آرایههای ادبی: آمیخته شدن شراب با پوست نارنج را به ترکیب پرتوهای صبح با سرخی شفق مانند کرده است.
توضیحات:
می و نارنج: گویا پوست نارنج را که سرشت آن گرم و خشک شمرده میشده و ارزش درمانی و دارویی داشته است، در باده میافکندهاند، تا از سردی و گرانی باده بکاهند. (کزازی، ۱۳۷۴: ۶۲۲)
۲۰ - از پـی تعــویــذ جــانهــا، ســاقــیان
آب مُشــــک و زعفــــران آمیـــــخته
واژگان: تعویذ: آنچه از عزایم و آیات قرآنی و جز آن نوشته و جهت حصول مقصد و دفع بلاها با خود دارند. (منتهی الارب)
معنی و مفهوم: ساقیان بزم، گویی به وسیلهی شراب که به ترکیبی از مشک و زعفران میماند، برای حفظ جانها از چشم زخم، تعویذ و نُشره ساختهاند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
آرایههای ادبی: آب مُشک و زعفران استعاره از شراب است. بیت به این رسم اشاره دارد که تعویذ را با مشک و زعفران برکاغذ مینوشتهاند.
توضیحات:
تعویذ: اسماء و ادعیّه و کلمات که برای رفع قضا و دفع چشم زخم و آفات بر کاغذ یا پوست نویسند و به بازو یا گردن حمایل کنند. تعویذ به زعم رمّالان و دعا نویسان برای جلوگیری از جن و جن زدگی نیز نافع است. به تعویذ، حرز نیز میگفتند.
ای دوســت دســت حافظ تعویذ چشـم زخم است
یـارب ببینــم آن را در گــردنـــت حمـــایــل (شمیسا، ۱۳۸۷: ۳۸۷- ۳۸۶)
۲۱ - روی و مــوی شـاهــدان چــون آبنــوس
روز و شـــب در یــک مــکان آمیــــخته
واژگان: آبنوس: چوبی سیاه رنگ و سخت و سنگین و گران بها از درختی به همین نام. (دهخدا)
معنی و مفهوم: روی سپید و موی سیاه زیبا رویان که همچون آبنوسی دو رنگ است، به این میماند که شب و روز هم زمان در یک جا با هم جمع شده باشند.
آرایههای ادبی: ترکیب روی و موی شاهدان از یک طرف به آبنوس مانند شده است (گونهای از آبنوس که دورنگ است) و از طرف دیگر بیت دارای لف و نشر مرتّب است. روی با روز و موی با شب ارتباط دارد.
۲۲ - از نثـــار جـــام زر بــر فـــرق خــاک
جـرعــه بیـن بــا خـاک جـان آمیـــخته
معنی و مفهوم: از جرعه افشانی جام زرّین شراب بر روی خاک، جرعههای شراب را میبینی که تمام جان و وجودشان با خاک آمیخته شده است.
آرایههای ادبی: فرق خاک اضافهی استعاری است. جرعهی شراب نیز در استعارهی مکنیه از نوع تشخیص دارای جان فرض شده است.
۲۳ - جـام مـی چـون لـوح طفـلان سـرخ و زرد
نـــو بهـــاری بـــا خـــزان آمیــــخته
معنی و مفهوم: جام زرّین و شراب سرخ درون آن، به لوح کودکان مکتب میماند و ترکیب این دو رنگ سرخ و زرد، مانند آن است که پاییز و بهار با هم یک جا گرد آمدهاند.
آرایههای ادبی: جام زرّین و شراب سرخ آن به لوح سرخ و زرد کودکان تشبیه شده و هم چنین این ترکیب زرد و سرخ به آمیخته شدن پاییز با بهار مانند شده است.
۲۴ - روز و شــب را زآشــتی بـــا یــکدگــر
دولـــت شــــاه اخســــتان آمیــــخته
معنی و مفهوم: این دولت و حکمرانی شاه اخستان است که روز و شب را با هم آشتی داده و درهم آمیخته است . ظاهراً وصف صبحگاه است که ترکیبی از شب و روز میباشد.
۲۵ - خسـرو مشـرق، جـلال الـدّین کـه کرد
ذوالجــلالـــش، کــامـران ممــلکت
واژگان: ذوالجلال: خداوند بزرگواری. (دهخدا)
معنی و مفهوم: جلال الدّین اخستان، پادشاه مشرق، همان کسی است که خداوند بزرگ او را کامروا و سعادتمند کرد.
بند سوم:
کلمات قافیه: عاشقان، جان، فشان و …
حروف اصلی قافیه: ان
حرف روی: ن
حروف الحاقی: ندارد
ردیف: آمد برون
۲۶ - شــاهــد روز از نهـــان آمـــد بـــرون
خـوانچــهی زر، ز آسـمان آمــد بــــرون
معنی و مفهوم: خورشید مانند زیبارویی که از پشت پرده بیرون میآید، از نهان آسمان آشکار شد. خورشید گویی خوانچهی زرینی بود که از کرانهی آسمان بیرون آمد.
آرایههای ادبی: شاهد روز و خوانچهی زر هر دو استعاره از خورشید است. شاهد روز اضافهی استعاری است.
۲۷ - چهـرهی آن شــاهـــد زربفــت پـــوش
از نقـــاب پــرنیـــان آمــــد بــــرون
واژگان: زربفت: زر باف، زر بافته. (ناظم) پرنیان: حریر چینی منقّش. (معین)
معنی و مفهوم: خورشید مانند زیبارویی که لباس زرّین پوشیده باشد، از پشت سیاهی شب که به نقابی از حریر مانند است، بیرون آمد.
آرایههای ادبی: شاهد زربفت پوش استعاره از خورشید و نقاب پرنیان استعاره از تاریکی شب است.
۲۸ - نقــب در دیـــوار مشــرق بــرد صبــح
خشــت زرّیــن زآن میــان آمــد بـــرون
معنی و مفهوم: صبحدم مانند نقّابی دیوار مشرق را سوراخ کرد و خورشید همانند خشتی زرّین از این سوراخ بیرون آمد.
آرایههای ادبی: مشرق به شهری مانند شده که دارای دیوار است و صبحدم به کسی که این دیوار را سوراخ میکند تشبیه شده است. خشت زرّین استعاره از خورشید است.
۲۹ - شــاهــد و شـــاه از قبــــای فُســتُقی