وَ أحَلَّتهُ عندذی العرشَ حَقَّا مَقعَدَ الصِّدقِ نَفسُهُ العَصماءَ
و اجتباهُ لــنفسه وَ خلیــقٌ یابن یعقوبَ عِندَها الاجتباء
هکذا یُصهَرُ[۱۵۲] النُّضَارُ لِیَصفُـو و البلایا یَتــمُّ فیهـا الصَّفَاء
( صبری ، بی تا ، ص ۹۲)
سپس او را با پاکدمنی پذیرفتند و ستاره پروین در افقش نمایان شد .
و پادشاه به او منزلتی بالا داد و یوسف مورد اعتماد عزیز مصر شد .
و این بیت اشاره ای به آیه قرآن کریم : [ وَ قَالَ المَلِکُ ائتونِی بِهِ اَستَخلِصهُ لِنَفسی فَلَمَّا کَلَّمَهُ قَالَ اِنَّکَ الیَومَ لَدَینَا مِکینٌ امِینٌ [۱۵۳] ] ( قرآن کریم ، یوسف ۱۲/۵۴)
و او را به عنوان هم راه خود برگزید و وفرزند یعقوب شایسته برگزیده شدن است .
و این چنین طلا ذوب می شود تا خالص گردد و سختی ها باعث می شود پاکی انسان ها نشان داده شود .
۵-۱۰-۶- حضرت ایوب (ع)
شکر کرد ایوب صابر هفت سال در بلا چون دید آثار وصال
( مولوی ، بی تا ، ۳/۲۰۴)
از حضرت ایوب (ع) به عنوان یکی از پیامبران نمونه الهی در شکیبایی ، استقامت و شکرگزاری در چهارده سوره از سوره های قرآن کریم و در زمره جمعی از پیامبرانی که خدا بر آن ها وحی نازل می کرد، ذکر شده است . ( محلاتی ، ۱۳۷۶ هـ ، ص ۳۹۶)
خداوند در قرآن کریم می فرماید : [ اِنّا وَجَدناهُ صابِراً نِعمَ العَبدُ إنَّه و اَوّابٌ [۱۵۴] ] ( قرآن کریم ،
۳۸/۴۴)
[ وَ اذکُر عِبادَنا اِبراهیمَ و اِسحقَ و یَعقوبَ اُولِی الاَیدی و الاَبصارِ [۱۵۵] ] ( قرآن کریم ، ۳۸/۴۵)
خداوند در قرآن کریم از افرادی که آن ها را بر جهانیان برتری داده ، و از شایستگان قرار داده نام حضرت ایوب را ذکر کرده است ، ایوب ، از پیامبران بزرگواری بوده که خدای تعالی اموال زیاد و فرزندان برومندی به او عنایت کرده ، و سپس برای آزمایش آن ها را از او گرفت و خود او را نیز به بیماری سختی مبتلا کرد ، تا مقام صبر و سپاس او را بیازماید . پس از پایان دوران بلا و آزمایش ، به دلیل صبر عجیبی که از ایوب در این مدت ظاهر گردید خدای تعالی همه اموال و فرزندانش را به او بازگردانید . و زیادتر از آن چه که قبل از آزمایش داشت به او عنایت فرمود .
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
پس زندگی او به عنوان نمونه شکیبایی و قهرمان تقوی برای تذکر به دیگران نقل شده است .
( محلاتی ، ۱۳۷۶ هـ ، ص ۳۹۶ )
صبر کن تا بکام خویش رسی تو بِه دوری بجام خویش رسی
مــردم از روزگار صــدر شود به دو هفته هلال بــدر شــود
میوه از شاخ خشک صبر آرد گل شود قطره هــا که ابر آرد
صبر ابیات عیش کــرد فراخ قطــره سنگ را کند ســوراخ
صبر کم ساخت محنت ایوب صبــر پرداخت راحت ایــوب
همه کامی ز صبر شاید یافت ببوی وصــل او بکعبـه شتاف
( سنایی ، ۱۳۶۰ هـ ، ص ۹۹)
صبری در توصیف صبر و بردباری « ایوب » قصیده ای را به همین نام سروده که :
أیـــنَ مَــن قَاوَمَ البَلاءَ بِصَبــرٍ وَ ثَبــاتٍ و لــم یُفِدهُ الدَّوَاء
مسَّهُ[۱۵۶] الضُّرُّ[۱۵۷] و انبری الدَّاءَ یَفری جِسمَ طَودٍ[۱۵۸] فانهارَ هذا البَناء
صَیَّــرَتهُ یــد النُّحُـــولِ خَیَالاً و تعدَّی علی الصَّبُــورِ البَلَاء
( صبری ، بی تا ، ص ۹۲ )
کجاست آن که بردباری و ثبات با سختی مبارزه کرد و دارو به او سودی نرساند .
سنایی در همین مضمون چنین می سراید :
سراسر جمله عالم پر ز درد است ولی دردی چو ایوب و دوا کو
( سنایی غزنوی ، بی تا ، ص ۵۷۲)
با بدبختی مواجه شد و درد شروع کرد به نفوذ در جسمی مانند کوه و این بنای محکم رو به ویرانی نهاد .
دست ضعف او را به شبهی خیالی تبدیل کرد و مصیبت از صبر بردباری فراتر رفت .
شاعر در ادامه می افزاید :
إیه أیَّوبَ قد بَرَتکَ[۱۵۹] سِقَامٌ کاد یدعوک لو جَزِعتَ الثَّوَاءَ
کلَّما ازدَادَ کَربُهُ[۱۶۰] زَادَ صَبراً هَــزَمَ الـدَّاءَ حَمـدُهُ و الثَّنَاء
( صبری ، بی تا ، ص ۹۲)
ای ایوب ، بیماری تو را رنجور ساخت نزدیک بود اگر ناله و زاری می کردی قبر تو را بخواهد.
و هر چه مصیبتش بیشتر می شد ، بردباری اش افزون می گشت ، حمد و ستایش او بیماری را شکست داد .
ایوب با چندین بلا ، کاندر بلا شد مبتلا پیوسته این بودش دعا « الصبر مفتاح الفرج »
( سنایی غزنوی ، بی تا ، ص ۸۳۶)
۵-۱۰-۷- شعیب پیامبر (ع)
حضرت شعیب اهل مدین عرب بوده و در شامات زندگی می کرد . قوم او بت پرست بودند و انواع محرمات را مرتکب می شدند . شعیب به آن ها فرمودند : « بیائید خدای یگانه را بپرستید که جز او خدایی نیست و در ترازو و پیمانه دقت کنید که کم نگذارید و من خیر و صلاح شما را در آن می بینم که عذاب شدیدی که شما را احاطه نموده و نابود سازد می ترسم . ای مردم به عدالت رفتار کنید و کم نفروشید و در روی زمین به فساد برنخیزید آن چه را که خدا برای شما باقی بگذارد ، و برکت دهد ، بهتر است و اگر معصیت و نافرمانی کنید من حافظ و نگهبان شما از عذاب خدا نباشم . »
شعیب را استهزاء و سخریه کردند و او را سفیه و نادان خطاب می نمودند . و خدای متعال در حکایت این ماجرا کنایه آورده از گفتار زشت آن ها به آن حضرت که گفتند : آیا نماز تو امر می کند که ما را از پرستش معبودانمان که پدرانمان آن ها را پرستش می کردند باز داری یا از آن که در اموال خود به دلخواه تصرف کنیم مانع شوی ؟
حضرت به آن ها فرمود : « من از طرف پروردگار خود برای شما دلیل و برهان روشن آورده ام و از پیشگاه ربوبی روزی پاک و پاکیزه برای من می رسد که به شما هیچ احتیاجی ندارم و هیچ گونه مخالفتی نداشته ، فقط مقصودم آن بود که حد توانی شما ر