این نام پرشکوه بر اوراق روزگار
جاوید هست تا ورق روزگار هست
تا در دلی ز شوق حقیقت زبانهایست
زین حق پرست در همه جا، حق گزار هست
تا موج می خروشد و تا بحر می تپد
یاد از خروش او به صف کارزار هست
تا سر زند سپیده و تا بشکفد سحر
خورشید روی او به جهان آشکار هست
تا عدل هست، رایت او هر طرف به پاست
تا ظلم هست، نهضت او استوار هست
تا در زمانه رسم یزید است برقرار
سودای دادخواهی او برقرار هست
تا لاله سر زند ز گریبان کوهسار
دلها ز داغ اصغر او، داغدار هست
ای برترین شهید که هر کس خدای را
با چشم دل شناخت تو را دوستدار هست
هرگز مباد خاطر ما خالی از غمت
تا گردش زمانه و لیل و نهار هست
(همان ، ۷۷)
سیدحسن حسینی با نگاهی ادبی و سرشار از عاطفه و احساس ـ که یک نفر قادر است دربارهی آن کس که قابل ستایش است ابراز دارد ـ سیمای امام حسین (ع) را در روز عاشورا ترسیم میکند:
آن روز بار دیگر
در گیر و دار حادثهای مغموم
پیشانی بلند زمزمهای ناب
در رکعت گلوی تو
ضربت خورد
و آفتاب نارس یک مفهوم
در خانقاه خون تو
کامل شد …
باغ کرامت است
گلوی تو
یا حسین!
(حسینی، ۱۳۸۶ ، ۳۰)
قیصر امینپور نیز سعی کرده است سیمای امام حسین را به بهترین صورت ممکن توصیف کند:
حسن تو کنایهای به کنعان میزد
در نای تو نبض عید قربان میزد
دریای دلت ساحل اطمینان بود
آرامش تو طعنه به طوفان میزد
(امین پور، ۱۳۸۹، ۴۳۳)
بیداری و چشم تو به خوابی است شگفت
آن نور که خوردهای شرابی است شگفت
خفاش مگر خون تو بیند در خواب
هر قطرهی خونت آفتابی است شگفت
(همان، ۴۳۴)
۴-۳ ) انقلاب اسلامی
از زمانی که انقلاب مشروطه در عرصهی سیاست کشور رخ داد و دستگاه دیپلماسی در حوزهی دولت دچار تغییر و تحول اساسی شد و حکومت استبدادی تا اندازهای ـ هر چند در حرف نه در عمل ـ به حکومت مشروطهی سلطنتی تغییر کرد، در ادبیات مخصوصاً در بخش شعر نیز تحولاتی به وقوع پیوست و شاعر پس از قرنها توانست در جامعه و اجتماع، خودی نشان دهد و عقاید و افکار خویش را به مردم انتقال دهد. از آن زمان به بعد شاعر ـ البته متعهد و مقید به اصول ـ همچون لرزهنگاری با کوچکترین تنش و چالش در اجتماع به لرزه در می آمد و حوادث و اتفاقات رخ داده در بستر زمان و مکان را در ابعادی گسترده به ثبت می رساند، لذا شاعر نه به عنوان یک فرد عادی جامعه، بلکه به عنوان چشم اجتماع، تلاش می کرد هیچ چیز از نگاه تیزبین او مخفی نماند. پس شاعران به شدت تحت تأثیر اوضاع و احوال اجتماع قرار گرفتند. قبل از اینکه انقلاب اسلامی به پیروزی برسد، شاعرانی بودند که هر چند نمی توانستند آشکارا ـ به خاطر جو سیاسی حاکم ـ به هیئت حاکمه اعتراض خود را ابراز کنند اما به هر حال به صورت نمادین و سمبلیک به مبارزه غیرمستقیم با آن پرداختند و همین شاعران که از آغاز نهضت، با آن همراه و همگام بودند پس از پیروزی اغلب به عنوان شاعران انقلاب مطرح شدند و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، آنگاه که فضای سیاسی برای آنها بازتر شد به ستایش از انقلاب و آرمانهای آن پرداختند.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
«شعر عصر انقلاب همگام با شکلگیری نهضت اسلامی درسالهای پایانی حکومت رژیم پیشین پا گرفت و مسیر خود را مشخص کرد. در راهپیماییها و تظاهرات روزهای انقلاب بسیاری از شاعران با الهام از دستاوردهای نهضت شعر گفتند و ارزشهای نوین حرکت مردمی را، که عمدتاً جنبههای حماسی، عرفانی و دینی داشت، در خود منعکس کردند. پس از پیروزی انقلاب کمیت این آثار رو به فزونی گذاشت و رشادتها و از خودگذشتگیهای نسل انقلاب را در خود بازتاب داد.» (یاحقی، ۱۳۷۹، ۲۰۴)
۴-۳-۱ ) سیاست
بسیاری از شاعران انقلاب از جمله کسانی هستند که رژیم سابق را نیز تجربه کردهاند و از اوضاع و احوال و وضع سیاسی آن دل خوشی نداشتهاند، لذا بخشی از اشعار این شاعران در اعتراض به حاکمیت آن رژیم سروده شده است.
هر چند سرودن اشعار با محتوای سیاسی، عواقب خطرناکی به همراه داشته است ولی بعضی از شاعران از جمله حمید سبزواری این خطر را به جان خریده و با ابزار خویش که همان شعر است، اعتراض خویش را بیان کرده زیرا او معتقد بوده است که:
حرف حق گفتن و با ظلم در افتادن
ماجرایی است به صدها خطر آبستن
(سبزواری، ۱۳۸۶، ۱۶۰)
با اینکه شاعر این خطر را کاملاً حس میکند اما به دستگاه و حکومت این گونه اعتراض می کند: