گیاهی خود گشن است اما میزان دگرگشنی در آن از چند تا ۵۰ درصد متفاوت است. میوه نیامی بلند و باریک و به طول ۵ تا ۱۰ سانتی متر می باشد که از دو برچه تشکیل شده است. نیام در کلزا شکوفا بوده و کلزا نسبت به ریزش حساس می باشد. هر نیام از ۱۰ تا ۴۰ دانه به قطر ۱ تا ۵/۲ میلی متر تشکیل یافته است. رنگ دانه ها سیاه بوده و وزن هزار دانه آن از ۵/۳ تا ۶ گرم متغیر می باشد (خواجه پور،۱۳۸۶). عسگری و مرادی دالینی (۱۳۸۶)، وزن هزار دانه ارقام مختلف کلزا را ۶۲۵/۲ تا ۲۳۱/۳ گرم اعلام می نمایند. در واقع ارقام پاییزه کلزا دانه های درشت تری نسبت به ارقام بهاره دارند.
گیاهان جنس براسیکا بر حسب میزان اسید اروسیک[۱] به دو گروه عمده تقسیم می شوند. دسته اول که با علامت اختصاری (HEAR)[2] مشخص می شوند، دارای مقادیر زیادی اسید اروسیک بوده و مصرف خوراکی ندارند. دسته دوم کمتر از ۵ درصد اسید اروسیک دارند و دارای مصارف مختلف خوراکی می باشند و با علامت اختصاری (LEAR)[3] مشخص می شوند. علاوه بر ماده مضر فوق، یک ماده مضر دیگر در کنجاله و علوفه کلزا وجود دارد که تحت عنوان گلوکزینولات[۴] شناخته می شود. این ماده باعث بوی گزنده و طعم تند در گیاه می گردد. فیبر نیز از موادی است که باعث افت کیفیت کنجاله در گیاه کلزا می شود. در تداوم اصلاح کلزا هر سه ماده ذکر شده کاهش یافته اند، که ترتیب اصلاح آنها به قرار زیر بوده است:
ارقام یک صفر(۰) : در این ارقام میزان اسید اروسیک به حد بسیار کمی کاهش یافته است.
ارقام دو صفر(۰۰) : در این ارقام علاوه بر اسید اروسیک، میزان گلوکزینولات نیز بسیار کاهش یافته است.
ارقام سه صفر(۰۰۰) : این ارقام هر سه ماده نامطلوب را در کمترین حد خود دارا می باشند.
ارقام کلزا دارای دو تیپ بهاره و پاییزه می باشند که ارقام بهاره به دلیل دوره رشدی کوتاه تر، از عملکرد کمتری برخوردارند و نیازی به ورنالیزاسیون یا بهاره سازی ندارند (شریعتی و قاضی شهنی زاده، ۱۳۷۹).
۱-۳- ارزش غذایی و مواد تشکیل دهنده کلزا
گیاه کلزا با داشتن روغن و پروتیین بالا به ترتیب رتبه سوم و دوم را در بین دانه های روغنی به خود اختصاص داده است (کروبن و دانتوب، ۲۰۰۴). ارقام جدید کلزا که از طریق روش های معمولی به نژادی و بیولوژیکی تولید شده اند، منبع جدید یا جایگزینی برای مواد خوراکی، صنعتی و دارویی به شمار می روند (واعظی و همکاران، ۱۳۸۷). قرار گرفتن کلزا در تناوب زراعی باعث افزایش عملکرد گندم بعد از کلزا (رئیسی، ۱۳۸۲)، کنترل علف های هرز و کاهش عوامل بیماری زا می شود (افشاری آزاد،۱۳۸۰ و لامی، ۱۹۹۵). تیکل (۲۰۰۰)، عملکرد روغن کلزا را در حدود lit/ha1880-940 اعلام می نماید.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
مواد تشکیل دهنده کلزا در جدول ۱-۲- نشان داده شده است (شریعتی و قاضی شهنی زاده، ۱۳۷۹).
جدول ۱-۲- تجزیه مواد تشکیل دهنده بذر کلزا | ||||||
ترکیبات | پروتئین | چربی | رطوبت | هیدرات کربن | مواد معدنی | گلوکزینولات |
مقدار(%) | ۲۵-۱۷ | ۴۵-۴۰ | ۳/۷-۵/۵ | ۲۵-۲۰ | ۳/۵-۲/۳ | ۴-۱ |
آنها در ادامه می افزایند، کنجاله کلزا دارای ۴۳-۳۸ درصد پروتئین و ۱۳ درصد فیبر بوده و از روغن کلزا علاوه بر استفاده مستقیم، در تهیه کره، شکلات های کاکائو، شیرینی، بستنی و …..نیز استفاده می شود. همچنین اصلاح ارقام دو صفر که میزان گلوکزینولات آن ها کم می باشد، امکان مصرف این محصول را به عنوان غذای دام افزایش داده است و بدین ترتیب از کنجاله و کاه این ارقام می توان در تغذیه دام استفاده کرد.
۱-۴- آب و هوای مناسب برای کشت کلزا و سازگاری آن
این گیاه در شرایط آب و هوایی مساعد به صورت یک ساله رشد می کند (عسگری و مرادی دالینی، ۱۳۸۶). طیف سازگاری اقلیمی کلزا نسبتا وسیع بوده، و از عرض جغرافیایی نزدیک به ۴۰ درجه جنوبی تا بیش از ۶۰ درجه شمالی کشت می شود. در ایران تا ارتفاع ۲۵۰۰ متر از سطح دریا تولید می گردد. به طور طبیعی، کلزا یک گیاه روز بلند است هر چند ارقام اصلاح شده زیادی ممکن است نسبت به طول روز بی تفاوت باشند. این گیاه از نظر حرارت مطلوب رشد در گروه گیاهان سرمادوست قرار دارد. وجود مرحله نموی روزت در این گیاه گویای آن است که این گیاه به طور طبیعی پاییزه بوده و از آن ژنوتیپ های بهاره به وجود آمده اند. بعضی از محققین حداقل دمای رشد را برای کلزا صفر درجه سانتی گراد و بعضی دیگر در حدود ۵ درجه سانتی گراد و حداکثر دمای رشد آن را ۳۰ درجه سانتی گراد اعلام می نمایند. به هر حال رشد گیاه در میانگین دمای شبانه روزی ۵ درجه سانتی گراد ناچیز بوده و عملا متوقف می شود. با این وجود کلزا می تواند دمای ۴۰ درجه سانتی گراد را تحمل کند مشروط بر این که تحت تنش رطوبتی نباشد. بهترین رشد کلزا در میانگین دمای شبانه روزی حدود ۲۰ درجه سانتی گراد بدست می آید. برخورد رشد گیاه با دماهای بالا سبب تسریع نمو، کاهش طول دوره رشد رویشی وزایشی، نقصان اجزای عملکرد و افت فتوسنتز شده و در نهایت به کاهش عملکردهای دانه و روغن منجر می گردد. ارقام بهاره مقاوم شده به سرما می توانند درمرحله روزت و ۸-۶ برگی دمای ۸- درجه سانتی گراد را برای چند روز تحمل نمایند. وقوع دمای ۳- درجه سانتی گراد در دوران رسیدگی محصول موجب مرگ گیاه می شود. وقوع دماهای پایین در دوران رشد دانه سبب کاهش وزن دانه ودر صد روغن آن می گردد. کلزا به آب ایستادگی پای بوته حساس بوده و در خاک های سبک تا نیمه سنگین رشد می کند، ولی خاک های دارای بافت متوسط، عمیق با ساختمان خوب و زهکش مناسب برای آن مطلوب است. همچنین این گیاه به سله بندی خاک حساس بوده و PH برابر ۸-۵/۵ را بخوبی تحمل می کند، اما رشد بهتری در PH6 تا ۷ دارد (خواجه پور، ۱۳۸۶).
نور در جوانه زنی ارقام اصلاح شده کلزا تاثیری ندارد ولی رشد رویشی کلزا تحت تاثیر نور قرار می گیرد (شریعتی و قاضی شهنی زاده، ۱۳۷۹).
۱-۵- تاثیر تاریخ کاشت و رقم بر روی عملکرد و اجزای عملکرد و مراحل فنولوژیک در کلزا
توالی نمو اجزای عملکرد و اثر متقابل آن ها با محیط، نکات کلیدی در درک چگونگی عملکرد گیاه بشمار می آید. این امر امکان تغییر ژنوتیپ یا عوامل مدیریتی مانند تاریخ کاشت را جهت افزایش عملکرد دانه فراهم می آورد (مدنی و همکاران، ۱۳۸۴). هدف از تعیین تاریخ کاشت، پیدا نمودن بهترین زمان کاشت رقم یا گروهی از ارقام بوده، به گونه ای که مجموعه عوامل محیطی در آن زمان برای سبز شدن، استقرار و بقای گیاهچه مناسب بوده و هر مرحله از رشد گیاه از شرایط مطلوب برخوردار شده و با شرایط محیطی نامساعد روبرو نشود (خواجه پور، ۲۰۰۱). بررسی ها نشان داده اند که دماهای پایین و بالا در طول دوره گلدهی با عقیم کردن دانه های گرده عامل اصلی کاهش محصولات دانه ای می باشد (شریف و خویش تا، ۲۰۰۲). جانسون و همکاران (۱۹۹۵)، اعلام می دارند که در کلزا عملکردهای بالا بعد از یک دوره طولانی گل دهی و غلاف دهی در شرایطی که میانگین درجه حرارت روزانه پایین باشد تولید می شود.
اثر تاریخ کاشت و رقم بر روی صفات مختلف کمی و کیفی کلزا قابل بررسی بوده و در منابع زیادی به آن اشاره شده است. از آن جمله، به منظور بررسی و تعیین مناسب ترین رقم و تاریخ کاشت کلزا، طی آزمایشی در منطقه حاجی آباد، اثر چهار تاریخ کاشت و سه رقم مورد ارزیابی قرار گرفت، و نتایج حاصله نشان داد که اثر سال، تاریخ کاشت و رقم و اثر متقابل آنها برروی صفات تعداد روز تا شروع گلدهی، طول دوره گلدهی و طول دوره رویشی در سطح ۱% معنی دار بوده و با تاخیر در کاشت کلیه صفات مورد بررسی روند کاهشی داشتند. اثر رقم بر روی صفت تعداد غلاف در بوته و وزن هزار دانه معنی دار بود بطوری که در بین ارقام مورد بررسی (هایولا، ساری گول و آپشن۵۰۱)، رقم هایولا ۴۰۱ با وزن هزار دانه (۲۳۱/۳گرم) و با میانگین عملکرد (۲۵۹۷کیلوگرم در هکتار) دارای بیشترین عملکرد بود و رقم آپشن ۵۰۱ دارای کمترین وزن هزار دانه (۶۲۵/۲) بود. همچنین مشخص گردید که با تاخیر در کاشت وزن هزار دانه کاهش می یابد (عسگری و مرادی دالینی، ۱۳۸۶).
در واقع کشت دیرهنگام محصول، دوره گلدهی و دانه بندی گیاه را با گرما و خشکی روبرو می سازد (خواجه پور، ۱۳۷۸). در یک بررسی که توسط رزمی (۱۳۸۸)، در مغان انجام شد، اثر تاریخ کاشت برصفات رویشی، عملکرد دانه و اجزای عملکرد ژنوتیپ های کلزا معنی دار بود. در بین ارقام از نظر خصوصیات زراعی و عملکرد دانه تفاوت آماری معنی داری وجود داشت. از جمله در بین ارقام از نظر تولید دانه و تعداد روز از سبز شدن تا شروع گلدهی و طول دوره رشد اختلاف معنی داری وجود داشت. اثر متقابل تاریخ کاشت و رقم نیز، بر عملکرد دانه معنی دار بود. آنگادی و همکاران (۲۰۰۳)، نیز عملکرد کلزا را تابع تراکم، تعداد خورجین در گیاه، تعداد دانه در خورجین و وزن دانه ها می دانند که این صفات تحت تاثیر تاریخ کاشت و رقم می باشند. ارقام مختلف کلزا عکس العمل متفاوتی نسبت به عوامل زراعی دارند (کوچتوا و همکاران، ۱۹۹۶). کریستمس(۱۹۹۶)، مشاهده کرد که ارقام کلزا نسبت به شرایط آب و هوایی واکنش زیادی نشان می دهند. همچنین سان و همکاران (۱۹۹۱)، اعلام می کنند که ارقام مختلف همانند گونه های مختلف به شرایط اقلیمی معینی سازگار هستند و انتخاب رقم برای تولید بالا حایز اهمیت است. حسینی بای (۱۳۸۲)، گزارش کرد که تاریخ کاشت بر روی صفات ارتفاع بوته، تعداد غلاف و عملکرد تاثیر معنی داری دارد. وی همچنین اثر تاریخ کاشت را بر روی درصد روغن و وزن هزار دانه غیر معنی دار اعلام می کند. مارالیان و همکاران (۱۳۸۶)، طی یک بررسی که در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی مغان انجام دادند، اثر چهار تاریخ کاشت را بر رشد و عملکرد چهار رقم کلزا مورد ارزیابی قرار دادند و طی این آزمایش اعلام کردند که اثر تاریخ کاشت بر طول دوره رویشی، دوره گل دهی، طول دوره رشد تا پایان گل دهی، و طول دوره رشد معنی دار می باشد. در این آزمایش تمام صفات مورد بررسی به استثنای عملکرد و طول دوره رشد تا پایان گل دهی در سطح احتمال یک درصد تحت تاثیر رقم قرار داشتند، و اثر متقابل تاریخ کاشت و رقم تنها بر طول دوره رشد معنی دار شد. تاخیر در کاشت نیز طول دوره رویشی و طول دوره رشد کلزا را کاهش داد. بررسی های دیگری نیز نشان داده اند که تاریخ کاشت می تواند بر رشد و نمو، عملکرد بذر و کیفیت روغن موثر واقع شود (تایلور و اسمیت، ۱۹۹۲.، هوکینگ، ۱۹۹۳.، هوکینگ،۲۰۰۱.، هولینگ و استاپر،۲۰۰۱ و میرالز و همکاران، ۲۰۰۱). ناندا و همکاران (۱۹۹۹)، نشان دادند که علت پایین بودن عملکرد در کشت دیر هنگام می تواند مربوط به کاهش تعداد غلاف در بوته و وزن دانه ها باشد. گروس (۱۹۶۳)، اعلام می دارد، تاخیر در کاشت، رشد رویشی گیاه را محدود کرده و در مناطقی که فصل رشد کوتاهی دارند، باعث کاهش شدید عملکرد می گردد. هوکینگ (۲۰۰۱)، بیان می کند که اگر تاریخ کاشت از اواسط اردیبهشت به اواسط خرداد به تاخیر بیفتد، عملکرد دانه به میزان ۵۰-۴۵ درصد کاهش می یابد. در مطالعه دیگری هولینگ و استاپر (۲۰۰۱)، گزارش کردند که کاشت دیر کلزا در ماه می و جولای (اواسط اردیبهشت و اواسط تیر) در مقایسه با کشت در آوریل (اواسط فروردین)، به ترتیب باعث کاهش عملکرد دانه به میزان ۳۵ و ۶۷ درصد می شود. بعد از گذشت تاریخ کشت آوریل و اوایل می (اواسط فروردین و اواسط اردیبهشت)، به ازای هر روز تاخیر در کاشت کلزا، گرده افشانی آن معادل ۵۲/ روز به تاخیر می افتد. در آزمایشی که توسط سلیمان زاده و همکاران (۱۳۸۵)، در گرگان بر روی ۹ رقم رایج در منطقه انجام شد، مشخص گردید که ارقام مورد بررسی اختلاف معنی داری از نظر عملکرد دانه دارند و از این نظر در سه گروه پر محصول (هایولا ۴۰۱)، متوسط (اکسل، پی-اف ۹/۷۰۴۵، پیسف کوانتوم و کیو ۲) و کم محصول (آپشن۵۰۰ ، سیکلن و گولیاس) قرار گرفتند. ارقام مورد بررسی اختلاف معنی داری از نظر عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، سرعت پرشدن دانه، طول دوره گل دهی، تعداد غلاف در بوته و تعداد دانه در غلاف داشتند. روز تا رسیدگی فیزیولوژیک با عملکرد دانه همبستگی منفی و معنی داری داشت. لوتمن و دیکسون (۱۹۸۷)، و مندهام و همکاران (۱۹۸۹)، روند مثبت و معنی داری را در رابطه با طول مدت سبز شدن تا گل دهی مشاهده کردند. همچنین تاپیکا و همکاران (۱۹۹۱)، با تحقیق بر روی کلزا در آلبرتای جنوبی، گزارش کردند که ارقام پرمحصول کلزا حدود یک هفته زود تر از ارقام کم محصول به گل دهی می روند. حجازی (۱۹۹۸)، اعلام می کند، ارقامی که گل دهی آن ها به موقع باشد، تعداد دانه و غلاف آن ها بیشتر شده و نسبت به ارقام دیگر برای محیط جدید سازگارتر و مناسب تر هستند. آبروان و صادق زاده حمایتی (۲۰۰۳)، نیز نشان دادند که تعداد روز از کاشت تا مراحل گل دهی و غلاف بندی، همبستگی مثبت و معنی دار با عملکرد دانه دارند. یکی از دلایل چنین امری ممکن است دمای بالا باشد زیرا گرما مکانیسم انتقال مواد را در دانه ها تحت تاثیر قرار داده و سبب پوکی دانه ها و پر شدن ناقص آن ها می گردد. (مندهام و همکاران،۱۹۸۱ و تایلور و اسمیت، ۱۹۹۲). دیپن براک (۲۰۰۰)، با بررسی تحقیقات انجام شده در ۳۰ سال اخیر بر روی کلزا دریافت که صفات طول دوره گل دهی، زودرسی، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، تعداد غلاف در بوته و تعداد دانه در غلاف نقش قابل توجهی در بهبود عملکرد دانه کلزا به طور مستقیم و غیر مستقیم داشته اند. برخی محققان گزارش کرده اند که به نژادی در جهت افزایش عملکرد بالقوه در کلزا تا حدودی ناشی از افزایش قدرت مخزن (تعداد غلاف در بوته و تعداد دانه در غلاف) و در اکثر موارد از طریق افزایش تعداد غلاف در بوته بوده است (آلن و همکاران، ۱۹۷۲ و تورلینگ، ۱۹۷۴). لازم به ذکر است که در کلزا تعداد خورجین ها در ساقه اصلی بیشتر و در شاخه های فرعی تعداد خورجین و تعداد دانه در خورجین کمتر می باشد (کامی و کالیتا، ۱۹۹۲). مک کینون و فتل (۲۰۰۳)، با بررسی تاریخ کاشت بر روی ۸ رقم کلزا در استرالیا نتیجه گرفتند که تاریخ کاشت و نوع رقم بر عملکرد روغن دانه تاثیر معنی داری دارد و تاخیر در کاشت باعث کاهش عملکرد می شود. رودی (۱۳۸۲)، با بررسی امکان کشت زمستانه (۲۰ بهمن، ۵ اسفند و ۲۰ اسفند) ارقام بهاره کلزا در کرج نتیجه گرفت که در تاریخ کاشت ۲۰ بهمن ماه حداکثر عملکرد به دست می آید. اوزر (۲۰۰۳)، با مطالعه اثرات تاریخ کاشت و مقادیر مختلف ازت در کلزا نتیجه گرفت که در کاشت زودهنگام نسبت به کاشت دیرهنگام عملکرد کلزا افزایش می یابد. وی نتیجه گرفت که بهترین تاریخ کاشت جهت دست یابی به بالاترین عملکرد در شرق ناحیه آنتالیای ترکیه در محدوده زمانی ۱۰ تا ۲۰ اردیبهشت می باشد. وی همچنین در ادامه می افزاید که تعداد غلاف در هر بوته از عوامل اصلی تعیین عملکرد بوده و این صفت تحت تاثیر گل های بارور قرار می گیرد. پوتز و گاردنر (۱۹۸۰)، نشان دادند که تاخیر در کاشت بر روی ارتفاع گیاه تاثیر معنی داری ندارد. با این حال تایلور و اسمیت (۱۹۹۲)، گزارش کردندکه کاشت دیر باعث کاهش ارتفاع کلزا می شود. اوزر (۲۰۰۳)، نیز در سال اول آزمایش خود به نتیجه مشابهی رسید.
جانسون و همکاران (۱۹۹۵) و اوزر (۲۰۰۳)، طی گزارش مشابهی اعلام می دارند که تعداد شاخه در هر بوته با تاخیر در کاشت کاهش می یابد. ناندا و همکاران (۱۹۹۹)، بیان کردند که با افزایش طول روز، گل دهی کلزا به جلو می افتد و بیشترین حساسیت گیاه به طول روز بین ۱۴-۱۲ ساعت می باشد. اوزر (۲۰۰۳)، با بررسی اثر تاریخ کاشت و نیتروژن بر روی ارقام مختلف کلزا در آنتالیای ترکیه نتیجه گرفت که مدت زمان رسیدگی تحت تاثیر تاریخ کاشت قرار گرفته و در ارقام مختلف کلزا متفاوت می باشد. هولینگ و استاپر (۲۰۰۱)، گزارش کردند که کاشت دیر کلزا باعث کوتاهی دوره رشد رویشی شده (قبل از گل دهی) و در نتیجه مدت زمان بین گل دهی و رسیدگی نیز کاهش می یابد. تورلینگ (۱۹۹۱)، گزارش کرد که ویژگی های منحصر به فرد در کلزا از جمله رشد اولیه سریع، گل دهی زودهنگام پس از روزت، ساقه های کوتاه و ضخیم، مقاومت به ریزش در زمان برداشت، طویل و عمودی بودن غلاف ها، افزایش تعداد غلاف در ساقه اصلی و کاهش تعداد ساقه های فرعی می تواند ما را در انتخاب گونه مطلوب کمک کند.
در بررسی های دیگری نیز به اثر تاریخ کاشت بر روی صفات مختلف عملکرد و اجزای عملکرد اشاره شده است. جنکینز و لیچ (۱۹۸۶)، گزارش کردند که با تاخیر در کاشت کلزا تعداد شاخه های جانبی کاهش می یابد. که دلیل آن را دوره رشد رویشی کوتاه گیاه در اثر عوامل نامساعد آب و هوایی می دانند. همچنین دجنهارد و کندرا (۱۹۸۷)، گزارش کردند که با تاخیر در کاشت، تعداد غلاف در بوته کاهش می یابد. مدنی و همکاران (۱۳۸۴)، اختلاف بین ارقام مختلف کلزا را از نظر صفت تعداد خورجین در بوته معنی دار اعلام می کنند. مندهام و همکاران (۱۹۸۱)، طی بررسی هایی گزارش کرده اند که صفت تعداد خورجین در گیاه در ژنوتیپ های پرمحصول کلزا بیش از هر عامل دیگری تابع شرایط آب و هوایی، زمان کاشت و تراکم بوته می باشد.
در یک بررسی که توسط واعظی و همکاران (۱۳۸۸)، در منطقه گچساران انجام شد، مشخص گردید که بین لاین های مختلف آزمایشی از نظر برخی صفات مهم زراعی از قبیل روز تا گلدهی، ارتفاع بوته، دانه در غلاف، روز تا رسیدن، عملکرد دانه و وزن هزار دانه در سطح احتمال یک در صد اختلاف معنی دار وجود دارد که بیانگر اختلاف ژنتیکی بین لاین ها از نظر صفات مورد بررسی می باشد. اوزر و اورال (۱۹۹۹)، در بررسی روابط بین عملکرد دانه و اجزای عملکرد همبستگی مثبت و معنی داری بین تعداد خورجین در بوته، وزن هزار دانه و عملکرد دانه گزارش نمودند، که تحت تاثیر رقم و تاریخ کاشت می باشند.
واعظی و همکاران (۱۳۸۸)، به نقل از هوگستون (۱۹۷۸)، اعلام می نمایند که دوره گرده افشانی و یک هفته بعد از آن، زمان بحرانی و تعیین کننده در تشکیل تعداد دانه در غلاف است. مناسب بودن شرایط محیطی در این زمان باعث گرده افشانی و تلقیح گلچه ها و تشکیل دانه در غلاف خواهد شد. گرده افشانی در شرایط نامساعد محیطی باعث عقیمی تعدای از گل ها و ریزش آن ها می شود. همچنین طی آزمایشی که توسط مطلبی پور و همکاران (۱۳۷۹)، بر روی ۱۲ لاین کلزا به مدت دو سال زراعی انجام گرفت، مشخص گردید که بالاترین عملکرد دانه (۲۰۶۷کیلوگرم در هکتار) و روغن)۸۷۸ کیلوگرم در هکتار) مربوط به رقم K.16 بود که رقمی یک صفر می باشد. زواره (۱۳۷۷)، نیز هشت ژنوتیپ کلزا و شلغم روغنی را از نظر عملکرد دانه و همبستگی اجزای عملکرد آن ها مورد بررسی قرار داد و اعلام نمود که بین آن ها اختلاف معنی دار وجود دارد. در نقاط مختلف کشور مطالعات دیگری نیز در این زمینه صورت گرفته است از جمله قمی (۱۳۷۷)، در گیلان سازگاری ارقام مختلف کلزا را مورد ارزیابی قرار داده و گزارش می نماید که ارقام Muluka و ACNC1عملکرد بالایی نسبت به دیگر ارقام دارند.
سیندا و همکاران (۱۹۹۷)، در ایتالیا، سی رقم کلزا را از نظر سازگاری مورد بررسی قرار دادند و بیشترین عملکرد دانه را از ارقام BO13 و Synergy به ترتیب با ۹۹/۳ و ۷۷/۳ تن در هکتار گزارش نمودند. امیری اوغان و همکاران (۱۳۸۳)، تعداد ۲۲ ژنوتیپ کلزای بهاره را به همراه ژنوتیپ شاهد ساری گول و جمعا تعداد ۲۳ ژنوتیپ را مورد ارزیابی قرار دادند که تجزیه واریانس ساده عملکرد دانه حاکی از تفاوت های ژنتیکی بین ژنوتیپ ها از نظر توان تولید محصول بود، بطوری که رقم هایولا ۴۰۱ دارای بالا ترین عملکرد (۴۰۸۵کیلوگرم در هکتار) بود. مرزی(۱۹۹۷)، در حدود ۵۸ رقم کلزا را از نظر عملکرد دانه و وزن هزار دانه مورد آزمایش قرار داده و اعلام می نماید که رقم orient با تولید ۳۹/۳ تن در هکتار بیشترین و رقم Olsen با تولید ۳۴/۱ تن در هکتار کمترین عملکرد دانه را داشته اند.
در یک بررسی که ماسترو (۱۹۹۶)، بر روی ۴۳ رقم کلزا در مناطق مختلف ایتالیا انجام داد، متوسط عملکرد ارقام پر محصول Synergy،Inca ،Kurola و Samourag را بیش از ۴ تن در هکتار گزارش کرده است که اختلاف معنی داری با سایر ارقام مورد آزمایش نشان می دهند. تایو و مورگان (۱۹۷۹) و مندهام و همکاران (۱۹۹۱)، اعلام می نمایند که افزایش تعداد دانه در غلاف یک عامل کلیدی در افزایش عملکرد ارقام جدید استرالیایی محسوب می شود. کامبل و کندرا (۱۹۸۷)، نشان دادند که تعداد دانه در هر غلاف با افزایش وزن خشک گیاه در زمان گل دهی افزایش پیدا می کند. افزایش تعداد دانه در غلاف محدود بوده و بیشتر به طول غلاف بستگی دارد و صفت طول غلاف نیز تحت تاثیر ساختار ژنتیکی می باشد.
وزن هزار دانه نیز یکی از اجزای مهم تشکیل دهنده عملکرد می باشد. و در آزمایش های زیادی به آن اشاره شده است. آیینه بند (۱۳۷۱)، شیرانی راد (۱۳۷۳)، و چی و تارلینگ (۱۹۸۹)، نیز طی گزارش های مشابهی وزن هزار دانه را علاوه بر نوع رقم تحت تاثیر تاریخ کاشت می دانند. کریستنسن و همکاران (۱۹۸۵)، اعلام می دارند، که با تاخیر در کاشت، درصد دانه های پوک به دلیل اختلال در انتقال مواد افزایش می یابد.
چی و تورلینگ (۱۹۸۹)، اعلام می دارند که امکان استفاده از صفت غلاف کشیده که در گونه B.napus یافت شده است، یکی از فاکتورهای مهم در افزایش عملکرد در دانه است. لاین هایی که دارای این صفت هستند، عموما تعداد بیشتری تخمک در هر غلاف تولید می کنند. این صفت در شرایطی که پتانسیل عملکرد بالا بوده، و شرایط مناسب باشد، یک مزیت به شمار می آید.
کوتاهی مرحله رشد زایشی همراه با دمای زیاد در زمان گل دهی و مراحل بعد از آن سبب کاهش تعداد غلاف های بارور و اختلال در انتقال مواد ذخیره ای به دانه ها شده و سبب کاهش وزن هزار دانه، پوکی دانه ها و در نهایت کاهش عملکرد خواهد شد (واعظی و همکاران، ۱۳۸۷).
تورلینگ (۱۹۹۱)، با بیان کردن وابستگی عملکرد کلزا به تعدادی از اجزای عملکرد از جمله طول خورجین، اعلام می دارد که طویل و عمودی بودن غلاف ها از خصوصیات مطلوب کلزا جهت تولید عملکرد بالا می باشد. در آزمایشی که توسط مندهام و همکاران (۱۹۹۰)، انجام شد، مشخص گردید که با تاخیر در کاشت سرعت نمو افزایش یافته و تعداد روزهای از کاشت تا ۵۰ درصد گلدهی کاهش می یابد. گراس (۱۹۶۳)، در بررسی اثر تاریخ کاشت بر مراحل رشد و نمو کلزای بهاره گزارش کرد که با تاخیر در کاشت، زمان مورد نیاز برای رشد رویشی و زایشی کوتاه می شود و این امر منجر به کاهش عملکرد گیاه می گردد. فنایی و همکاران (۱۳۸۷)، طی آزمایش های خود اثر تاریخ کاشت را بر عملکرد و اجزای عملکرد دانه شامل تعداد خورجین در بوته، تعداد دانه در خورجین، وزن هزار دانه و سایر صفات اندازه گیری شده معنی دار اعلام کرده و در ادامه نشان دادند که با تاخیر در کاشت عملکرد دانه روند کاهشی پیدا می کند. اثر رقم نیز بر صفت های تعداد دانه درخورجین، درصد روغن و ارتفاع بوته و اثر متقابل تاریخ کاشت در رقم نیز بر تعداد خورجین در بوته معنی دار اعلام گردید. کازرانی و احمدی (۱۳۸۷)، نیز به منظور تعیین مناسب ترین رقم و تاریخ کاشت، ۶ رقم کلزای بهاره را در استان بوشهر مورد ارزیابی قرار دادند که بین تاریخ های کاشت و رقم های مختلف از نظر عملکرد دانه، ارتفاع گیاه، ارتفاع اولین غلاف از سطح خاک و درصد روغن اختلاف معنی دار وجود داشت. آروین و عزیزی (۱۳۸۸)، نشان دادند که بین ارقام از نظر عملکرد و شاخص برداشت تفاوت معنی داری وجود دارد. و هیبرید هایولا دارای برتری نسبی از نظر شاخص برداشت نسبت به سایر ارقام مورد بررسی می باشد. فرجی (۱۳۸۴)، طی آزمایشاتی در گنبد، اثر تاریخ کاشت را بر عملکرد دانه و روغن و اجزای عملکرد و درصد روغن چهار ژنوتیپ کلزای بهاره مورد ارزیابی قرار داده و نشان می دهد که در تاریخ کاشت های زود هنگام عملکرد افزایش داشته و در بین ارقام نیز رقم هایولا۴۰۱ با تولید تعداد غلاف بیشتر در بوته و وزن هزار دانه بالاتر عملکرد بیشتری دارد. عملکرد روغن نیز در تاریخ کاشت های دیر کاهش یافت.
فرری و همکاران (۱۹۹۹)، طی آزمایشات خود در غرب استرالیا نتیجه گرفتند که با تاخیر در کاشت، عملکرد دانه به طور معنی داری کاهش می یابد. آنها پیشنهاد کردند که با توجه به تغییرات زیاد شرایط آب و هوایی در سالهای مختلف در نواحی با آب و هوای مشابه، انجام آزمایش های متعدد تاریخ کاشت و رقم جهت تعیین بهترین زمان کاشت و مناسب ترین رقم ضروری است. اسکاریبرگ و همکاران (۱۹۸۱)، نتیجه گرفتند که با تاخیر در کاشت، وزن هزار دانه، مقدار روغن و عملکرد دانه کاهش می یابد. جانسون و همکاران (۱۹۹۵)، تاریخ های مختلف کاشت کلزا را مورد مقایسه قرار دادند و نتیجه گرفتند که تاخیر در کاشت باعث کاهش معنی دار عملکرد دانه می شود، که این امر در اثر کاهش تعداد غلاف در گیاه و کاهش شاخص برداشت است. این نتایج با یافته های سانگ و همکاران (۱۹۹۵)، و مک کی و همکاران (۱۹۹۲)، مطابقت دارد. خان و همکاران (۱۹۹۴)، با بررسی اثر تاریخ کاشت بر روی کلزا در کانادا نتیجه گرفتند که با تاخیر در کاشت تعداد روز تا گل دهی و رسیدگی و همچنین عملکرد دانه کاهش می یابد. این نتایج با یافته های مندل و همکاران(۱۹۹۴)، مطابقت دارد. راجپورت و همکاران (۱۹۹۱)، مشاهده کردند که تاخیر در کاشت کلزا باعث افزایش مقدار پروتئین دانه و کاهش مقدار روغن می گردد. لون و همکاران (۲۰۰۱)، در بررسی تاریخ کاشت گزارش نمودند که عملکرد دانه به واسطه کاهش یافتن اندازه کانوپی از حد مطلوب و بهینه در تاریخ کاشت های دیر پایین می باشد. هاکینگ و استاپر (۲۰۰۱) و میراند و همکاران (۲۰۰۱)، کاهش عملکرد دانه و کاهش رشد گیاه کلزا را در کشت های تاخیری گزارش کردند. کاهش عملکرد دانه و کاهش شاخص برداشت به کوتاه شدن دوره رشد رویشی کلزا منتسب شده است، به گونه ای که عملکرد بالقوه دانه کلزا در وهله اول از تاریخ کاشت های زودهنگام بدست می آید. سی و التون (۲۰۰۴)، گزارش کردند که به ازای هر دو هفته تاخیر در کاشت کلزا در استرالیای غربی حدود ۱/۱ درصد روغن و ۳۰۹ کیلوگرم در هکتار عملکرد دانه کاهش می یابد. رابرتسون و همکاران (۲۰۰۴)، طی بررسی عکس العمل کلزا و خردل هندی به تاریخ کاشت، گزارش نمودند با تاخیر در کاشت، زمان رسیدن به ۵۰ درصد گل دهی و رسیدگی کوتاه تر می شود. این محققین کاهش عملکرد دانه را به کاهش در زیست توده در زمان رسیدگی و تغییرات درصد روغن را به شاخص برداشت، اندازه دانه و درجه حرارت طی دوره گل دهی مربوط می دانند. بر اساس مطالعات هاکینگ و استاپر (۲۰۰۱)، رابرتسون و همکاران (۲۰۰۴) و والتون و همکاران (۱۹۹۹)، مشخص گردید که به ازای هر درجه سانتی گراد افزایش درجه حرارت در زمان گل دهی و پر شدن دانه ها، درصد روغن به میزان ۷/۱ درصد کاهش می یابد. شیرانی راد و احمدی (۱۹۹۶)، طی بررسی های خودگزارش نمودند که تاخیر در کاشت سبب کاهش معنی دار ارتفاع بوته، وزن خشک کل گیاه، سرعت رشد محصول و عملکرد دانه می گردد.
عملکرد دانه کلزا همبستگی مثبت و معنی داری با طول دوره رشد و همبستگی منفی با میانگین درجه حرارت روزانه و درجه روز رشد دارد، به طوری که افزایش میانگین دمای ماکزیمم روزانه از ۲۱ به ۲۴ درجه موجب کاهش عملکرد در حدود (۴۰۰) کیلوگرم در هکتارمی شود (سیدلوسکاز و برنوتاز، ۲۰۰۳). مندهام و همکاران (۱۹۹۱)، اعلام می دارند، مناطق سرد با طول دوره رشد طولانی، پتانسیل تولید عملکرد بیشتری نسبت به شرایط آب و هوایی گرم دارد به طوری که به ازای افزایش ۱ درجه سانتی گراد در میانگین دما، طول دوره رشد کلزا ۸ روز کاهش می یابد. که در تاریخ کاشت های دیر به خوبی مشهود است.