می و همکاران۳(۲۰۰۶): نتایج مطالعات نشان میدهد عوامل اجتماعی،اقتصادی،فرهنگی و فضایی باعث تغییر شکل مساکن می شوند.ضمن اینکه خاطر نشان می شودکه سرعت شهرنشینی و جهانی شدن نیزدر تغییر شکل مساکن تاثیر گذار بودهاند.
ایسیک و تولبنتسی ۴(۲۰۰۸): در تحقیق خود تحت عنوان ” مسکن پایدار در شرایط جزیره ای با بهره گرفتن از تثبیت زمین آهکی ” به نقش مواد ساختمانی در پایداری مسکن پرداخته اند . و معتقدند مواد ساختمانی در بخش مسکن تاثیر مهمی بر محیط و اکوسیستم دارد . از این روی آنها انتخاب مواد مناسب و مطابق با نیازهای هر منطقه برای مسکن را یکی از مهم ترین استراتژیها در توسعه مسکن پایدار دانسته اند .
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
مالین ومایلز۵ (۲۰۰۹): درتحقیق خود تحت عنوان"مسکن با کیفیت،کلید دست یابی به جوامع پایدار"به مشخصات مسکن با کیفیت و نقش مسکن درجذابیت و سلامت جوامع توجه کرده اند.دراین تحقیق مسکن پایدار ابزارکلیدی در ایجاد جوامع پایدار قلمداد شده است.
تقی زاده (۱۳۸۰) : در مطالعه ای تحت عنوان ” توسعه پایدار شهر و مسکن ” به این نتیجه رسید توجه به مقولات اساسی مرتبط با انسان ، طبیعت ، فرهنگ ، محیط و تاثیر آنها بر یکدیگر برای توسعه پایدار شهر و مسکن ضرورت دارد و برای حرکت به سمت توسعه پایدار شهر و مسکن نتایجی را بیان می دارد .
سرتیپی پور(۱۳۸۴): به این نتیجه رسیده است که با تعریف و تدوین شاخصهای مسکن روستایی و شناخت عناصر،کمیت ها وکیفیت های فضایی آن،تفاوتهای موجود در زمینه نیازهای کمی و کیفی مسکن مشخص می شود.
لطفی و دیگران(۱۳۸۸):درمطالعه ای تحت عنوان شاخصها مولفه های ضروری در برنامه ریزی و سیاست گذاری مسکن روستایی در ایران این گونه نتیجه گرفتهاند که شناخت و بکارگیری شاخصهای مسکن روستایی در بلند مدت ،مسکن روستایی را متحول و این امر منجر به ارائه یک الگوی مناسب و توسعه یافته مسکن روستایی درکشور خواهد شد.
صیدایی و دیگران(۱۳۸۹):درمطالعه ای تحت عنوان تحلیل فضایی مسکن روستایی در استان کهکیلویه و بویراحمد به این نتیجه رسیدندکه پنج عامل تسهیلات و امکانات،مالکیت،تاسیسات و رفاه و استحکام سازه نقشی مهم و اساسی در توسعه مسکن روستایی دارند و توجه به این عوامل در برنامه ریزی برای رسیدن به وضعیت بهینه مسکن ضروری به نظر می رسد.
پورطاهری و دیگران(۱۳۹۰):درپژوهشی تحت عنوان ارزیابی تغییرات فرهنگی برالگوی مسکن روستایی در روستاهای بخش مرکزی شهرستان قزوین به این نتیجه رسیدند که بین تغییرات فرهنگی و تغییر الگوی مسکن روستایی رابطه خطی معناداری وجود دارد.
بیتی(۱۳۹۰):درمطالعه ای به این نتیجه رسیدکه ساخت و سازهای معاصر روستایی از تامین کیفیت فضایی مطلوب فاصله زیادی دارد.این مشکلات را می توان دراثر دو عامل"۱-عدم جامعیت الگوهای تدوین شده وضعف آنهادرانطباق با تمام جوانب زندگی روستایی ۲-موانع اجرایی"می باشد.
این تحقیق در راستای تکمیل تحقیقات گذشته انجام شده است با این تفاوت که نگارنده در این تحقیق به دنبال این بوده است تا با شناسایی عوامل موثر بر توسعه پایدار مسکن و با طراحی شاخص های مناسب ، میزان پایداری این شاخصها را در دهستانهای مورد مطالعه ارزیابی کند تا ضمن سنجش این شاخصها تفاوتهای موجود را نیز در دهستانهای مورد مطالعه به لحاظ میزان پایداری در شاخص ها و ابعاد توسعه پایدار مسکن روستایی مشخص سازد .
۱-۴. اهداف تحقیق
- شناسایی مهمترین شاخص های تبیین کننده توسعه پایدار مسکن در نواحی روستایی .
- شناسایی سطح تفاوت شاخصها و ابعاد پایداریکالبدی ،اقتصادی و اجتماعی بین مساکن روستایی .
- ارائه راهکارها و پیشنهاداتی در جهت حرکت به سمت توسعه پایدار مسکن در بخش مرکزی کرج
.
۱-۵. سوالهای تحقیق
چه عواملی در پایین بودن سطح پایداری مساکن روستایی در روستاهای مورد مطالعه بر اساس شاخص ها و ابعاد پایداری موثر میباشند ؟
تفاوتهای موجود بین دهستان های مورد مطالعه در شاخص ها و ابعاد توسعه پایدار مسکن ، چیست؟
۱-۶. فرضیه های تحقیق
۱- مساکن روستایی در دهستان های مورد مطالعه براساس شاخصها و ابعاد پایداریکالبدی ،اجتماعی و اقتصادی از سطح پایداری پایینی برخوردارند .
۲ - بین شاخص ها و ابعاد پایدار مسکن ، در دهستان های مورد مطالعه تفاوت معنی داری وجود دارد.
۱-۷. روش تحقیق
نوع مطالعه و روش بررسی فرضیه ها و یا پاسخگویی به سوالهای (توصیفی، تجربی، تحلیل محتوا، اسنادی، تاریخی و…) پژوهش حاضر بر اساس هدف کاربردی و بر اساس روش جمع آوری اطلاعات توصیفی – تحلیلی می باشد .
۱-۷-۱.جامعه آماری
جامعه آماری این مطالعه کل خانوارهای روستایی بخش مرکزی کرج که بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۰ دارای ۱۰۳۱۶ خانوار ۳۵۹۵۵ جمعیت و ۲۷ روستا میباشد.
۱-۷-۲.روش و طرح نمونه برداری: نمونهگیری طبقهای دومرحلهای است که اول، تعداد روستاها از بین روستاها انتخاب می شود ودرمرحله ی دوم از هر روستاتعدادی خانوار به نسبت جمعیت هرروستابه طورتصادفی انتخاب می شود وسرپرستان این خانوارموردمصاحبه قرارواقع می شوند.
۱-۷-۳. حجم نمونه و روش محاسبه: در این پژوهش حجم نمونه با بهره گرفتن از فرمول کوکران ۳۶۶ نفر محاسبه شده است.
۱-۷-۴. ابزار گردآوری داده ها (پرسشنامه، مصاحبه و …): جهت تهیه اطلاعات مربوط به پیشینه تحقیق و کلیات موضوع از طریق مطالعه کتابخانهای و جستجو در پایگاه های اینترنتی تهیه شده و جمعآوری داده های تکمیلی بصورت میدانی و با بهره گرفتن از فن پرسشنامه و مصاحبه انجام میگیرد.
۱-۷-۵. ابزار تجزیه و تحلیل: با جمع آوری داده های مورد نیاز از طریق پرسش نامه ،درمحیط نرم افزارهای Spss,Excel پردازششده و از طریق آمارهای استنباطی همچون آزمون های T-TEST،تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون Duncan داده های پردازش شده مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت.جهت تهیه نقشه های مورد نیاز از نرم افزار ARC GIS استفاده شد.
۱-۸. کاربرد نتایج تحقیق
- مساعدت به برنامه ریزان در جهت توجه هرچه بیشتر به مساکن روستایی در برنامههای توسعه روستایی.
- نتایج این تحقیق در شناسایی نقایص مساکن روستایی بخش مرکزی کرج می تواند باعث برطرف ساختن برخی از علل ناپایداری مساکن و حرکت به سمت مسکن پایداردر روستاهای مرکزی کرج و حتی دیگر روستاهای کشور باشد .
- مبنا قرار دادن این طرح پژوهشی توسط بنیادمسکن، بخشداری ،فرمانداری و سازمانهای مربوطه هنگام طرحهای بهسازی مساکن روستایی برای منطقه مورد مطالعه .
- تحقیق حاظر همچنین می تواند به عنوان یک دستاورد علمی- کاربردی در پژوهشهایی که در آینده، از سوی سازمانهای مختلفی ازجمله بنیاد مسکن، استانداری،فرمانداری،جهادکشاورزی،سازمان ترویج و توسعه،بخشداریها و دهیاریها و ارگانهای دیگر انجام می شود مورد استفاده قرار گیرد .
فصل دوم
مبانی نظری تحقیق
مقدمه
مطالعه و تحقیق در شرایط سکونتگاه های روستایی ، در محورمطالعات جغرافیای روستایی قرار میگیرد . جغرافیای روستایی به بررسی و شناخت ساختاری-کارکردی اجتماع روستایی با توجه به اهمیت و نقش نیروهای گوناگون طبیعی و انسانی می پردازد . همچنین برپایی فضایی حاصل از فعالیت های زراعی و غیر زراعی روستایی و نیز ساختارها و کارکردهای گوناگون در مکان وظیفه اصلی جغرافیای روستایی است ، اساسیترین هدف جغرافیای روستایی را می توان ایجاد فضای حیاتی مناسب وپایدار برای روستاییان عنوان نمود . این هدف در جغرافیا و برنامه ریزی روستایی با برنامه ریزی شهری و منطقه ای قابل دستیابی میباشد که نهایتا هدف کلان آن یعنی توسعه یکپارچه یا همه جانبه روستایی را دنبال می کند . با مشخص شدن لزوم دخالت دانش جغرافیا در حیطه مطالعات روستایی میتوان اکنون جایگاه مباحث پایداری و ناپایداری سکونتگاه های روستایی را در چارچوب این علم چنین بیان نمود . شهر و روستا در عرصه سرزمین ملی ، ساختار فضایی ویژهای را به صورت یک سیستم باز و نظام شکل می دهند اگر به دلیل جزیی ازنظام ، پیوسته و مداوم در برخورد با سایر اجزا قرار گیرد و روابط سیستمی حاکم بر نظام دچار آشفتگی گردد، ضعف و رکود و در نهایت نابودی مجموعه سیستم فراهم خواهد شد . بنابراین عرصه های روستایی ، به عنوان پدیده های مکانی- فضایی برآیندی از عوامل و عناصر مکان ساز ، نظام اکولوژیک ،پیشینه تاریخی ، فرهنگی ، سیاست گذاری اجتماعی و اقتصادی ، نظام و نگرش حاکم بر فضاست . پس هرگاه در خلال فرایندهای فضایی در توالی عملکردها ، عوامل فوق از نظر زمانی ، متاثر از نیروهای درونی و برونی در مقابل یا مکان قرار گیرند ، کالبد آن به لحاظ عملکرد تضعیف گشته ، از پاسخ گویی به نیازهای آنی و آتی ساکنانش باز می ماند و این سرآغاز رکود و گاهی اضمحلال جایگاه عرصه های روستایی در شبکه عام سکونتی سرزمین است . نهایتا میتوان بیان نمود هرگونه برنامه ریزی توسعه نواحی روستایی بدون داشتن آگاهی کامل از توان سکونتگاه های روستایی در جهت ایجاد تعادلی پویا تحت تاثیر عوامل درونی و بیرونی در طی روندهای زمانی و مکانی کاری بیهوده میباشد . به عبارت دیگر مجموعهای از عوامل و فرایندهای طبیعی ، اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی ، تاریخی ، نظامات سیاسی و ایدئولوژیکی بصورت متغیرهای مختلفی که بر یکدیگر اثر متقابل دارند ، بصورت سیستم ، باعث پیدایش و استقرار سکونتگاه های انسانی اعم از شهر و روستا در پهنه ای از سرزمین شده که این عوامل و فرایندها به همراه تعامل و مناسبات متقابل بین سکونتگاه ها ، ساختار فضایی ویژه ای را به صورت یک نظام سیستم شکل می دهد . تا زمانی که جایگاه و نقش هر یک از اجزاء در کل نظام بر اساس توانایی های درونی آن بوده و عملکرد و کارکرد هر جزء مکمل اجزای دیگر باشد ، تداوم و توسعه نظام را در پی داشته و هر سکونتگاه قادر به پاسخگویی به نیازهای اساسی ساکنانش خواهد بود . اما اگر به دلایلی اجزای این نظام ، پیوسته در تقابل با سایر اجزای قرار گرفته و یا روابط سیستمی حاکم بر مجموعه نظام دچار اختلال گردد، زمینه ضعف ، رکود متلاشی شدن ساختار آن فراهم خواهد شد (افشاری ، ۱۳۸۸: ۱۳-۱۰) .
۲-۱.تعاریف ومفاهیم
۲-۱-۱.مفهوم مسکن
اکثر کشورهای درحال توسعه همگی بر این نظر هستند که تعریف مسکن به یک واحد مسکونی محدود نمی شودبلکه محیط مسکونی را در بر می گیرد . براساس مطالعاتی که در هندوستان صورت گرفته ،مفهوم مسکن علاوه بر ساخت فیزیکی که یک خانواده به عنوان سرپناه مورد استفاده قرارمیدهد،کل محیط مسکونی را شامل میشود که شامل کلیه خدمات وتسهیلات ضروری مورد نیاز برای بهزیستی خانواده و طرحهای اشتغال،آموزش و تندرستی افراد است، همچنین مسکن به مجموعه ای از تسهیلات گفته میشود که به منظور ارائه خدمات فشرده و در یک مکان فیزیکی قرار دارد. این واژه بدان معناست که مفهوم مسکن با توجه به شرایط اجتماعی ،اقتصادی و خانوادگی تغییر می کند(مخبر،۱۸:۱۳۶۳). به عبارت دیگرمسکن چیزی بیش از سرپناه صرفا فیزیکی است و کلیه خدمات و تسهیلات عمومی لازم برای بهتر زیستن انسان را شامل می شودو باید حق تصرف نسبتا طولانی و مطمئن برای استفاده کننده فراهم باشد(k.napp.1982.35).
در دومین اجلاس اسکان بشر(۱۹۹۶) که در استانبول برگزار شد. مسکن متناسب چنین تعریف شده است((سرپناه مناسب تنها به معنای وجود یک سقف بالای سر هر شخص نیست ،سرپناه مناسب یعنی آسایش مناسب ،فضای مناسب ،دسترسی فیزیکی ،امنیت مناسب ،امنیت مالکیت ،پایداری ،دوام سازی روشنایی،تهویه و سیستم گرمایی مناسب ،زیرساخت های اولیه مناسب از قبیل آبرسانی،بهداشت وآموزش و دفع زباله ،کیفیت مناسب زیست محیطی ،عوامل بهداشتی مناسب ،مکان مناسب ،قابل دسترسی از نظر کار و تسهیلات اولیه است که همه این موارد با توجه به استطاعت مردم تامین شود(دلال پورمحمدی،۴:۱۳۷۹).
مسکن روستایی اینگونه تعریف شده است مسکن بیش از آنکه ساختار کالبدی باشد ، نهادی است با عملکرد چند بعدی (زیاری،۲:۱۳۸۹). که دارای ابعاد مختلف مکانی ، معماری، کالبدی ، فیزیکی ، اقتصادی ، مالی ،روانشناختی و پزشکی است (culllingworth, 1997, 166).
۲-۱-۲.مسکن روستایی
مسکن واژه ای عربی و ریشه آن سکن است . مفهوم این واژه آرام گرفتن بعد از حرکت است و شاید این مناسب ترین تعریف لفظی این واژه باشد زیرا همه انسانها پس از تلاش و کوشش و حرکت روزانه خانه یا همان مسکن را محل آرام و استراحت خود قرار میدهند . همچنین مارسل بازن مسکن را این چنین تعریف کرده است ” مسکن عبارتست از تعداد متغیرهای ساختمان که در محوطه نسبتا وسیعی پراکنده شده اند و این محوطه با خاک کوبیده شده و یا علفزاری با درختان میوه و یا کرتهای صیفی کاری پوشیده شده است ” (محمدی ملاسرایی ،۱۳۷۵: ۹-۸) . مقوله مسکن گسترده و پیچیده است ، ابعاد متنوعی دارد ونمی توان تعریف واحدی از آن ارائه کرد مسکن یک مکان فیزیکی است و به عنوان سرپناه ، نیاز اولیه و اساسی خانوار به حساب می آید . در این سرپناه برخی از نیازهای اولیه خانواده یا فرد مانند خوراک ، استراحت و حفاظت در برابر شرایط جوی تامین می شود (اهری،۷:۱۳۶۷) . مفهوم مسکن علاوه بر مکان فیزیکی ، کل محیط مسکونی را در بر می گیرد که شامل کلیه خدمات و تسهیلات ضروری مورد نیاز برای بهتر زیستن خانواده و طرحهای اشتغال ، آموزش و بهداشت افراد است در واقع تعریف و مفهوم عام مسکن یک واحد مسکونی نیست بلکه کل محیط را شامل می گردد(مخبر،۱۷:۱۳۶۳) . به عبارت دیگر مسکن چیزی بیش از یک سرپناه صرفا فیزیکی است و کلیه خدمات و تسهیلات عمومی لازم برای بهزیستی انسان را شامل می شود و باید حق تصرف نسبتا طولانی و مطمئن برای استفاده کننده آن فراهم باشد (Knapp,1982:35) . مسکن به مثابه واحد تسهیلات فیزیکی یا به عنوان کالایی اقتصادی و پر دوام که نقش اجتماعی یا جمعی نیز دارد ، چونان مجموعه ای از خدمات و بخشی اقتصادی است (Bourne,1981:14) . و افزون بر اینها مشتمل بر رفع نیازهای مالی ، به عنوان نمایش مقام و وضعیت اقتصادی- اجتماعی افراد نیز هست (Cater and Trevor,1980:38) . مسکن خردترین و کوچک ترین شکل تجسم کالبدی رابطه متقابل انسان و محیط و خصوصی ترین فضای زندگی انسان است (زیاری ،۲:۱۳۸۹) . مسکن در عین حال عامل اصلی جامعه پذیری افراد نسبت به جهان وکالایی عمده و تعیین کننده در سازمان اجتماعی فضا است که در شکل گیری هویت فردی ، روابط اجتماعی و اهداف جمعی نقش بسیار تعیین کننده ای دارد (Short,2006:199) . مسکن بیش از انکه ساختار کالبدی داشته باشد ، نهادی است با عملکرد چند بعدی (زیاری،۲:۱۳۸۹).که دارای ابعاد مختلف مکانی ، معماری ، کالبدی و فیزیکی ، اقتصادی ،مالی ، روان شناختی و پزشکی است (Cullinigworth,1997,166) . عامل فرهنگ و درک انسانها از جهان و حیات نقش موثری در مسکن و سازمان تقسیمات فضایی آن داشته است (Rapoport,1969:47) . مسکن در واقع مکانی فیزیکی است و سرپناه ، نیاز اولیه و اساسی خانوار محسوب می گردد(اهری،۱۰۷:۱۳۶۷) . در بسایری از موارد مهمترین عامل تاثیرگذار بر میزان رضایت فرد از سکونت در محله ، مسکن و شرایط محیطی آن است (Westaway,2006,187) . بنا به دیدگاه لوکوربوزیه ، هر دو وجه نیازهای جسمی و روحی انسان باید با سازمان دهی فضایی مسکن پاسخ داده شود (Yagi,1987:18) . در دومین اجلاس اسکان بشر (۱۹۹۶) که در استانبول برگزار شد از مسکن مناسب چنین تعریف شده است ” سرپناه مناسب تنها به معنی وجود یک سقف بالای سر هر شخص نیست ؛ سرپناه مناسب یعنی آسایش مناسب ، فضای مناسب ، دسترسی فیزیکی و امنیت مناسب ،مالکیت ، پایداری و دوام سازه ای ، روشنایی ، تهویه و سیستم گرمایی مناسب ، زیرساختهای اولیه مناسب از قبیل آبرسانی ، بهداشت و آموزش ، دفع زباله ، کیفیت مناسب زیست محیطی ، عوامل بهداشتی مناسب ، مکان مناسب و قابل دسترسی از نظر کار و تسهیلات اولیه که همه موارد باید با توجه به استطاعت مردم تامین شود (دفتراقتصاد مسکن ،۷:۱۳۷۵) . مسکن خوب و مناسب نشانگر رفاه عمومی جامعه است و مسکن بد و نامطلوب منجر به پیامدهای زیانباری از قبیل بیماریها ،بی بندباریها ، تباهی وفساد جوانان جوامع میگردد(Rangwala,1998:62) . عوامل اقتصادی ، سبک معماری ،زبان بومی منطقه ،گرایش های سبک شناختی ، آب و هوا،جغرافیا و آداب و سنن محلی د رتوسعه و طراحی مسکن در مکانهای مختلف تاثیرگذارند(Sendich,2006:185) . مسکن در زندگی از اهمیت خاصی برخوردار است . بین نیاز به مسکن و دیگر نیازهای ضروری افراد تفاوتهایی وجود دارد که عباتند از :
مسکن به عنوان یک نیاز اولیه به همراه پوشاک و بعد از خوراک از ضروری ترین امکانات زیست انسان به شمار می آید و در زندگی انسان از اهمیت خاصی برخوردار است . بین نیاز به مسکن و دیگر نیازهای ضروری افراد تفاوت هایی وجود دارد که عبارتند از :
الف . مسئله جایگزینی :سایر نیازهای ضروری انسان مانند خوراک و پوشاک ،جایگزین دارند ولی مسکن جایگزین ندارد،جایگزین آن آلونک ، کپر و زاغه است.
ب. مساله غیر منقول بودن : سایر کالاهای مورد نیاز انسان منقول هستند ، مسکن یک کالای غیر منقول است .