شاخصه های عینی
-
- الگوی مصرف و کالاهای مصرفی
-
دوگلاس و ایشرود (۱۹۹۶) متجلی کردن و ثبات بخشیدن به مقولات فرهنگ را محرک مصرف می دانند به نظر آنان چون کالاها وجه نمادین دارند قادرند به عنوان ابزار مبادله و ارتباط به کار گرفته شوند، مصرف کالاها برای حفظ ارتباط و انسجام، جلب حمایت دیگران و ابراز مهربانی کردن لازم اند. به نظر کمپل (۱۹۸۷) مصرف مدرن با مصرف سنتی متفاوت است. مصرف سنتی لذت مصرف اشیا و انجام اعمال را در خود آنها جست و جو می کند اما مصرف مدرن لذت مصرف را در تجربه ذهنی آن دنبال می کند و لذت خواستن اشیا بیش از لذت داشتن آنهاست و مصرف کردن چرخه ای بی انتهاست، زیرا تجربه مصرف کردن همواره از خیال مصرف عقب تر است.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
پترسون معتقد است که در دوران جدید الگوی مصرفی بروز کرده است که دیگر اعضای طبقات بالا خود را به داشتن یک الگوی مصرف مشخص محدود نمی کنند. او این الگوی مصرف را «همه کاره بودن» می خواند. در چنین الگوی مصرف جدیدی، طبقات بالا از همه انواع فرهنگ وهنراستفاده کرده و به سلسله مراتب ژانرهای فرهنگی بی اعتنا هستند. ملاحظات زیبا شناختی که بر مبنای معیارهای فردی تعریف می شوند هدایت کردن زندگی و داوری سلیقه ها را بر عهده می گیرند.وی چنین تحولی را «زیبا شناختی شدن زندگی روزمره» میخواند. (فاضلی، ۱۳۸۲)
بر اساس تعاریفی که بیان شد می توان گفت سبک زندگی عبارت از شیوه زندگی کردن است که شامل رفتارهای عینی در قالب مصرف می شود.
- الگوی تفریح
( مهدیزاده،حسین،بهار۹۰،شماره ۵۰ص ۵۷تا۵۹)
- ویژگیهای سبک زندگی
برای دریافت بهتر مفهوم سبک زندگی بهتر است به ویژگیهای آن اشاره کنیم:
- سبک زندگی، ترکیبی از صورت (سبک) و معنا (زندگی) است؛ رفتاری برآمده از باورها و پسندها و مبتنی بر دیدگاهی مصرح و آگاهانه یا غیر مصرح و نیمه خودآگاه در فلسفه حیات است. اینکه شخص زندگی خاصی را آرزو میکند یا زندگی خاصی را به مسخره میگیرد و بهشدت نقد میکند، نشاندهنده نظام ارزشی او است و در انتخاب سبک زندگی بسیار تأثیرگذار است. سبک زندگی را نمیتوان از باورها و ارزشها بریده دانست. ظواهر زندگی حاصل آن باورها و پسندها است.
- مجموعه عناصر زندگی وقتی به سبک زندگی تبدیل میشوند که به حد نصاب انسجام و همبستگی برسند و همخوانی و تناسب داشته باشند. گیدنز می گوید : «سبک زندگی، مجموعه ای نسبتاً هماهنگ از همه رفتارها و فعالیت های یک فرد معین در جریان زندگی روزمرّه است که مستلزم مجموعه ای از عادت ها و جهت گیری ها، بنابراین برخوردار از نوعی وحدت است.»(گیدنز،۱۲۱:۱۳۸۸) یعنی مجموعهای درهم از مدل های کنار هم چیده شده بدون همخوانی و تناسب درونی و بیرونی، سبک زندگی نیست؛ مثلاً نظام ارتباطی باید با نظام معیشتی، نظام اعتقادی، نظام فرهنگی و نظام مصرف تناسب داشته باشد. این تناسب باید مقداری پایدار بماند. انسجام موقتی که تحت تأثیر جو اجتماعی خیلی زود از بین برود، سبک زندگی را پدید نمیآورد؛ مثلاً نوجوانی که هنوز شاکله هویت فکری، فرهنگی، اجتماعیاش کامل نشده و بهدرستی شکل نگرفته و رفتارهای متنوعی دارد، دارای سبک زندگی نیست.
- در پدید آمدن سبک زندگی، اکثرِ عناصر، اختیاری است. اگر فردی در یک اردوگاه کار اجباری یا در اسارت و تحت فشار بیرونی، مجبور به رفتار بر اساس نوع خاصی از زیستن شود، سبک زندگی ندارد. سبک زندگی باید انتخاب شود و شخص فعالانه در تعریف و چینش و معماری آن بر اساس نظام اعتقادی و ارزشهایش مشارکت داشته باشد؛ البته رسانهها دائماً تصویرهای جدید از سبک زندگی را منتشر میکنند و ذهنها و دلها را برای انتخاب آن برمیانگیزند.
- سبک زندگی قابل ایجاد و قابل تغییر است؛ زیرا نوعی انتخاب شخصی و آیین فردی است. نوعی طراحی است که میتوان آن را نقد کرد و میتوان آن را درانداخت؛ گرچه شرایط اجتماعی ممکن است تغییر و تحول در سبک زندگی را بسیار دشوار کند.