«به نظر مرحوم دکتر غلامحسین یوسفی، ایجاز زاییده تمثیل است. این شیوه ( تمثیل) چند خصیصه در شعر صائب به وجود آورده است: نخست ایجاز، زیرا گنجاندن ظرایف فکر و احساس در مجالی محدود (غالباً یک مصراع) مستلزم صرفه جویی در کلمات و فشردگی جمله و اختصار است». (یوسفی، ۱۳۶۹: ۲۹۷).
- تشخیص
تشخیص در لغت باز شناختن دو چیز از یکدیگر است اما در اصطلاح علوم ادبی به صورت مشخص نمایان شدن خیال چیزی برای کسی است (لغت نامه دهخدا)؛ و امروز این اصطلاح در برابر personification قرار میگیرد که در علوم ادبی ما معادل دقیقی ندارد و آقای خانلری معتقد است برابر نهادن این دو کلمه مناسب نیست. اگر چه جان بخشی به اشیا در شعر شعرای پیشین هم به چشم میخورد اما در گذشته به ویژه در شیوه خراسانی تشخیص در مورد محسوسات به کار میرفته در صورتی که در این دوره شاعر به همه چیز حتی صفات و حالات انسانی حرکت و حیات میبخشد و به گفته دکتر خانلری تشخیص در سبک هندی یک تصویر پویاست. « خیال پویا صورتی ذهنی است که با حرکتی یا قرار گرفتن در وصفی خاص توأم باشد. در شعر صائب به ندرت خیال ایستا وجود دارد. موج تنها کفی بر دهان بحر نیست بلکه نمونه بیتابی و بی آرامی است.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
ما زنده از آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
صائب برای ابداع این تصاویر پویا غالباً از مردم نمایی استفاده میکند». (ناتل خانلری،۱۳۷۱).
- جستجوی معنی بیگانه
یکی از تلاشهای خستگی ناپذیر سبک هندی یافتن معنی غریب و بیگانه است. شاید شاعر سبک هندی در یافته بود که پس از شاعری چون حافظ با آن اشعار تراش خورده، نو آوری در لفظ تلاشی بیهوده است، بنابراین همه توان خود را در یافتن معنی نو به کار گرفت و براستی در این راه موفق بود، به طوری که بیشترین مضمون را در این سبک میبینیم، اشعار زیر نشان دهنده این تلاش است:
یاران تلاش تازگی لفظ میکنند
عشرت ما معنی نازک به دست آوردن است
صائب تلاش معنی بیگانه میکند
عید مانازک خیالان را هلال این است و بس
(صائب)
تلخ کردی زندگی بر آشنایان سخن
مینهم در زیر پای کرسی از سپهر
این قدر صائب تلاش معنی بیگانه چیست
تا به کف میآوریم یک معنی بیگانه را
(کلیم)
اما همیشه این جستجو معنی بیگانه موجب زیبایی شعر نبوده است زیرا به قول کلیم گاهی شاعر برای یافتن معنی بیگانه چنان به دور دستها میرود که راه بازگشت را گم میکند:
که گم شود ره طی کرده گاه رجعت من
ز دورگردی به جایی روم به دشت خیال
«و نتیجه این گم گشتگی و سرگشتگی اشعار گنگ غبار آلود و غریبی بود که گاه فقط پس از مدتی تدقیق معنی آن دانسته میشد و گاه هم همچنان تا به ابد برای خوانندگانش بیگانه میماند». (شمس لنگرودی، ۱۳۷۲: ۷۰ ) و «همین ابهامها و پیچیده گوییها رفته رفته مقدمات سقوط سبک هندی را فراهم آورد ».(حسین زاده، ۱۳۷۹: ۲۵).
- به کار گیری الفاظ کوچه و بازاری
ویژگی دیگری که شعر سبک هندی را از دورههای گذشته متمایز میسازد، بهره بردن از واژههایی است که در زندگی روزمره، بین مردم عادی در کوچه و بازار رد و بدل میشود. هنگامی که شعر از سریر پادشاهی به تخت قهوه خانه منتقل میشود و جایگاه بالیدن آن و شنوندگان آن دگرگون میشود پس باید شعر به زبان چنین شنوندهای سروده شود و او را راضی گرداند و به گفته مرحوم دکتر زرین کوب «شعر او (صائب) احساس عامه و حکمت عامه بود. دردها و اندیشههای عامه در این شعر مجال بیان مییافت و زبان عامه و بیان عامه بود که آن را طراوت و تازگی میبخشید.
از همین جهت بود که شعر او در بین عامه بیش از هر شعر دیگر مطلوب بود… شعر بازار و شعر قهوه خانه و شعر عامه بود، از این رو نزد عامه که طالب این گونه معانی بودند، رواج و قبول مییافت». (زرینکوب، ۱۳۸۴).
اینک چند نمونه از واژههای مورد نظر در شعر سبک هندی: