اجازه آزار و شکنجه نسبت به اسیر را نمیدهد بلکه دستور به حسن رفتار میدهد.
علامه حلی در کتاب تحریرالاحکام بیان میدارد: « و حرم بعض اصحابنا التفرقه»؛ یعنی «برخی از فقهای شیعه، جدایی را (میان مادر و فرزندی که هر دو اسیر شده باشند) حرام کردهاند». البته اهل سنت متفقالقول هستند که جدایی بین مادر و فرزند حرام است (حلی، ۱۳۱۴ق، ص۲۲۷).
وی در کتاب ایضاح الفوائد مینویسد: اگر زنی در حالی که بچه کوچکش راضی به جدایی نیست، اسیر شود کشتن او واجب نیست … و حکم بچه اسیر تابع حکم پدر و مادرش است اگر یکی از آنها اسلام آورد بچه او تابع وی میشود (مسلمان و پاک است) (حلی۱۳۸۷ق، ج۱، ۳۶۳).
شیخ طوسی در مورد وضعیتی که یک زن با فرزند صغیرش، با هم اسیر میشوند چنین میگوید: «اگر مادری با فرزندش اسیر شوند، امام مجاز نیست که بین آنها تفرقه ایجاد کند و یکی را به کسی و دیگری را به کس دیگری واگذار نماید، بلکه باید در بین کسانی که غنیمت به آنها میرسد جستجو کرده و کسی را پیدا کند که هم مادر و هم فرزند بتوانند در سهم او قرار گیرند و اگر چنین کسی را پیدا نکند یا باید هر دو را با هم به یکی هدیه دهد و زیادی قیمت را از وی بگیرد و یا این که آن دو را در خمس قرار دهد که به خود امام میرسد و یا این که ان دو را با هم بفروشد و بهای آنها را به غنائم باز گرداند. شیخ دلیل شرعی این مسئله را روایتی از ابوایوب انصاری میداند که میگوید پیامبر فرمودند: کسی که بین مادری و فرزندش جدایی افکند خداوند او را در روز قیامت از کسی که دوست دارد جدا می کند» (شیخ طوسی، ۱۳۸۸، ج۲، ص۲۱، کتاب الجهاد).
۲-۵-۷- اصلاح و تربیت اسیران
موضوع دیگری که نسبت به اسیران در مکتب اسلام به چشم میخورد، هدایت و اصلاح و تربیت آنان است، چیزی که در مکتبهای مادی ممکن است از آن خبری نباشد. زیرا جنگ در اسلام برای آزادی و اصلاح امور مردم و گسترش حق و عدالت است. به همین جهت در قرآن کریم میفرماید: «یَا اَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّمَن فِی اَیْدِیکُم مِّن الْاّسْرَی اِن یَعْلَمِ اللهُ فِی قَلُوبِکُمْ خَیْرًا یُوْتِکُمْ خَیْرًا مِّمَّا اُخِذَ مِنْکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ» (انفال/ ۷۰) ؛ «ای پیامبر! به اسیرانی که در دست شمایند، بگو اگر خداوند در دلهای شما خیری بداند، بهتر از آنچه گرفته شده است به شما خواهد داد و شما را میبخشد و خداوند آمرزنده و مهربان است».
با این بیان دلگرم کننده اسیران را به سوی ایمان و اصلاح خود فرا خوانده و مورد تشویق قرار میدهد و آنان را از لطف الهی و مهربانی او نسبت به بندگانش آگاه میسازد (نگارنده).
۲-۵-۸- منع اسارت زنان، کودکان و افراد ناتوان
اسلام دین عقل و منطق و رأفت و محبت و رحمت است، دین انسانسازی و انسان دوستی از راه ملاطفت و مهرورزی است، به همین جهت پیامبرش را با این عنوان معرفی میکند:
«وَمَا ارْسَلْنَاکَ اِّلَّا رَحْمَهً لِلْعَالَمِینَ» (انبیاء/ ۱۰۷)؛ «ما تو را جز برای رحمت جهانیان نفرستادیم».
دستورات اخلاقی در اسلام پیرامون حلم و صبر و سعه صدر و عفو و گذشت و مدارا با دیگران و مانند آن، گویای توجه جدی به حقوق انسانها و همزیستی مسالمتآمیز است. اما نسبت به حقوق ویژه غیر نظامیان و مردم بیدفاع و حتی اسیران جنگی دستوراتی دارد که به خوبی نمایانگر حمایت از حقوق بشردوستانه در اسلام است (نگارنده).
در حدیثی رسیده است که شخصی از امام صادق (ع) پرسید: چگونه از زنان «جزیه» برداشته شده است؟ حضرت در پاسخ دلیل آن را چنین بیان میکند: «برای این که رسول خدا (ص) از کشتن زنان وکودکان در میدان نبرد منع میفرمود، مگر در صورتی که اقدام به مبارزه کنند که در این صورت نیز میفرمود: تا آن جا که امکان دارد از جنگیدن با آنها خودداری کن» (حرعاملی، ۱۴۱۶ق، ج ۱۵، ص۶۴).
نیز در روایت داریم که امام صادق (ع) از زبان پیامبر اکرم (ص) چنین نقل میکند: «رسول خدا (ص) هنگام اعزام سپاه اسلام به سوی میدان نبرد، فرمانده آنان را صدا میزد و در کنار خود جای میداد و یارانش را نیز در پیشروی خود مینشاند، سپس میفرمود: پیمانشکنی و خیانت نکنید، کسی را مثله ننمایید، درختان را قطع نکنید و پیران و کودکان و زنان را نکشید» (طوسی، ۱۴۰۱ق، ج ۶، ص ۱۳۹).
در پایان یکی از نبردهای سخت نیز که گروهی از دشمنان به اسارت مسلمانان درآمدند، پیامبر بزرگوار اسلام (ص) چنین سفارش نمود: «به اسیران آب شیرین و گوارا بدهید و غذای خوب و پاکیزه به آنان بخورانید و با آنان خوش رفتاری کنید» (همان).
فقها متفق بر عدم کشتن کودکان و زنان هستند و حکم در مورد آنان را به بندگی گرفتن یا گرفتن فدیه میدانند و اسلام آوردن اسرا قبل از تقسیم، حق کشتن را ساقط میکند. کسانی هستند که توانایی بر جنگیدن ندارند مانند: افراد پیر، مریض، عابدان که در صورت اسارت اگر پشتیبان جنگ نبوده باشند نزد اکثر فقها کشته نمیشوند (محقق حلی، ۱۴۰۳، ج۲؛ شهید اول، ۱۴۰۳ق؛ علامه حلی، ۱۳۷۲؛ حرعاملی، ۱۴۱۶ق، ج۱۱؛ ابن قدامه، ۱۴۱۰ق، ج ۲ و ج۱۳).
شهید اول چنین میفرمایند: «زنان و اطفال کفار به واسطه اسارت در ملک مسلمین درمیآیند و در زمانی که آتش جنگ شعلهور است، اگر مردان بالغ ایشان اسیر شوند حتماً باید کشته شوند مگر آنکه اسلام بیاورند» (شهید اول، ۱۴۰۳ق، ج ۲، ص۴۰۰).
محقق حلی نیز میفرمایند: « زنان و بچه ها که به صرف اسارت مملوک شده و به بردگی درمیآیند. اطفالی که در تشخیص بلوغ آنها ذهن دچار اشکال شود، اعتبار بر روئیدن موی زهار میشود، پس هر کس که سنش معلوم نباشد و موی درشت بر زهار نروئیده باشد در حکم اطفال است» (محقق حلی، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۳۱۷).
علامه حلی در این مسئله ادعای اجماع کرده است و در کتاب تبصره المتعلمین میفرمایند: « اگر کسی از کفار محارب و در حال جنگ، پیش از پایان جنگ اسیر شود و اسلام نپذیرد کشته خواهد شد، و زن و بچههایشان تحت سرپرستی و قیمومیت جامعه اسلامی در خواهد آمد» (علامه حلی، ۱۳۷۲، ص۵۲).
پیامبر(ص) از کشتن زنان و بچهها و پسران نوجوان (ولدان) نهی کرده است. همچنانکه از قتل زمینگیران-کوران، پیران و دیوانگان دشمن نهی کرده است و حتی جزیه گرفتن از آنان روا نیست و جزیه ساقط است و اگر از شماها حتی پائینترین شما بکسی به همه دشمن امان داد بر مافوق واجب که مطابق آن رفتار کند (حرعاملی، ۱۴۱۶ق، ج۱۱، ص۴۹).
پیامبر (ص) وقتی که امیری را برای جنگ اعزام میکرد پس از سفارش به تقوی میفرمود: دشمن را مثله ننمائید و بچهها را نکشید و پناهندگان به قلل کوه یا رهبان در قلهها را نکشید و … هیچکس حق کشتن اسیری که مسلمان شده است ندارد و اسیری که مجروح یا عاجز از راه رفتن است وسیله حمل و نقل نباشد او را آزار و رها کنید و حق کشتن او را ندارید و اگر اسیری مسلمان شد حقوقش محترم و محفوظ است (همان، ص۵۴).
در جنگ حنین در میان کشتهها زنی را یافتند و پیامبر (ص) به شدت عصبانی شد گفتند یا رسول الله خالد (که تازه مسلمان شده بود) او را کشته است خالد مورد مواخذه قرار گرفت با توجه به اینکه زنان در جنگ همراه قبیلهشان علیه اسلام وارد جنگ شده بودند (علامه حلی، ۱۳۷۲، ص۵۵؛ واقدی، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۸۸۰).
محقق طباطبایی در ریاض و مسائل میفرماید: کشتن اسیران زن و فرزندانشان من نه میباشد علت این که زنان و کودکان کشته نمیشوند اینست که پیامبر اکرم (ص) از کشتن زنان و فرزندان نهی کردهاند ایشان هر گاه اسیر میگرفت آنان را عبد قرار میداد (محقق طباطبایی، بیتا، ص۴۷۷).
در حدیثی، حفص بن غیاث از امام صادق (علیه السّلام) سؤال میکند که چگونه جزیه از زنان ساقط شد؟ حضرت صادق (علیه السّلام) فرمود: «لان رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نهی عن قتل النساء والوالدان فی دارالحرب الا ان یقاتلن، فان قاتلت ایضا فامسک عنها ما امکنک» یعنی «زیرا پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) از کشتن زنان و فرزندان (خردسالان) در دارالحرب، مگر اینکه وارد صحنه کارزار شده و به جنگ پرداخته باشند، نهی کرده است، پس حتی اگر زنان در عداد جنگجویان باشند، از بر خورد با آنان دوری جو، البته تا جایی که امکان آن وجود داشته باشد» (حرّ عاملی، ۱۴۱۶ق، ج۱۵، ص۱۶۴).
امام صادق (علیه السّلام) فرمود: پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) وقتی در صدد بود گروهی را برای جنگ اعزام کند، آنان را در کنار خود مینشاند و به آنان میفرمود: «با نام خدا و برای رضای خدا و برطبق روش رسول خدا حرکت کنید، غل و غش نکنید و مثله و غدر را پیشه کار خود نسازید و پیر مرد فانی و کودک و زن را مکشید و هیچ درختی را قطع نکنید، مگر اینکه مجبور به قطع آن شوید» (همان، ص۵۸).
علامه حلی نیز در «قواعد الأحکام» بر این نظر است که کشتن کودکان و زنان جائز نیست (علامه حلی، ۱۴۱۳ق، ص۲۶۵).
محقق حلی مینویسد: «کشتن مجانین، کودکان و زنان، هر چند در عرصه نبرد کمک رسانی کنند، مطلقا ممنوع است مگر در صورت اضطرار» (محقق حلی، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۳۱۷).
علامه حلی ، سالخوردگان را به سه دسته تقسیم میکند:
آنان که در فنون جنگ صاحب نظرند و در جنگ شرکت داشتهاند.
آنان که در امور جنگ صاحبنظر نیستند، اما با سپاهیان اسلام به مقابله برخاستهاند.
آنان که نه صاحب نظر نظامی هستند و نه اهل جنگ.
ایشان حکم گروههای فوق را چنین بیان میکند: کشتن دو گروه اول (سالخوردگانی که با سپاهیان اسلام در جنگ بودهاند و یا از طریق ارائه نظریه به دشمنان کمک کردهاند) مجاز است؛ اما در صورت سوم که هیچگونه مشارکت مستقیم و فعال در جنگ نداشتهاند، جایز نیست (علامه حلی، ۱۴۱۳ق، ص۲۶۶). ایشان در این حکم به تقریر پیامبر در جنگ خیبر استناد میکند. در جنگ مزبور، سربازان اسلام «درید بن لصمه» را که پیرمردی ۱۵۰ ساله بود و مشرکان وی را در محفظهای آهنی گذاشته و به همراه خود آورده بودند و از آرای او در فنون نظامی بهرهمند میشدند، به قتل رساندند و پیامبر اکرم آنان را توبیخ نکرد (احمدی، ۱۴۱۱، ص۲۲۰).
فقیهان اسلام، بر این نظر متفقند که زنان و کودکان از تعرض مصونند و کشتن آنها جائز نیست. شیخ طوسی مینویسد: «ولا یجوز قتل النساء، فإن عاونّ أزواجهنّ ورجالهنّ، أمسک عنهنّ، وإن اضطرّ إلی قتلهنّ، لم یکن بقتلهنّ بأس؛ کشتن زنان جائز نیست و اگر به شوهران و مردانشان در جنگ کمک کنند، از این کار باز داشته میشوند. اما اگر اضطرار در قتل آنها وجود داشته باشد، اشکالی ندارد» (طوسی، ۱۳۸۸، ج۲، ص۲۴).
صاحب کتاب جواهر الکلام چنین میگوید: جایز نیست دیوانگان، کودکان و زنانِ اتباع دشمن کشته شوند، گرچه این عده، اتباع دشمن را یاری رسانند، مگر در هنگام اضطرار. در این مسأله از هیچ یک از فقهای نظر مخالفی دریافت نکردم، بلکه علامه حلی در کتاب المنتهی در مورد عدم جواز قتل زنان و کودکانِ اتباع دشمن -حتی اگر در کارزار نظامی هم شرکت داشته باشند- ادعای اجماع کرده است (نجفی، ۱۳۷۸ق، ج۲۱، ص۳۸).
صاحب جواهر مینویسد: «اگر زنان در جنگ مشارکت کنند، کشتن آنها مجاز است. در روایتی نقل شده است که پیامبر در جنگی با بنیقریظه، دستور داد زنی را که به سوی محمود بن سلمه نیزه پرتاب کرده بود، کشتند و همچنین ایشان از برابر جسد زنی که در جنگ کشته شده بود، عبور کردند و فرمودند: چرا کشته شده است و حال آن که در جنگ مشارکت نداشته است؛ از این روایت استفاده میشود که میتوان زنان را در صورت مشارکت در جنگ، به قتل رسانید» (همان، ۳۹).
وی معتقد است: «قتل سالخوردهای که مشارکت فکری و عملی در جنگ نداشته است، جایز نیست» (همان، ص۴۰).
صاحب جواهر از علامه در کتاب منتهی المطلب نقل میکند که «در ممنوعیت قتل زنان و کودکان همه فقها اجماع دارند و در خصوص زنان حتی اگر ضرورت هم ایجاب کند، قتلشان مجاز نیست» (همان.).
۲-۵-۹- کارکردن اسیر
کار کردن اسرای مسلمان در مقابل پول جایز است و نبایستی در کار محوله خیانت کنند. همراهی این اسرا با کفار در جنگ علیه مسلمانان در صورت عدم اجبار نزد تمامی علما حرام است (اشراق، ۱۳۶۰، ص۴۵).
همکاری این اسرا در کمک به جهت دفع دشمن کسانی که آنان را دستگیر کردهاند به خاطر ضرورت یا مصلحت جایز است. اقدام به کارهایی که منجر به تقویت جنبۀ نظامی دشمن شود مکروه است (زحیلی، ۱۴۱۲ق، ص۳۴۱).
بر امرا و فرماندهان اسلامی هم واجب است که نهایت سعی خود را برای آزاد کردن اسرای مسلمان و اهل ذمه انجام دهند. چه به صورت جنگ و چه به دیگر صورتها. این حکم در حقوق بینالملل نیز مورد تأکید است (حرعاملی، ۱۴۱۶ق، ج۱۱).
۲-۵-۱۰- افشای اسرار نظامی
اسرای مسلمانی که در دست کفارند نباید اسرار نظامی یا مناطق نظامی را افشا کنند. گفتن اسم و درجۀ نظامی اشکالی ندارد. اگر تهدید به قتل یا گفتن کلمۀ کفرآمیزی شدند، میتوانند به حکم رخصت کلمۀ کفرآمیز را ادا کنند (سیوطی، ۱۴۲۹ق، ج۱، ص۴۳۶).
۲-۵-۱۱- استفاده از اسیران به عنوان سپر
سپر قراردادن اسیران مسلمان توسط کفار بحث مهمی در فقه است. فقها در کتاب الجهاد بحثی دارند که اگر دشمن در مصاف با مسلمانان، گروهی از اسرای مسلمانان یا عدهای از زنان و کودکان یا افراد سالخورده را که خونشان محترم است سپر قرار دهد به طوری که غلبه بر آنان بدون از میان برداشتن این گروه امکانپذیر نباشد، آیا مسلمانان مجازند که ابتدا بیگناهان را به قتل برسانند تا بتوانند دشمن را از پای درآورند؟ همه فقها به این سؤال پاسخ مثبت میدهند و برخی جواز قتل آنان را مورد اتفاق بین مسلمانان میشمارند، گرچه در برخی از زوایای آن اختلافاتی وجود دارد، اما اصل فتوای جواز مورد اتفاق است:
برخی فقط در صورت ضرورت آن را تجویز میکنند (زحیلی بیتا، ص۸۹).
برخی در صورتی که پیروزی بر دشمن متوقف بر کشتن آنان باشد آن را تجویز میکنند (علامه حلی، بیتا، تبصره المتعلمین، ص۵۱).
بعضی دیگر در صورت شعلهور شدن جنگ آن را تجویز میکنند (ابن براج، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص۳۰۲؛ علامه حلی، ۱۴۱۳ق، قوائدالاحکام، ج۱، ص۴۸۶).
بعضی دیگر در صورتی که مجاهد مسلمان ترسش از حضور افرادی که سپر قرار داده شدند، کشتن آنان نباشند اجازه دادند (نجفی، بیتا، ج۲۱، ص۷۰).
صاحب جواهر در این خصوص میفرماید: اگر کفار، زنان و کودکان را سپر خویش قرار دهند، باید دست نگاه داشت، مگر آنکه در حال شعلهور شدن جنگ به چنین عملی دست بزنند که در این صورت ادامه جنگ جایز خواهد بود، هر چند قطعه زنان و کودکان می انجامد. بخصوص وقتی که دست با داشتن مسلمانان خوض پیروزی دشمن را در پی داشته باشد. همچنین اگر دشمن گروهی از اسرای مسلمان راه سپر قرار دهد، در صورتی که جهاد با دشمن جز با حمله به اسیران ممکن نباشد، همه جایز است هرچند فرد آنان بینجامد. سپس میافزاید حتی اگر جهاد با دشمن بر تعرض به آنان هم متوقف نباشد، به مقتضای اطلاق روایت تعرض وزیران جایز است (همان، ص۶۸).
شیخ طوسی معتقد است که اگر در تیراندازی نکردن به آنان خطری حتمی جماعت مسلمانان را تهدید کند، در این حالت تیراندازی به سوی آنان جایز است. در این تیراندازی بایستی کفار مدنظر باشند نه سپرها. در حالتی که ترس وقوع بر غالب مسلمانان باشد نه همۀ آنان و یا حتی اگر تعداد مسلمانانی که سپر واقع شدهاند بیشتر از مجاهدان باشد باز هم جایز است که به طرف آنان تیراندازی شود (طوسی، ۱۳۸۸، ج۲، ۸۷).
۲-۵-۱۲- شکنجه و مثله کردن اسیران