علت مراجعه نکردن به ارگانهای دولتی برای کسب حمایت مالی
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۹۴./.
حمایتهای اقتصادی طردآمیز
۱۴./.
دلسردی و ناامیدی از کسب نتیجه (در صورت مراجعه)
۷./.
آگاهی نداشتن از وجود این ارگانها و نحوه مراجعه به آنها
با توجه به جدول بالا حمایتهای اقتصادی طردآمیز مهمترین عامل مراجعه نکردن زنان سرپرست خانوار به ارگانهای دولتی جهت حمایت مالی بوده که زمینهی طرد اقتصادی آنها را فراهم کرده است و پس از آن دلسردی و ناامیدی از نتیجه بیشترین فراوانی را داشته است و در نهایت آگاه نبودن از نحوه مراجعه به این ارگانها قرار دارد.
۴-۱-۸. مشکلات مالی و رفتارهای طردآمیز اطرافیان: زمینه ساز نگرانی و اضطراب و نداشتن احساس شادمانی
بر اساس مصاحبه های صورت گرفته با زنان سرپرست خانوار طردشدگی و محرومیت در سراسر زندگی آنها قابل مشاهده است. در این تحقیق از آنها پرسش شد “در مورد مهمترین مشکلاتی که در حال حاضر دارید، توضیح دهید” همهی آنها در پاسخ به “مشکلات مالی و رفتارهای طردآمیز دیگران” اشاره کردند. در واقع علاوه بر دغدغه فکری تأمین هزینههای کمرشکن زندگی، طرد شدن از سوی اجتماع، دوستان و در مواردی طرد شدن از سوی خانواده نیز مشکلات دیگر آنان بود. در نتیجه تمام این مسائل و مشکلات باعث ایجاد انواع اختلالات روانی، اضطراب و نگرانی در آنها شده و به دنبال آن با اُفت کیفیت زندگی و نارضایتی از آن مواجه بودند. در کل مهمترین مشکلاتی که این زنان به آن اشاره کردند عبارت است از:
ا- مشکلات مالی
۲- رفتارهای طردآمیز اطرافیان
۴-۱-۸-۱. مشکلات مالی
وضعیت اقتصادی نامطلوب و فقر مادی از جمله مشکلاتی بود که زمینهی نگرانی و استرس زنان سرپرست خانوار را فراهم کرده بود. در این زمینه میتوان مقولات زیر را بیان کرد:
- نداشتن مسکن
- نداشتن پشتوانهی مالی و بدهکاریها
- اشتغال به کارهایی با دستمزد اندک
- بیکاری فرزندان و نگرانی از تأخیر در ازدواج، منحرف و بزهکارشدن آنها
۶۰ درصد از این زنان نداشتن مسکن را مهمترین مشکل زندگی خود میدانستند.
«مشکل اساسی زندگی من نداشتن سرپناه است، من الان خانه ندارم و با ۴ بچه مستاجرهستم، پول کرایه خانه هم ندارم» (زن ۵۱ ساله، علت سرپرستی: متواری شدن همسر).
نداشتن پشتوانهی مالی و بدهکار بودن حدود ۳۴درصد از مشکلات زنان سرپرست خانوار را شامل بود.
«من خیلی نگرانم، هیچ تکیهگاه مالی ندارم، خیلی قرض دارم، مشکل زندگی من دلشوره و استرسی است که تمام وجودم را گرفته، از لحاظ مالی به حدی مشکل دارم که تمام زندگیم پر از استرس شده است» (زن ۴۸ ساله، علت سرپرستی: فوت همسر).
بر اساس کل مصاحبه ها ۷۴ درصد از این زنان اشتغال داشتن به کارهایی با دستمزد اندک مثل کار در خانهی مردم را به عنوان مهمترین مشکل زندگی خود بیان کردند.
«مهمترین مشکل من فقر و نداری است، حقوقم کفاف زندگیام را نمیدهد، خیلی دستمزدم پایین است، هیچ کس هم مرا حمایت نمیکند، این هم شد زندگی!» (زن ۴۶ ساله، علت سرپرستی: اعتیاد و متواری شدن همسر).
بیشتر این زنان به بیکار بودن فرزندانشان اشاره داشتند و استرس تأخیر در ازدواج فرزندانشان و همچنین ترس از بزهکار شدن آنها تمام وجودشان را فرا گرفته بود. در نتیجه ۹۴درصد از آنها مهمترین مشکل خود را بیکاری فرزندانشان میدانستند.
«مهمترین مشکل زندگی من اقتصادی است. پسرم بیکار است؛ نه خانه دارد و نه وسیله عروسیاش مهیاست. میترسم نتواند هیچ وقت ازدواج کند!» (زن ۴۳ ساله، علت سرپرستی: متواری شدن همسر).
«میترسم بچههایم منحرف بشوند. دستشان به جایی بند نیست. با بدبختی دانشگاه رفتهاند. الان کار ندارند، خیلی نگرانشان هستم» (زن ۴۶ ساله، علت سرپرستی: زندانی بودن همسر).
۴-۱-۸-۲. رفتارهای طردآمیز اطرافیان
زنان سرپرست خانوار حمایتهای اطرافیانشان را طردآمیز ذکر کردند. بیشتر آنها در ارتباط برقرار کردن با دیگران، با مشکل مواجه بودند؛ یعنی رفتارهای دیگران باعث شده بود که آنها به ارتباط و رفت و آمد تمایل نداشته باشند. نگرش منفی جامعه نسبت به آنها باعث شده بود بسیاری از این زنان از اجاره کردن مکانی برای زندگی ناتوان باشند؛ زیرا به محض اینکه صاحبخانه متوجه میشد خانواده فاقد سرپرست مرد است، از اجاره دادن منزل خود امتناع میکرد. علاوه بر این آنها از انواع طعنهها و آزارها و کنایهها ی دیگران در رنج بودند و معتقد بودند حضورشان در جمع باعث تحقیقر آنها می شود. در کل احترام نکردن و به عبارتی تحویل نگرفتن آنها از سوی دیگران باعث شده بود که با وجود تنهایی، تن به حضور در هیج جمعی ندهند. در نتیجه احساس حقارت میکردند. همچنین این زنان از محدود کردن خود حرف میزدند. آنها به خاطر ترس از بیآبروشدن در مقابله با دید منفی اطرافیانشان سعی میکردند طوری در انظار ظاهر شوند که مورد نظر دیگران است. آنها اعتماد به نفس خود را از دست داده بودند و بهطور کلی بنا به گفتهی خود این زنان، در زندگی آنها شادمانی معنایی نداشت .
بر اساس مصاحبه های انجام گرفته در زمینهی رفتارهای طردآمیز، میتوان به این مقولات اشاره کرد:
- تنها بودن (کمبود محبت، بیتوجهی خویشاوندان درجه یک…)
- مشکلات در اجاره مسکن بهعلت نگرشهای منفی به زنان سرپرست خانوار
- تحویل نگرفتن دیگران و تحقیر کردن آنها هنگام مراجعه به سازمانهای حمایتکننده و…
- طعنهها و کنایهها توسط اطرافیان
- انواع سوءنیتها و آزارهای دیگران
- قرار دادن خود در محدودگاه
حدود۸۰ درصد از زنان سرپرست خانوار از احساس تنهایی،کمبود محبت و بیتوجهی خویشاوندان، دوستان و همسایهها در رنج بودند و مهمترین مشکل زندگیشان را نداشتن تکیهگاه عاطفی میدانستند.