جسور و جسور (۱۹۷۷، نقل از همفیل۳[۵۲]و دیگران، ۲۰۰۷) وجود یک نشانگان رفتار مشکلآفرین۴ را مطرح ساختهاند. آنها فرض میدارند که یک نشانگان منفرد و به هم مرتبط از انحراف وجود دارد که طیف وسیعی از رفتارهای مشکلآفرین را دربر میگیرد. بنابراین، فرض میشود که مصرف مواد، مشکلات تحصیلی، بزهکاری و رفتار جنسی مخاطرهآمیز همگی یک نشانگان واحد را منعکس میسازند. جسور و همکارانش بر مبنای مشاهداتشان فرض میدارند که رابطه میان رفتارهای مشکلآفرین گوناگون از یک سازه زیربنایی یا متغیر پنهان"عدم متعارف بودن” شخصی و اجتماعی در دوره نوجوانی نشئت میگیرد.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
در سه دهه گذشته پژوهشهای طولی و مقطعی در آمریکا این نظریه را تأیید کردهاند (وازونی و دیگران، ۲۰۰۹). نتایج تحقیق وازونی و دیگران (۲۰۰۹) در نمونه سویسی و گرجستانی و همینطور تحقیق جسور و دیگران (۲۰۰۳) در نمونه های چینی و آمریکایی، شواهدی دال بر تأیید این نظریه را ارائه کردهاند. لکن برخی دیگر از پژوهشگران بر مبنای دادههای تجربی، استدلال میکنند که رفتارهای مشکلآفرین از عواملی چندگانه تشکیل میشوند (برای مثال، ابوت[۵۳]و دیگران، ۱۹۹۱؛ گیلمور۲و دیگران، ۱۹۹۱، نقل از همفیل و دیگران، ۲۰۰۷).
۲ الگوی تبادلی
داج و پتیت (۲۰۰۳) بر مبنای یافتههای به دستآمده از پژوهشهایی که در باب مبناهای تحوّل ضد اجتماعی انجام شدهاند، یک الگوی پویای زیسترواناجتماعیِ تحوّلِ مشکلات رفتار ارتباطی مزمن نوجوانان را ارائه کردهاند. این مؤلفان پیشنهاد کردهاند که تعامل غیرخطّی۳، قویترین پیشبینیها را بین عوامل فراهم میآورد؛ تجربههای زندگی، اثرهای عامل آمادگیهای۴ زیستشناختی و عامل بافت اجتماعی فرهنگی۵را واسطهگری میکند و واسطهگر معمول و مستقیم کلیّه متغیّرهای پیشبینیکننده، الگوی اکتسابی۶ پردازش اطلاعات اجتماعی است. در شکل ۶ـ۲، مؤلفههای این الگوی تحولی نمایش داده شدهاند.
بر مبنای این الگو، برخی از کودکان با آمادگیهای عصبی، هورمونی و روانفیزیولوژیکی و در بافتهای اجتماعی فرهنگی زاده میشوند که آنها را در مسیر تحولی مشکلات رفتار ارتباطی در زندگی قرار میدهد. البتـه این آمـادگیها و بـافتها مـیتـوانند پیامـدهای بسیاری داشته باشند. دوم آنکـه این عوامل باواسطه
آمادگی
زیستشناختی
بافت
اجتماعی فرهنگی
گروه همسال
آمادگی
زیستشناختی
فرایندهای
روانی
بافت
اجتماعی فرهنگی
مشکلات
رفتار ارتباطی
والدگری
شکل ۶ـ۲٫ الگوی زیسترواناجتماعی تحّول مشکلات رفتار ارتباطی مزمن نوجوان (اقتباس از داج و پتیت، ۲۰۰۳، ص.۳۵۱)
معمولاً کودک را به سمت تجربههای زندگیِ واجد خاستگاه پرخاشگرانه۱[۵۴]، همچون انضباط خشن۲، غفلت عاطفی۳، یا فقدان آموزش از سوی والدین در تعاملهای آنها با کودک در دوره نوپایی۴، هدایت میکنند. آنها همچنین معمولاً موجب میشوند که کودک در دوره پیشدبستان با گروه همسال و خواهران و برادران پرخاشگر تعارضهایی پیدا کند (داج و پتیت، ۲۰۰۳).
به هر حال، کودک در آغاز دبستان وارد نقطهای انتقالی۵ در مسیر تحول خود میشود. این زمانِ گذر، تغییر و فرصت برای تجدید سازمان مسیر زندگی است. متأسفانه کودکِ در خطرِ ابتلا به مشکلات رفتار ارتباطی در دوره نوجوانی، در حالی وارد دبستان میشود که فاقد آمادگی تحصیلی و اجتماعی است و احتمال دارد از سوی گروه همسال کلاس اول طرد شود و شاید مورد سرزنش معلم قرار گیرد. این تجربههای اولیه انضباط خشن و غفلت از سوی والدین و تجربههای شکست اجتماعی و تحصیلی اثرهای طنیناندازی بر کودک در نقطه انتقالی بعدی تحوّل، یعنی، انتقال به مدرسه راهنمایی در شروع بلوغ، دارد. این دوره، امکانات جدیدی را برای تغییر مسیر زندگی ایجاد میکند. علاوه بر این، کودکِ در معرضِ خطر، احتمالاً بافت اجتماعی دوره نوجوانی خود را از طریق اجتناب از ارتباط با گروه همسال عادی شکل میدهد و در عوض برای دریافت حمایت به گروه همسال منحرف۶ روی میآورد. والدین این کودک یاد میگیرند که بر امور کودک کمتر نظارت داشته باشند تا از تعارضهای مخرّب اجتناب کنند. نتیجه این میشود که کودک هرگز مهارتهای لازم برای عبور کردن از دنیای نوجوانی را یاد نمیگیرد. بدین ترتیب آمادگیهای زیستشناختی، بافتهای اجتماعی فرهنگی و تجربههای زندگی بهطور متقابل بر یکدیگر تأثیر میگذارند (همان منبع).
در نهایت، کودک ساختارهای دانشی۷ را کسب میکند که عبارتاند از: طرحوارههای رابطهای۸ خصومت۹، الگوهای تفکر پرخاشگرانه۱۰، الگوهای فعّال۱۱ روابط بینشخصی خصمانه، قواعد رهنمودی۱۲ که پاسخدهی سریع دفاعی و نه تعمّق آهسته را دربر میگیرند. وقتی کودک با یک موقعیّت اجتماعی مشکلساز روبهرو میشود، نمیتواند به سرنخهای۱۳ اجتماعی مربوط توجه کند و به سرعت در مورد گروه همسال و بزرگسالان بهطور خصمانه اسناد میکند و به پاسخهای پرخاشگرانه دست میزند. او این پاسخها را بهطور برانگیخته و بدون تفکّر در مورد پیامدهایشان میدهد یا پیامدهای احتمالی آنها را به منزله پاسخهای پذیرفتنی ارزشیابی میکند و آنها را بر میگزیند. وقتی این کودک به نوجوانی میرسد، احتمال زیادی دارد که به وسیله یک همسال طعنهزن، یک معلّم متخاصم یا یک پلیس تهدیدکننده، به شدت عصبانی شود (همان منبع).
همانطور که ملاحظه شد، در الگوی داج و پتیت (۲۰۰۳) به عوامل درونشخصی به عنوان عوامل واسطهگر توجّه شده است. برای تدوین الگوی پیشنهادی پژوهش حاضر، این الگو مدّ نظر قرار گرفته است.
۳ الگوی بوم شناختی
دیسهیون و پترسون (۲۰۰۶) الگویی از تحول رفتار ضد اجتماعی ارائه کردند که بنا به اظهار آنها توان کاربرد عمومی دارد و میتوان در درمان و پیشگیری از رفتار مشکلآفرین در کودکان و نوجوانان از آن سود جست (شکلهای۷ـ۲ و ۸ـ۲).
همانطور که در شکل ۷ـ۲ نشان داده شـده است، سه حیطه گسترده از سازهها برای تبیین زمـان آغاز و شدت رفتار ضد اجتماعی در الگوی بومشناسی مورد استفاده قرار میگیرند.
“پویاییهای رابطه۱“، مقدمتاً بر تعامل با والدین، خواهران و برادران و همسالان به عنوان بافتهایی که آموزش بدون واسطه برای یادگیری و ابقای رفتار ضد اجتماعی از کودکی تا بزرگسالی را فراهم میآورند، تأکید دارند. “موقعیت رفتار۲“، ویژگیهای بافتهایی را توصیف میکند که به روابط تأثیرگذارنده بر رفتار مشکلآفرین ساخت میدهند."خودنظمجویی۳“توانایی فرد را توصیف میکند برای آنکه از نظر اداره امور روزمره، تنظیم هیجانات، مهار تفکر نارساکنشور۴ و انتخاب محیطهای مساعد با رفتار معطوف به هدف، خودهدایتگر شود. افزون بر این سه حیطه، بافت فرهنگی به عنوان یک متغیر مشروط۵[۵۵] در نظرگرفته میشود (دیسهیون و پترسون، ۲۰۰۶).
بافت فرهنگی
موقعیتهای رفتار
خانه مدرسه
محله
پویاییهای رابطه
همسر همسال
خواهر و برادر معلم
والدین
خود نظمجویی
شکل ۷ـ۲٫ بوم شناسی رفتار ضد اجتماعی (اقتباس از دیسهیون و پترسون، ۲۰۰۶، ص.۵۱۳)
شکل ۸ـ۲ الگویی را نشان میدهد که دیسهیون و پترسون (۲۰۰۶) بر اساس پژوهشهای انجام شده در باب رفتار ضد اجتماعی تدوین کردهاند. این صاحبنظران در تدوین این الگو چهار نکته را مطرح میکنند:
اگرچه رفتار ضد اجتماعی از نظر روانسنجی سازهای باثبات است، درک فرایند تحولی و تفاوت ـ های جنسیتی برای درنظرگرفتن اشکال خاص رفتار ضد اجتماعی از جمله تمایزات بین پرخاشگری آشکار و پنهان، مفید به نظر میرسد.
پویاییهای تعامل والد ـ کودک و مدیریت خانواده در تعیین مسیر تحول رفتار مشکلآفرین در اوایل و اواسط کودکی و نیز نوجوانی نقش مهمی بازی میکند و پژوهشهای مداخلهای، آشکار ساخته که تمرکز هدف این مداخلات بر شیوههای والدگری، خطر ابتلا به این رفتارها را در کودک و نوجوان کاهش میدهد.
تأثیرات همسال در حال حاضر یک موضوع غالب در علتشناسی رفتار ضد اجتماعی است که در اوایل کودکی آغاز میشود و طیّ نوجوانی افزایش مییابد. پژوهشهای مداخلهای بر تأثیر همسال در افزایش رفتار مشکلآفرین نوجوان تأکید دارند.
پژوهشهای علوم عصبی و تحوّلی در درک پیوند اساسی مغزـ رفتار که پیدایش و رشد مهار اجرایی و نهایتاً خودنظمجویی را تبیین میکنند، در حال همگرایی هستند.
موقعیتهای رفتاری
خانه
محله
مدرسه