از هر دو مدار – اسپین و با اندازه حرکت و و اسپین و میتوانیم دترمینان اسلاتر دو ذرهای با انداز حرکت کل را تشکیل دهیم.
بنابراین ما ۴ دترمینان اسلاتر با مدار- اسپین–k , k و توابع اسپینی مینویسیم. برای مثال دترمینان تشکیل شده با مدارهای اسپینی و به صورت زیر بیان میشوند:
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
(۲-۹)
و بنابراین:
(۲-۱۰)
که در آن . به طور مشابه
(۲-۱۱)
(۲-۱۲)
(۲-۱۳)
تابع موج حالت یگانه بوسیله معادله زیر داده می شود:
(۲-۱۴)
تابع موج حالت سهگانه بوسیله معادله زیر داده می شود:
(۲-۱۵)
تابع اسپینی یگانه در (۲-۱۴) تحت تعویض دو ذرهی ۱ و ۲ پادمتقارن است. بنابراین قسمت مداری در (۲-۱۴) در فضای حقیقی متقارن است. تابع اسپینی سهگانه در (۲-۱۵) تحت تعویض دو ذرهی ۱ و ۲ متقارن است. بنابراین قسمت مداری در (۲-۱۵) در فضای حقیقی پادمتقارن است. اغلب تابع موج با اسپین کل صفر و تکانه کل صفر می تواند بهوسیله یک ترکیب خطی از تابع اصلی (۲-۱۴) به شکل زیر نوشته شود:
(۲-۱۶)
که . تابع زوجی از است.
به طور مشابه برای تابع موج با اسپین کل یک و مؤلفه مشخص و تکانه کل صفر داریم:
(۲-۱۷)
که در آن و تابع فردی از است.
for
و انرژی غیراختلالی الکترون آزاد است. به علاوه فقط میان الکترونها در پوسته انرژی از مرتبه نزدیک سطح فرمی جاذبه است. بنابراین:
for
انرژی دبی خیلی کوچکتر از انرژی فرمی است، بنابراین فرض میکنیم شرط برقرار است. عناصر ماتریسی پتانسیل بین یک حالت اولیه با دو الکترون با بردار موجهای و یک حالت نهایی با دو الکترون با بردار موجهای به صورت زیر میباشند:
(۲-۱۸)
که در آن میباشد و به طور معکوس متناسب با حجم از نمونه می باشد.
معادله شرودینگر (۲-۷) را به یک معادله انتگرالی برای ضریب تبدیل میکنیم. با جایگزینی رابطه (۲-۱۶) و (۲-۱۷) در معادله (۲-۷) و انتگرالگیری روی و و جمعزنی روی اسپین داریم:
(۲-۱۹)
برای راحتی را به شکل مینویسیم که انرژی مثبت میباشد و مستقل از N، تعداد یاختههای بلور است. بنابراین رابطه (۲-۱۸) به صورت زیر در می آید:
(۲-۲۰)
معادله انتگرالی (۲-۱۹) انرژیهای حالت سهگانه جفت الکترون را تغییر نمیدهد. در حقیقت برای حالت سهگانه:
(۲-۲۱)
و بنابراین اثر ظاهر نمی شود. برای حالت یگانه، معادله انتگرالی (۲-۱۹) یک محدوده با انرژی کمتر از دو برابر انرژی فرمی را بیان می کند.
(۲-۲۲)
همچنین در مورد یک نوار رسانش کروی، یک تابع متقارن کروی است و حرکت نسبی الکترونهای جفتشده با یک موج - s توصیف می شود[۷۵].
۲-۸- نظریه میکروسکوپی ابررسانایی
در ایجاد ابررسانایی، الکترونهای مجاور سطح فرمی (فرمیونهای باردار) به واسطه مبادله برانگیختگیهایی (اغلب فونونهای صوتی) به حالت چگالیدهای (ابرشاره) در میآیند که در آن این الکترونها به صورت جفت جفت (جفت کوپر) درآمده و یک همبستگی کوانتومی بلند بردی به وجود می آید که پیامدهای مهم و جالبی را به دنبال دارد.
دو نظریه مهم ابررسانایی، نظریه گینزبرگ-لاندائو (GL) و نظریه BCS[117] میباشند. در نظریه (پدیده شناختی) اول نظم ابررسانایی با بهره گرفتن از پارامتر نظم و معادلات معروف گینزبرگ-لاندائو توصیف می شود. بعضی از دستاوردهای فوری این نظریه معرفی طولهای مشخصه همدوسی و عمق نفوذ، انرژی سطحی و ابررساناهای نوع Ι و ΙΙ، کوانتش شار، آثار جوزفسون و ساختار شار در ابررساناها میباشد[۷۶].
نظریه BCS با توجیه جفتشدگی الکترونهای مجاور سطح فرمی و معرفی تابع موج حالت پایه ابررسانا بر حسب عملگرهای آفرینش و نابودی شروع و با یافتن ضرایب بسط تابع موج به روش وردشی یا قطری کردن هامیلتونی در تقریب میدان میانگین با بهره گرفتن از یک تبدیل کانونی مناسب ادامه مییابد. این نظریه با معرفی گاف انرژی در طیف برانگیختگیهای شبه ذره توضیح میکروسکوپی مشخصهها و رفتارهای ابررسانایی را به طور تحسین برانگیزی فراهم مینماید.
در سال ۱۹۵۷ میلادی باردین، کوپر و شریفر اولین نظریه میکروسکوپی ابررسانایی را ارائه کردند. خیلی زود معلوم شد که این نظریه از جنبه های اساسی صحیح است و برخی از پدیده های مهم تجربی را توضیح میدهد. ساز و کار فیزیکی ابررسانایی ۴۶ سال بعد از کشف این پدیده و به دنبال انتشار نظریه BCS در این زمینه آشکار شد. به عنوان مثال این نظریه اثر ایزوتوپ [۸۱] را که در آن دمای گذار بر حسب جرم M یونهای شبکه بلوری تغییر می کند را به درستی توضیح داد. نظریه اصلی BCS پیش بینی می کند که نمای برابر۲ ̸ ۱ است. بسیاری از ابررساناهای معمولی به خوبی با این پیش بینی توافق دارند.
دومین پیش بینی مهم نظریه BCS عبارت است از وجود گاف Δ۲ در سطح فرمی که در نمودار (۲-۴) نشان داده شده است. در فلز عادی حالتهای الکترونی تا انرژی فرمی پر شده اند و در سطح فرمی چگالی حالات متناهی را داریم. اما برای یک ابررسانای BCS در دمای پایینتر از ، گاف کوچک Δ۲ حالتهای پر و خالی را از هم جدا می کند. گاف در سطح فرمی قرار دارد و (بر خلاف نیمرساناها و نارساناها) مانعی برای رسانش الکتریکی ایجاد نمیکند.
نمودار ۲-۴- گاف انرژی Δ۲ی BCS. برخلاف گاف نیمرساناها و نارساناها، گاف ابررسانایی همیشه از مرتبهی mev و در سطح فرمی قرار دارد. بنابراین همیشه رسانش الکتریکی امکان پذیر است.
کشف تجربی این گاف اساساً مقارن با توسعه نظریه BCS بود. بلافاصله بعد از انتشار نظریه BCS اندازه گیریهای تجربی مختلفی نشان دادند که گاف انرژی Δ۲ در توافق عالی با پیش بینی نظریه BCS است که شاید مهمترین این آزمایشها، طیف سنجی تونلزنی الکترونی باشد. این آزمایش نه تنها وجود گاف Δ۲ را نشان داد، بلکه مشخصههای دیگری را نیز آشکار کرد که نشان میدادند منشأ گاف، جفتیدگی الکترون – الکترون است. پارامتر گاف نقش مهم دیگری نیز داشت. در سال ۱۹۶۰ میلادی، گورکوف[۱۱۸] توانست با بهره گرفتن از فرمولبندی تابع گرین نظریه BCS، نظریه گینزبورگ – لاندائو را به دست آورد و بنابراین توضیحی میکروسکوپی از پارامتر نظم ارائه کند. او نه تنها نشان داد که مستقیماً به تابع موج زوجهای کوپر مرتبط است، بلکه نشان داد که متناسب با پارامتر گاف نیز هست.
نظریه BCS بر مبنای سه بینش استوار است: ۱- در برخی موارد به دلیل جفتیدگی بین الکترونها (به واسطه مبادله فونونها) نیروی مؤثر بین الکترونها به جای دافعه، می تواند جاذب باشد. ۲- کوپر نشان داد در سادهترین دستگاه، یعنی دستگاه متشکل از تنها دو الکترون که در بیرون یک سطح فرمی پر قرار دارند زوج الکترون یک حالت مقید[۱۱۹] پایدار تشکیل می دهند و اصلاً مهم نیست که نیروی جاذب چقدر ضعیف باشد. ۳- شریفر یک تابع موج بسذرهای معرفی کرد که در آن تمام الکترونهای واقع در نزدیکی سطح فرمی جفت شده اند[۴۴].
برخی پیامدهای این نظریه عبارتند از: ۱- بر هم کنش جاذب بین الکترون ها می تواند به یک حالت پایه، که با گاف انرژی از حالت های برانگیخته جدا می شود منجر شود. میدان بحرانی، ویژگی های گرمایی و اغلب ویژگی های الکترومغناطیسی، از آثار گاف انرژی اند. ولی در شرایط خاص، ابررسانایی ممکن است بدون گاف انرژی رخ دهد. ۲- عمق نفوذ و طول همدوسی به عنوان پیامدهای طبیعی نظریه BCS بروز می کنند.معادله لندن برای میدان های مغناطیسی که در فضا به آهستگی تغییر می کنند، بدست می آید. بنابراین پدیده اصلی در ابررسانایی، اثر مایسنر به طور طبیعی بدست می آید. ۳- کوانتومی شار بر حسب زوج بار e2 بجای واحد بار موثر e . چون حالت پایه ای BCS متضمن زوج الکترونهاست. ۴- پیشگویی یک ناپیوستگی در گرمای ویژه، در دمای بحرانی و در غیاب میدان مغناطیسی.