صورتهای مالی بخش اصلی گزارشگری مالی را تشکیل میدهند. یکی از اهداف صورتهای مالی، ارائه اطلاعات تلخیص شده و طبقهبندی شده درباره وضعیت مالی، عملکرد مالی و انعطافپذیری مالی واحد اقتصادی است که برای طیفی گسترده از استفادهکنندگان صورتهای مالی در اتخاذ تصمیمات اقتصادی مفید واقع گردد(کمیته فنی سازمان حسابرسی،۱۳۸۱ ) اهداف گزارشگری مالی و مبانی حسابداری ایجاب میکند، اطلاعاتی که گزارشگری مالی فراهم میآورد از ویژگیهای معینی برخوردار باشد. در مفاهیم نظری گزارشگری مالی ایران از این ویژگیها باعنوان خصوصیات کیفی یاد شده است. یکی از این خصوصیات محافظهکاری ۱است(مرکز تحقیقات تخصصی حسابداری و حسابرسی،۱۳۸۵ ).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
علاوه براین، به دلیل وجود شرایط عدم اطمینان در فرایند حسابداری و گزارشگری مالی مفهوم محافظهکاری نقش و جایگاه ویژهای در ادبیات حسابداری یافته است. به طور عموم محافظهکاری نه یک اصل و نه یک فرض بلکه نوعی محدودیت در فرایند شناسایی، اندازهگیری و گزارشگری محسوب میگردد(هندریکسون[۵] و ونبردا، ۱۹۹۲).
یکی از ویژگیهای بارز گزارشگری مالی محافظهکاری[۶] میباشد. از نظر واتز، محافظهکاری کیفیتی چشمگیر و غالب در عرصه حسابداری و گزارشگری مالی بهشمار میرود و توجه به مفهوم محافظهکاری و اهمیت به آن در تدوین استانداردهای حسابداری، میتواند نشاندهنده به کارگیری و اعمال رویههای محافظهکاری از ویژگی فزونی منافع برمخارج بوده است(مهرانی و محمدآبادی، ۱۳۸۸).
۲-۲) مبانی نظری پژوهش
۲-۲-۱) تعاریف محافظهکاری از نظر صاحبنظران
محققان تاکنون تعاریف گوناگونی از محافظهکاری حسابداری ارائه داده اند، برخی از آنها مانند باسو (۱۹۹۷) محافظه کاری حسابداری را اینچنین تعریف کرده است"روشی که طبق آن، در واکنش به اخبار بد، شناسایی عایدات و خالص داراییها کاهش مییابد و این درحالی است که، در واکنش به اخبار خوب شناسایی عایدات و خالص داراییها افزایش نمییابد"، علاوه براین، باسو استفاده از درجات بالاتر قابلیت اتکا برای شناسایی و ثبت سودها و اخبار خوشایند(افزایش ارزشها)، و در مقابل استفاده از درجات پایینتر قابلیت اتکا برای شناسایی و ثبت زیانها و اخبار ناخوشایند(کاهش ارزشها)، را محافظهکاری نامیده است.
امّا بیشتر محققان در مباحث مربوط به ارزشگذاری داراییها، طبق مبانی حسابداری، بیشتر به تعاریفی که فلتهام و اولسون[۷](۱۹۹۵) از محافظهکاری دارند، اشاره میکنند. آنها محافظهکاری حسابداری را اینگونه تعریف میکنند"انتظار اینکه خالص ارزش داراییهای گزارش شده توسط یک شرکت، در بلندمدت از ارزش بازار آن کمتر خواهد بود"به عبارتی، فرض میشود که در اثر بکارگیری محافظهکاری حسابداری، ارزش بازار داراییهای گزارش شده بیشتر از ارزش دفتری آنها خواهد بود. طبق این تعریف استفاده از بهای تمام شده، در شناسایی سرمایهگذاریها باعث ایجاد انتظار خالص ارزش فعلی مثبت از سرمایهگذاریها خواهد شد، زیرا تحلیلگران انتظار دارند که این سرمایهگذاریها ممکن است کمتر از ارزش آنها برآورد شده باشند. تحقیقات صورت گرفته توسط بیور و رایان[۸](۲۰۰۰) نیز مشابه همین دیدگاه از محافظهکاری حسابداری میباشد، که محافظهکاری حسابداری را تفاوت بین ارزش بازار و ارزش دفتری داراییها عنوان میکنند.
پنمن و ژانگ[۹](۲۰۰۲) محافظهکاری حسابداری را انتخاب روش و برآوردی از حسابداری میدانند که ارزش دفتری داراییها را بهگونهای بارز، پایین نشان میدهد. بنابراین؛ در شرایط تورمی، انتخاب LIFO برای شناسایی موجودی کالا نسبت به روشFIFO ، روش محافظهکارانهای میباشد. همچنین بکارگیری قاعده اقل بهای تمام شده یا بازار[۱۰] به هزینه منظور کردن هزینه های تحقیق و توسعه، انتخاب روشهای سریع استهلاک، سیاستهایی که باعث در نظر گرفتن ذخیره بالا برای مطالبات مشکوک الوصول میشود و شناسایی تعهدات مربوط به گارانتی، روشهای محافظهکارانهای هستند که باعث میشوند خالص ارزش دفتری یک واحد اقتصادی، پایین نشان داده شوند.
همچنین از نظر گیولی و هاین[۱۱] (۲۰۰۰)، محافظهکاری عبارتست از انتخاب یک راهکار حسابداری تحت شرایط عدم اطمینان که در نهایت به ارائه کمترین داراییها و درآمدها بیانجامد و کمترین اثر مثبت را بر حقوق صاحبان سهام داشته باشد.
انور و همکاران[۱۲](۲۰۰۲) محافظهکاری را به اینگونه تعریف نمودهاند: محافظهکاری عبارتست از کاهش ارزش دفتری داراییها در مقایسه با ارزش بازار آنها در یک دوره نسبتاً طولانی، براساس این تعریف، اصل بهای تمام شده تاریخی در حسابداری نوعی محافظهکاری خواهد بود.
واتز[۱۳](۲۰۰۳)محافظهکاری حسابداری را اینچنین تعریف میکند:
لزوم تفاوت قائل شدن در اثباتپذیری شناسایی سود در مقابل زیان. طبق این تعریف از محافظهکاری، پیشبینی سودهای آتی، بایستی از قابلیت اثباتپذیری بیشتری نسبت به زیانهای آتی برخوردار باشد.
هیئت تدوین استانداردهای حسابداری مالی آمریکا، محافظهکاری را جزء ویژگیهای کیفی یا زیر مجموعه ویژگیهای کیفی تعریف و طبقهبندی نکرده است، درحالیکه، کمیته تدوین سازمان حسابرسی ایران در مفاهیم نظری گزارشگری مالی، محافظهکاری را بهعنوان یکی از اجزای خصوصیت کیفی قابل اتکا بودن درنظر گرفته، امّا بهجای واژه محافظهکاری از واژه احتیاط استفاده نموده است(کمیته تدوین استانداردهای حسابرسی، ۱۳۸۱).
انتخاب یک راهکار حسابداری تحت شرایط عدم اطمینان که در نهایت به ارائه کمترین داراییها و درآمدها بیانجامد و کمترین اثر مثبت را بر حقوق صاحبان سهام داشته باشد(گیولی و هاین، ۲۰۰۰).
دو ویژگی مهم محافظهکاری در ادبیات حسابداری عبارتند از:
جانبداری در ارائه کمتر از واقع ارزش دفتری سهام نسبت به ارزش بازار.
تمایل به سرعت بخشیدن در شناسایی زیانها و به تعویق انداختن شناسایی سود(پریس، ۲۰۰۵).
۲-۲-۲) دیدگاههای موجود در مورد محافظهکاری
برخی، محافظهکاری را برای استفادهکنندگان و تحلیلگران صورتهای مالی مفید میدانند و برای آن نقش اطلاعاتی قائلند.
برخی دیگر، برای آن نقش اطلاعاتی قائل نمیشوند و آن را به زیان تهیهکنندگان و استفادهکنندگان از صورتهای مالی قلمداد میکنند. همچنین اعتقاد دارند که محافظهکاری کیفیت اطلاعات را کاهش میدهد(شورورزی و عابدین برزگر، ۱۳۸۸).
دیچاو[۱۴] عنوان میکند که بهترین نوع مقابله درآمدها با هزینه ها، تطابق درآمدهای جاری با هزینه های جاری است. ولی محافظهکاری باعث شناسایی سریعتر زیانها و کاهش ارزش داراییها میشود که در واقعیت بخشی از هزینه دورههای آتی با درآمدهای دوره جاری، در تقابل قرار میگیرند که این نحوه برخورد به وضوح یک انحراف از اصل تطابق بوده که در نهایت سود حسابداری را در طول زمان دچار نوعی نوسان و اختلال نموده و از پایداری آن میکاهد(پک و همکاران، ۲۰۰۷).
باسو[۱۵](۱۹۹۷)، انتقاد فوق را رد و بیان میدارد، در گزارشگری مالی بهموقع بودن و استمرار(پایداری) دو جنبه متضاد هستند که بین آنها توازن وجود دارد. بهعبارتی، بین بهموقع بودن گزارشگری و گزارش مستمر یک رابطه عکس وجود دارد.
همچنین؛ نمود محافظهکاری در ترازنامه به اندازه نمود آن در صورت سود و زیان نیست. مدتها است که محافظهکاری در رویههای حسابداری نفوذ کرده و این نفوذ نیز با اهمیت بوده است. به عقیده باسو، نفوذ محافظهکاری بر رویههای حسابداری حداقل ۵۰۰ سال قدمت دارد.
در آمریکا، تحقیقات تجربی اخیر در زمینه محافظهکاری، نشان میدهند که رویههای حسابداری محافظهکارانه است، امّا در۳۰ سال گذشته، رویههای مزبور بسیار محافظهکارانهتر شده است. به عقیده واتز(۲۰۰۳) نتایج مذکور با توجه به مخالفت قانونگذاران بازار سرمایه، تدوینکنندگان استاندارد و محققین دانشگاه نسبت به محافظهکاری، تعجبآور است.
ماندگاری و بقای طولانی محافظهکاری، بیانگر آن است که منتقدین محافظهکاری به مزایای عمده آن توجهی ندارند. اگر قانونگذاران و استانداردگذاران سعی در حذف محافظهکاری بدون در نظر گرفتن مزایای آن دارند، در آنصورت استانداردهای حسابداری برای گزارشگری مالی زیانهای جدی و جبران ناپذیر را به همراه خواهند داشت.
۲-۲-۳) انواع محافظهکاری
بال و سدکا بیان میدارند که محافظهکاری در حسابداری بهصورتی آشکار بر دو نوع قابل تقسیم میباشد.
۲-۲-۳-۱) محافظهکاری غیرمشروط[۱۶]
محافظهکاری غیرمشروط یا مستقل[۱۷]، مفهومی مستقل از وقوع رویدادها و عملیات است. بهعبارتی، خطمشیهای حسابداری بکار گرفته شده در زمان شناخت و اندازهگیری اوّلیه داراییها، باعث میشوند تا ارزش دفتری اینگونه دارائیها در آینده از ارزش بازار آنها کمتر باشد و از اینگونه خطمشی حسابداری میتوان به اصل بهای تمام شده تاریخی و همچنین روشهای استهلاک مضاعف اشاره کرد.
۲-۲-۳-۲) محافظهکاری مشروط[۱۸]
محافظهکاری مشروط یا وابسته[۱۹]، مفهومی است وابسته به وقوع برخی از رویدادها و عملیات است. بهعبارتی، خطمشیهای حسابداری به کار گرفته میشوند تا در صورت وقوع برخی از رویدادهای ناخوشایند ارزش دارائیها کاهش یابد، به کلام دیگر، زیان کاهش ارزش شناسایی گردد. امّا در صورت وقوع رویدادهای خوشایند ارزش داراییها افزایش نخواهد یافت. از اینگونه خطمشیهای حسابداری میتوان به قاعده اقل بهای تمام شده یا قیمت بازار اشاره کرد(بال، روبین و سدکا[۲۰]، ۲۰۰۵).
بال معتقد است که محافظهکاری غیرمشروط و محافظهکاری مشروط از جنبه اقتصادی دارای دو مفهوم کاملاً متفاوت میباشند. بهگونهای که از هرکدام از آنها مقیاسهای متفاوتی حاصل خواهند شد. زیرا هرکدام از آنها در نتیجه شرایط کاملاً متفاوتی ایجاد شدهاند. لذا، آثار اقتصادی آنها نیاز به شکل قابل توجهی متفاوت خواهد بود(بال، روبین و سدکا، ۲۰۰۵).
عموماً محافظهکاری غیرمشروط در نتیجه فاکتورهای مالیاتی و فاکتورهای سیاسی و یا در نتیجه منافع شخصی مدیریت بنگاه ایجاد میگردد. اینگونه محافظهکاری باعث میشود که بنگاه اقتصادی در خصوص داراییها و بدهیها به خطمشیهایی روی آورد که بر پیشبینیها و برآوردهای بدبینانه بنا شده باشند. در صورتیکه محافظهکاری مشروط در نتیجه شایستگی قراردادهای مربوط به حاکمیت شرکتی ایجاد میگردد.
پژوهش پوپ و والکر نشان داد که محافظهکاری غیرمشروط و محافظهکاری مشروط تاثیرات متقابلی دارند. بهگونهای که هرگاه درجه محافظهکاری غیرمشروط در یک بنگاه افزایش یابد، تقارن زمانی واکنش سود و خبرهای خوب کاهش خواهد یافت. همچنین حساسیت سود نسبت به خبرهای بد نیز کاهش خواهد یافت(پوب و والکر[۲۱]، ۲۰۰۳).
۲-۲-۴) بررسی تفاسیر محافظهکاری
واتز و ریچوداری[۲۲](۲۰۰۶) ریشه محافظهکاری را در گزارشگری مالی را دلایل اقتصادی میداند و ۴ عامل ذیل را در شکلگیری آن ذکر میکند.
۲-۲-۴-۱) تفسیر قراردادی[۲۳]
محافظهکاری ناشی از بکارگیری تکنولوژی کارآمد در شرکت و ناشی از قراردادهای شرکت با اشخاص و گروههای مختلف میباشد. براساس این تفسیر، حسابداری محافظهکارانه برای نشان دادن و اشاره به کژمنشی بوجود آمده بوسیله گروههای مختلفی که اطلاعات نابرابر و نامتقارن، حقوق و مزایای نابرابر، اُفقهای فکری محدود و مسؤلیت محدود دارند، میباشد. مثلاً: محافظهکاری میتواند رفتار فرصتطلبانه مدیر را در گزارشگری شاخصهای حسابداری مورد استفاده در قراردادها، محدود نماید.
تا زمانی که برای گزارشگری عملکرد مدیریت از معیارها و شاخصهای حسابداری استفاده میشود، مشکلات کژمنشی همواره در گزارشگری مالی وجود خواهد داشت. مدیران برای افزایش منافع شخصی خود، در استفاده از معیارهای حسابداری، که مبنای اطلاع رسانی برای سرمایهگذاران است، جانبدارانه عمل میکنند و در ارسال اطلاعات اختلال ایجاد می نمایند. اگر محدودیتهایی که این رفتار فرصتطلبانه مدیر را محدود نماید، وجود نداشته باشد در آنصورت ارقام حسابداری موجود در گزارشهای مالی جانبدارانه تهیه و ارائه خواهد شد. امّا محافظهکاری بواسطه الزام قابلیت اثبات و تأیید خود، رفتار فرصتطلبانه و جانبدارانه مدیران را محدود مینماید.
در عمل محافظهکاری رفتار جانبدارانه مدیر را خنثی و شناسایی سود را به تأخیر میاندازد، در نتیجه خالص داراییها و سود کمتر نشان داده میشوند. در قراردادها، اثرات مزبور، ارزش شرکت را افزایش میدهد. زیرا محافظهکاری پرداختهای فرصتطلبانه مدیر به خود و سایر گروهها نظیر سهامداران را محدود مینماید. ارزش افزایش یافته شرکت میان همه گروههای طرف قرارداد شرکت، تقسیم و رفاه هر گروه افزایش مییابد. در این مفهوم، محافظهکاری یک مکانیزم قراردادی کارآمد محسوب میشود.
به نظر واتز(۲۰۰۳) تفسیر قراردادی با اهمیتترین تفسیر محافظهکاری است، زیرا اصلیترین منبع محافظهکاری به شمار میرود. اگرچه تفسیر قراردادی از نظر ادبیات، تأکید بر قراردادی دارد که بین طرفهای قرارداد(مانند: قرار داد بدهی و قرار داد پاداش مدیریت) دارد، امّا گستره این تفاسیر به داخل سازمان(مانند: حسابداری مدیریت و سیستم کنترلی) نیز مربوط میشود. علاوه براین، تفسیر مالیاتی همواره با تفسیر قراردادی ارتباط دارد. تفسیر قراردادی، سابقه طولانیتری نسبت به دیگر تفاسیر محافظهکاری دارد. به عنوان مثال، تفسیر دعاوی حقوقی سهامداران از سال ۱۹۶۰ و به دنبال افزایش دعاوی و حقوقی سهامداران در آمریکا بوجود آمد. تفسیر مالیاتی از سال ۱۹۰۹ به دنبال تلاشهایی که واحدهای اقتصادی برای کمتر نشان دادن مالیات در آمریکا انجام میدادند، بوجود آمد و نهایتاً تفسیر و قانونگذاران حسابداری، بدنبال الزاماتی که در سالهای ۱۹۳۴-۱۹۳۳ توسط SEC برای گزارشگری مالی توسط شرکتها صورت گرفت، بوجود آمد.
۲-۲-۴-۱-۱) تفسیر قراردادی برای محافظهکاری
از چهار تفسیر درباره محافظهکاری، واتز(۲۰۰۳)تفسیر قراردادی را که جامعتر از بقیه بوده مورد بررسی قرار داده است. به عقیده او این تفسیر، مأخذ و منبع قدیمی محافظهکاری بوده و استدلالهای این تفسیر بطور کامل تدوین و توسعهیافته است. استفاده از ارقام حسابداری در قراردادها، سابقهای طولانی دارد. قرنهای متمادی از حسابداری برای کنترل مدیریت استفاده میشود. محققین پیشنهاد میکنند که دوره طولانی استفاده از محافظهکاری حسابداری، توسعه و ماهیت حسابداری و گزارشگری مالی معاصر را تحت تأثیر قرار داده و منجر به جانبداری از محافظهکاری شده است.
امّا در مقابل، سایر تفاسیر محافظهکاری در دوران اخیر پدیدار شدهاند، مثلاً افزایش در دعاوی قضایی سهامداران که در آمریکا از دهه ۱۹۶۰ شروع شد و رشد آن بعد از آن تاریخ، نمونهای از ظهور سایر تفاسیر درباره محافظهکاری است. همچنین نفوذ سیستمهای مالیاتی بر روشهای حسابداری، روشهای محافظهکارانهای نظیر LIFO را بوجود آورده است.
این مورد نیز تفسیر جدیدی از محافظهکاری است که در آمریکا از سال ۱۹۰۹ شروع شد. تفسیر قراردادی سه مشخصه و ویژگی معیارهای حسابداری را، یعنی به موقع بودن، قابلیت اثبات و تأیید نابرابر را توضیح میدهد.
۲-۲-۴-۲) تفسیر دعاوی قضایی و حقوقی[۲۴]
دعاوی قضایی سهامداران، منبع و منشأ دیگری برای محافظهکاری در سالهای اخیر محسوب میشود. در مواردی که بهواسطه بیش از واقع نشان دادن سود و خالص داراییهای شرکت، پرداختهای نابرابر به مدیران انجام شود، احتمالاً هزینه های دعاوی قضایی بیشتری بر شرکت تحمیل خواهد شد. محافظهکاری با کمتر نشان دادن خالص داراییها، هزینه های دعاوی قضایی را کاهش میدهد.
بیور[۲۵](۱۹۹۳) طی تحقیقی بررسی نمود که دعاوی قضایی تحت قوانین بورس اوراق بهادار، محافظهکاری را تشویق و ترویج میکند، زیرا دعاوی قضایی احتمالاً زمانی که سود و خالص داراییها بیش از واقع نشان داده شوند، زیادتر از زمانی که سود و خالص داراییها کمتر از واقع نشان داده میشوند.
کلوج[۲۶](۱۹۸۴) در رابطه با دعوی قضایی اوراق بهادار دریافت که دادخواهی خریداران علیه حسابرسان و شرکتها بیشتر از دادخواهی فروشندگان است. از زمانیکه هزینه های دادخواهی موردانتظار درباره بیش از واقع نشان دادن داراییها و سود از کمتر از واقع نشان دادن آنها بیشتر است، مدیران و حسابرسان این انگیزه را دارند تا مقادیر محافظهکارانه را برای سود و خالص داراییها گزارش کنند. از زمانی که حسابرسان و مدیران دریافتند که هزینه های دعاوی قضایی مربوط به بیشتر شناسایی کردن عایدات و داراییها بیشتر از هزینه های مربوط به کمتر شناسایی کردن آنها میباشد، اشتیاق بیشتری برای کمتر شناسایی کردن آنها یافتند(واتز،۲۰۰۳ ).
کوتاری و همکاران[۲۷](۱۹۹۸) عنوان نمودهاند که دعاوی قضایی تحت قوانین بورس اوراق بهادار قبل از تغییرات آن در سال ۱۹۶۶ نسبتاً کم بوده است.
۲-۲-۴-۳) تفسیر مالیاتی[۲۸]
رابطه بین وضع مالیات و گزارشگری مالی میتواند محافظهکاری در گزارشگری مالی را بوجود آورد. شناخت نابرابر سود و زیان، مدیران شرکتهای سودآور را قادر میسازد تا ارزش فعلی مالیاتها را کاهش و ارزش شرکت را افزایش دهند. تأخیر در شناخت درآمدها و تسریع در شناخت هزینه ها، پرداختهای مالیاتی را به تعویق میاندازد.
از آنجا که درآمد مشمول مالیات وروشهای محاسبه درآمد مشمول مالیات، به سود گزارش شده وابسته است، در نتیجه محاسبه سود نیز تحت نفوذ و تحت دستکاری بوده است. واتز و زیمرمن(۱۹۷۹) بیان میدارند، قبول استهلاک به عنوان یک هزینه در آمریکا به دلیل الزام قانون مالیات بر درآمد شرکتها، مصوب خزانهداری آمریکا بوده است که بر اساس آن استهلاک باید به عنوان یک هزینه، در صورتهای مالی ثبت و گزارش شود.
گنتر و همکاران(۱۹۹۷) عنوان می نمایند که در آمد مشمول مالیات هنوز هم تحت تأثیر روشهای حسابداری است، البته به غیر از روشهای استهلاک.
فورد و همکاران نیز در تحقیق خود عنوان کردند که مالیاتها انگیزههایی را برای شرکتها فراهم میآورند که به موجب آن، شرکتها سود حسابداری را بهگونهای گزارش میکنند تا تشویق مالیاتی دریافت نمایند. تا زمانیکه شرکت سودآور است، درآمد مشمول مالیات دارد. ارتباط و وابستگی بین درآمد مشمول مالیات و سود گزارش شده، انگیزه انتقال سود را به دورههای آتی فراهم میآورد، با انتقال سود به دورههای آتی ارزش مالیاتها کاهش مییابد. همانند تفسیر قراردادی، به طور متوسط این انگیزه منجر به کمتر از واقع نشان دادن خالص داراییها میشود(واتز، ۲۰۰۳).
رابطه بین سود گزارش شده و در آمد مشمول مالیات در تعدادی از شرکتهایی که به دنبال استرداد مالیات اضافی پرداخت شده خود به دلیل تقلب و فریب در گزارش سود حسابداری انجام داده اند، مشاهده شده است. در اینگونه موارد، بواسطه گزارش بیش از واقع سود از محافظهکاری تخطی شده است. در موارد تقلب در گزارشگری سود، ملاحظات گزارشگری بر ملاحظات مالیاتی اوّلویت دارد.