اعتماد کارکنان
۴
۱۲-۱۳-۱۴-۱۵
۰٫۸۹۱
اعتماد شرکت
۴
۱۶-۱۷-۱۸-۱۹
۰٫۹۱۶
کیفیت خدمات
۷
۲۰-۲۱-۲۲-۲۳-۲۴-۲۵-۲۶
۰٫۹۲۰
هزینهها
۳
۲۷-۲۸-۲۹
۰٫۸۹۹
ارزش مشتری
۴
۳۰-۳۱-۳۲-۳۳
۰٫۹۳۸
وفاداری مشتری
۱
۳۴
-
نتایج نشان میدهد که آلفای اولیه متغیرها در سطح قابل قبولی قرار دارد و در نتیجه همسانی درونی قابل قبول و بالایی وجود دارد. بدین ترتیب میتوان نتیجه گرفت که تمامی متغیرهای تحقیق به قدر کافی دارای پایایی هستند.
۳-۶-۳ ارزیابی اعتبار ابزار اندازه گیری
در این بخش از پژوهش به ارزیابی اعتبار پرسشنامه پرداخته می شود. اعتبار بر این امر دلالت دارد که شیوه یا ابزار جمعآوری داده ها تا چه حد به درستی آنچه را که قرار است بسنجد، میسنجد. به سخن دیگر، آیا روش یا ابزار سنجش برای هدف مورد نظر کارایی لازم را دارد. بعبارتی، مفهوم اعتبار به “مناسب بودن، معنی دار بودن، و سودمند بودن” استنباطهای معین از نمره های حاصل از ابزار اندازه گیری دلالت دارد. برای اینکه این استنباطها تایید گردد، پژوهشگر از روشهای گوناگونی استفاده می کند که این روشها انواع اعتبار را مطرح می کنند که در این پژوهش،به ارزیابی دو نوع اعتبار شامل اعتبار محتوا[۷۵]و اعتبارصوری[۷۶] (میرزایی،۱۳۸۸) پرداخته می شود.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۳-۶-۳-۱ اعتبار محتوا
اعتبار محتوا که به آن اعتبار منطقی[۷۷] نیز گفته می شود، قابلیت ارزیابی توانایی گویه برای سنجش متغیر را داشته و به این امر دلالت دارد که آیا ابزار اندازه گیری به خوبی معرف همان محتوایی است که باید اندازه گیری شود؟. بعبارت دیگر، در اعتبار محتوایی به توانایی یا قابلیت گویه ها برای پوشش کل محتوای یک سازه معین توجه می شود و برای این منظور، ابتدا متغیرها مشخص و با دقت تعریف میشوند (تعریف محتوا، کلیه ابعاد متغیر روشن می شود) و آنگاه گویه ها به گونه ای ساخته می شود که محتوای تعریف شده را اندازه بگیرد. بنابراین، اگر ابزار اندازه گیری همه ابعاد و محتواهای متغیر یا مفهوم مورد نظر را دربر گرفت، دارای اعتبار محتوا است و در غیر اینصورت فاقد اعتبار محتوا است.
یک روش پرکاربرد پیشنهاد شده توسط لاوشه lawshe برای سنجش اعتبار محتوا که در این پژوهش مورد استفاده قرار میگیرد. این روش میزان موفقیت میان ارزیابان یا داوران در خصوص “مناسب یا اساسی بودن” یک گویهی خاص را اندازه گیری می کند. لاوشه پیشنهاد کرد که هر گویه یا پرسش به مجموعه ای از ارزیابان یا داوران داده شود و از آنها پرسیده شود که آیا گویهی مورد نظر برای سنجش سازهی مورد نظر “اساسی” یا “مناسب” هست یا نه؟ طبق نظر لاوشه، اگر بیش از نیمی از ارزیابان یا داوران بیان داشتند که آن “مناسب” است، آن گویه دست کم از مقداری اعتبار محتوا برخوردار است. هر چه میزان موافقت داوران با مناسب بودن یک گویهی معین بالاتر باشد، سطح اعتبار محتوا بالاتر است. لاوشه با بهره گرفتن از این فرض فرمول زیر را برای سنجش اعتبار محتوا ابداع کرد که به آن نسبت اعتبار محتوا[۷۸] گفته می شود: (میرزایی،۱۳۸۸)
در این فرمول:
CVR نسبت اعتبار محتوا است؛
Ne تعداد داورانی است که بیان میدارند گویه مورد نظر مناسب است؛
N کل تعداد داوران است.
برای تعیین حداقل مقدار CVR برای اطمینان از اینکه موافقت ناشی از تصادف یا شانس نیست، از جدول زیر استفاده شد: