تمرکز روی قابلیت های کلیدی سازمان های همکار؛
پروژه ای بودن این سازمانها و افق برنامه ریزی کوتاه مدت؛
منحل شدن این سازمانها در صورت کاهش سودهای حاصله از همکاری؛
فقدان سلسله مراتب بدین معنی که هیچ یک از اعضا نباید تحت نفوذ دیگری باشند؛
حداکثر انعطافپذیری سازمانی؛
ضرورت وجود زیرساختارهای اطلاعاتی و ارتباطی لازم؛
ضرورت وجود اعتماد و اطمینان متقابل بین شرکتهای همکار؛ (دولت مدلی،۱۳۸۷).
دلایل نیاز سازمانها به تشکیل سازمان چابک
دلایل نیاز سازمانها به تشکیل سازمان چابک عبارتند از:
کوتاه مدت بودن فرصتهای بازار: در وقع وجود رقبای بسیار زیاد مانع از وجود طولانی مدت فرصتهای بوجود آمده می شود و هر سازمانی با تمام نیرو به دنبال دستیابی به این فرصت هاست.
وجود نداشتن تمامی قابلیت های مورد نیاز یک سازمان مستقل جهت ارائه سریع یک محصول جدید به بازار
غیرقابل پیش بینی بودن تغییرات مداوم در سطح بازارها، در حالی که با ایجاد یک سازمان چابک، ریسک در بین شرکتهای همکار توزیع می شود و آسیب پذیری انفرادی آنها کاهش خواهد یافت؛
ایده اصلی تشکیل یک سازمان چابک، بر بهره گیری از فرصت های فوری و کوتاه مدت بازار، از طریق ادغام قابلیت های محوری شرکتهای مستقل از هم استوار است(ملاحسینی و مصطفوی،۱۳۸۷؛ یعقوبی و همکاران،۲۰۱۱).
مدلهای دستیابی به چابکی
الگوی گلدمن و ناگل
گلدمن و همکارانش(۱۹۹۵) چابکی را کاربرد فناوری های جدید و اثربخش ارتباطی دانسته اند. به عقیدهی آنان، چابکی دربرگیرنده ی اصول چهارگونهای است که با هم در ارتباطند. این اصول عبارتند از:
توانمندسازی و ایجاد رضایت در مشتریان؛
توانایی کنترل تغییرات و نامطمئنی محیط؛
هماهنگی؛
افراد و اطلاعات(ابراهیمیان جلودار،۱۳۹۰)
چابکی
رضایت مشتریان
افراد و اطلاعات
هماهنگی
توانایی کنترل تغییرات
الگوی چابکی گلدمن و همکارانش(ابراهیمیان جلودار،۱۳۹۰)
الگوی شریفی و ژانگ
شریفی و ژانگ(۲۰۰۱) بر اساس تحقیقاتی که انجام داده اند، الگویی مفهومی از چابکی ارائه کرده اند که شامل ابزارهای چابکی سازمانی، تقویت کنندهها، توانمندیها و محرکهای چابکی می شود.
ابزارهای چابکی سازمانی: به عقیده ی شریفی و ژانگ ابزارهای چابکی به چهار گروه تقسیم میشوند:
ساختار سازمانی: نیازمند ایجاد انعطاف پذیری در آن است؛ با توجه به حوزه ی فعالیت سازمان، اقدامات زیر را سازمان می تواند انجام دهد:
-
- مشارکت با دیگر سازمان ها؛
-
- افزایش انعطاف با تمرکز زدایی و ایجاد ساختارهای منعطف؛
-
- تمرکز بر سازماندهی مجدد و نوآوری.
افراد: توانمندی و انعطاف پذیری کارکنان در شرایطی که پیوسته در معرض موقعیتهای بحرانی و ناپایدار قرار میگیرند، نقش کلیدی در سازمانهای چابک دارد.
فناوری اطلاعات: یکی از اولویتهای اصلی سیستم های چابک توجه بسیار زیاد به اطلاعات است؛ همچنین میزان تبادل اطلاعات در سازمانهای چابک بسیار زیاد و نیازمند مراقبت جدی از اطلاعات کلیدی در سازمان است. بنابراین سازمانهای چابک نیازمند فناوری بالا و سیستمهای اطلاعاتی و ارتباطی انعطاف پذیرند تا از این طریق بر انتقال درست اطلاعات اطمینان حاصل کنند و خودشان را با شرایط ناپایدار و پیش بینی ناپذیر محیط وفق دهند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
نوآوری و خلاقیت: هر سازمان چابک باید به جای فروش محصولات خود به مشتریان، ارزشهای اساسی را به مشتریان تحویل بدهد. در واقع هدف اساسی سازمانهای چابک فراهم کردن مفهوم تولید به هنگام در نزد مشتریان، عرضه ی محصولات جدید و برآورده ساختن نیازهای گوناگون مشتریان در کوتاهترین زمان است.
توانمندی های چابکی: که قبلآ در این مورد توضیح داده شد.
محرک های چابکی: در این الگو این محرکها عبارتند از:
نیاز به چابک بودن: نخستین گام و مهم ترین محرک برای ایجاد چابکی در هرسازمانی وجود نیاز به چابک بودن در بین تمامی کارکنان سازمانی است.
طراحی راهبردی برای چابک بودن: در این بخش، بیشتر برای طراحی انعطاف پذیر و مسطح ساختار سازمانی، که می تواند محرک چابکی باشد، تأکید می شود.
راهبرد چابکی: اصل اساسی در چنین راهبردهایی انعطاف پذیری کامل است. در واقع هدف این راهبردها پاسخگویی سریع و به موقع به نیازهای مشتریان است. این امر در وهله ی بعد، وفاداری مشتریان به چنین سازمانی را بیشتر می کند و در نتیجه حیات و بقای آنها بیشتر و بیشتر می شود.
: الگوی مفهومی چابکی سازمان، شریفی و ژانگ(ابراهیمیان جلودار،۱۳۹۰)
الگوی کروکیتو و یوسف[۱۰۰]
در یکی از مدلهای چابکی که توسط کوکیتو و یوسف(۲۰۰۳) ارائه شده است، فناوریهای پیشرفته اطلاعات و تولید منجر به ایجاد چابکی تولید میگردد و چابکی تولید نیز از طریق کاهش هزینهها و افزایش سرعت و کیفیت، چابکی سازمانی را ایجاد مینماید. بر اساس این مدل، پاسخگویی و انعطاف پذیری که حاصل وجود ارتباط مؤثر میان رهبری، کارکنان، مشتریان و عرضه کنندگان است، رابطهای تنکاتنگ با چابکی دارد. رهبری به عنوان بخشی که از کارکنان حمایت می کند تا با عرضه کنندگان و مشتریان رابطه برقرار نمایند، دارای اهمیت است. همچنین رهبری که نیاز به دستیابی به فناوریهای پیشرفته تولید و اطلاعات را احساس مینماید باید از اثرات بکارگیری آنها در سازمان نیز آگاه باشد و تغییرات لازم به همراه آموزش کارکنان را بپذیرد. رهبری راهبردی می تواند از فرهنگ سازمان در جهت دستیابی به مزیت رقابتی استفاده کند. همچنین مدیریت سازمان باید این توانایی را داشته باشد که آمادگی کارکنان خود را در مواجهه با انواع گوناگون مشتریان حفظ کند. این امر به آموزشهای فنی و غیر شخصی نیاز دارد. سیستمهای پاداش در سازمان باید به گونه ای باشد که از بهبود پیوسته ی کارکنان حمایت کنند. رهبری، فرهنگ سازمانی و سیستمهای پاداش می توانند به اعضای سازمان در تعامل با مشتریان و عرضه کنندگان کمک به سزایی نمایند. برخورداری از فناوری اطلاعات سازگار با شرایط سازمان نیز یکی از مواردی است که می تواند در تعامل مؤثر اعضای سازمان با شبکه های مشتریان و عرضه کنندگان سهم به سزایی داشته باشد. همچنین این فناوری می تواند اطلاعات دقیق و به روز را در اختیار مشتریان قرار دهد. نتایج پژوهشی نشان می دهد که به کارگیری موفقیت آمیز فناوری اطلاعات می تواند منجر به خودگردانی در تصمیم گیریهای شغلی، ایجاد جو اعتماد و عدالت، کار گروهی و جریان آسان و انعطاف پذیر اطلاعات در سطح سازمان گردد(حمیدی؛ حسنپور؛ کیایی و موسوی؛۱۳۸۸).
مدل چابکی سازمانی کروکیتو و یوسف(حمیدی؛ حسنپور؛ کیایی و موسوی؛۱۳۸۸)
مدل چابکی از نظر تورنگلین و همکاران
هدف یک سازمان چابک عبارت است از تأمین نیازهای مشتریان و کارکنان. چنین سازمانی اساساً مجموعه ای از قابلیتها را برای انجام واکنشهایی متناسب با تغییرات محیط کسب و کار در اختیار دارد. تورنگ لین و همکاران(۲۰۰۵) بر مبنای مرور ادبیات جامع، یک مدل مفهومی را به صورت نمودار زیر برای سازمان چابک ارائه کرده اند. در این مدل مهمترین عامل محرک چابکی، تغییر است و میتوان این تغییر را عمدتاً در نیازهای مشتری، ملاکهای رقابتی، بازار، فناوری و مؤلفه های اجتماعی مشاهده کرد. از طرفی سازمان چابک برای مقابله و رویارویی با این تغییرات به مجموعه ای از قابلیتها نیاز دارد که انعطاف پذیری، شایستگی، پاسخگویی و سرعت از آن جملهاند. همچنین لازمه نیل به چابکی سازمانی بازبینی و اصلاح راهبردها، واکنش نسبت به فناوریها و امکانات کاری است و در این راستا به توانمندسازهای متنوعی نیاز است تا به کمک آنها، به محیط و الزامات متغیر آن واکنش نشان داده شود. نهایتاً قسمت پایانی مدل از تلفیق نظرات گلدمن و همکاران(۱۹۹۱)، یوسف و همکاران(۱۹۹۹) بدست آمده است که عبارتند از: اهرم نمودن تأثیر افراد و فناوری اطلاعاتی، مهارت در زمینه تغییر و عدم اطمینان وروابط همیارانه و مشارکتی(تورنگ لین و همکاران،۲۰۰۵).