شرکتها برای کنار گذاشتن منابع و جایگزینی همان منابع در صورت بازگشت تقاضا به وضعیت اولیه، ناگزیر به تحمل هزینه های تعدیل هستند. هزینه های تعدیل شامل مواردی همچون پرداخت خسارت به کارکنان کنار گذاشته شده و هزینه های جستجو و آموزش کارکنان جدید است. علاوه بر هزینه های ریخته، هزینه های سازمانی مانند تضعیف روحیه کارکنان باقیمانده به دلیل قطع ارتباط با همکاران خود و فرسایش سرمایه انسانی به دلیل از هم گسیختگی گروه های کاری نیز جزئی از هزینه های تعدیل محسوب میشود. از سویی دیگر زمانی که تقاضا افزایش مییابد، مدیران منابع را به میزان کافی افزایش میدهند تا به فروش بیشتری دست یابند اما زمانی که فروش کاهش یابد، عملا برخی منابع قابل استفاده نیست. بدلیل اینکه نوسانات تقاضا تصادفی است و مدیران باید پیش از تصمیمگیری در مورد کاهش منابع، احتمال موقتی بودن کاهش تقاضا را ارزیابی کنند. چسبندگی هزینه ها زمانی روی میدهد که به هنگام کاهش تقاضا، مدیران برای اجتناب از هزینه های تعدیل، تصمیم به حفظ منابع بلااستفاده میگیرند. همچنین، جنسن و مکلینگ (۱۹۷۶) اینطور بیان میدارند که تصمیم مدیران به حفظ منابع بلااستفاده ممکن است ناشی از ملاحظات شخصی باشد و نوعی هزینه های نمایندگی ایجاد کند. برخی از مدیران به دلیل ملاحظات شخصی ، تصمیماتی میگیرند که مطلوبیت شخصی آن را افزایش میدهد، ولی از دیدگاه سهامداران بهینه است. هزینه نمایندگی هزینههایی است که به دلیل گرفتن چنین تصمیماتی توسط مدیران به شرکتها تحمیل میشود (مرتضوی،۱۳۹۰).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
از طرفی مدیران ممکن است منابع بلااستفاده شرکت را برای جلوگیری از پیامدهای شخصی مانند از دست دادن مقام خود به دلیل کوچک سازی یک بخش یا نگرانی از دست دادن همکاران خود، حفظ کنند که در نهایت به چسبندگی هزینه منجر میشود. پدیده چسبندگی هزینه در شکل ۲-۲ به تصویر کشیده شده است. با توجه به شکل،شرکت در سطح y0 مشغول فعالیت است. همانگونه که مشاهده میشود ، اگر سطح فعالیت، افزایش یابد و به سطح yH برسد رفتار هزینه ها متقارن خواهد شد. اما در صورت کاهش سطح فعالیت yL بسته به شرایط ممکن است سه نوع رفتار هزینه مشاهده شود. خط پررنگ نشان میدهد کاهش هزینه، کمتر از کاهش سطح فعالیت است که حاکی از رفتار چسبنده هزینه است. اگر هزینه ها متناسب با سطح فعالیت کاهش یابد رفتار متقارن بروز میکند ودر نهایت، اگر هزینه ها بیشتر از کاهش سطح فعالیت،کاهش یابد، نشان دهنده رفتار چسبنده هزینه ها است که در شکل با خطچینی نمایش داده شده است.
هزینه ها
رفتار متقارن هزینه
چسبنده هزینه
سطح فعالیت هزینه
yH
y0
yL
شکل ۲-۲ عدم تقارن هزینه ها
۲-۲-۸- تاثیر چسبندگی هزینه بر پیشبینی تحلیلگران
به دلیل عدم کاهش هزینه ها چسبندگی هزینه ها موجب کاهش بیشتر سود در دوره های کاهش فروش میشود. بافرض اینکه مابقی نمودار توزیع سود کاهش سود، تغییری نکند، کاهش مضاعف سود به دلیل چسبندگی هزینه، نوسان پذیری سود پیشبینی شده را افزایش میدهد. اگر احتمال افزایش یا کاهش سطح فعالیت به مقادیر یکسان برابر باشد. با فرض ثابت ماندن سایر عوامل، چسبندگی هزینه، موجب کاهش بیشتر سود در مقایسه به هزینه های ضد چسبندگی میشود. از این رو در دوره های افزایش سطح فعالیت نیز تحلیلگران سود شرکتی را که هزینههایش چسبنده است، کمتر پیشبینی میکنند و به همین دلیل قدر مطلق خطای پیشبینی سود، هم هنگام افزایش سطح فعالیت و هم هنگام کاهش سطح فعالیت بیشتر خواهد بود (ویس،۲۰۱۰).
شکل۲-۲ نحوه تاثیر چسبندگی هزینه بر خطای پیشبینی سود را به تصویر کشیده. این شکل تابع سود را نشان میدهد. خط پررنگ، مربوط به وضعیت چسبندگی هزینه ها و خط چین نشان دهنده وضعیت ضد چسبندگی بودن هزینه ها است. با کاهش سطح فعالیت از y0 به y L سود در وضعیت چسبندگی از وضعیت ضدچسبندگی کمتر میشود (نقطه G پائینتر از نقطه E). سود مورد انتظار نیز در حالت چسبندگی کمتر از حالت ضدچسبندگی است (سطح سودآوری FC پائینتر از سطح DB قرار دارد). بنابراین اگر AC و AB به ترتیب قدر مطلق خطای پیش بینی سود در حالت چسبندگی و ضد چسبندگی باشد. طبق نمودار خطای پیشبینی سود در حالت چسبندگی بیشتر است (AC > AB) استدلال مشابهی را میتوان در شرایط کاهش سطح فعالیت نیز به کار گرفت به این ترتیب که اگر FG و DE به ترتیب خطای پیشبینی سود در حالت چسبندگی و ضد چسبندگی باشند، چون FG > DG است خطای پیش بینی سود در وضعیت چسبندگی، بیشتر خواهد بود. مبنای این چسبندگی هزینه ها در صورت هر تغییری در سطح فعالیت موجب افزایش خطای پیشبینی سود میشود.
اگر سرمایهگذاران چنین تصور کنند که در شرکتهایی با هزینه چسبنده تر دقت پیشبینی سود کمتر است، این رفتار هزینه به واکنش آنها نسبت به نوسانات سود تاثیر میگذارد. کاهش پیشبینیپذیری سود به این معنی است که سودهای گزارش شده، اطلاعات مفید کمتری برای ارزیابی و پیشبینی سودهای آتی در اختیار قرار میدهد که به گفته لایپ[۱۳](۱۹۹۰) این امر موجب کاهش ضریب واکنش سود است(مرتضوی،۱۳۹۰). زیرا شواهد نشان میدهد که ضریب واکنش قیمت سود با افزایش دقت پیشبینیها افزایش مییابد. بنابراین، اگر سرمایهگذاران تصور کنند که چسبندگی هزینه، دقت پیشبینی سود را کاهش میدهد، اطمینان آنها نسبت به سودهای تحقق یافته نیز کاهش مییابد.
۲-۲-۹- اهمیت چسبندگی هزینه در روش های تحلیل حسابرسی
حسابرسان میتوانند از طریق مقایسه روابط میان اطلاعات مالی و غیر مالی، منطقی بودن مبالغ صورتهای مالی را ارزیابی کنند. به شیوه های مقایسه روابط اطلاعات مالی و غیر مالی، روش های تحلیلی گفته میشود. براساس استانداردهای حسابرسی، استفاده از روش های تحلیلی و برنامه ریزی کلیه حسابرسیها هنگام بررسی نهایی صورتهای مالی قبل از صدور گزارش حسابرسی، اجباری است و استفاده از این روشها در سایر مراحل حسابرسی هم به منظور کسب شواهد درباره ادعاهای مدیریت، اختیاری است. روش های تحلیلی از مقایسه های ساده تا مدلهای ریاضی و پیشرفته برآورد اقلام را شامل میشود و میتوان از آنها برای کسب شواهد مورد نیاز درباره تمامی ادعاهای مدیریت استفاده کرد. برای مثال میتوان بعد از اعمال آثار هرگونه افزایش یا کاهشی در فروش و سایر عوامل اقتصادی مانده حسابهای دریافتنی سال جاری را با مانده سال قبل حساب مزبور مقایسه کرد یا به مقایسه درصد سود ناخالص سال جاری با درصد سود ناخالص طی دوره گذشته اقدام کرد (رضازاده، ۱۳۸۵).
به طرز مشابهی، حسابرسان به هنگام اجرای روش های تحلیلی بطور ضمنی فرض میکنند که هزینه ها متناسب با نوسانات فروش تغییر میکند، اما اطلاع از پدیده چسبندگی و روابطی که این پدیده را تشدید میکند، درک بهتری از نحوه تغییر هزینه ها برای حسابرسان ایجاد کرده و به حسابرسان در بهبود اجرای مدلهای تحلیلی کمک میکند.
۲-۲-۱۰- دلایل چسبندگی هزینه ها
براساس تحقیقات انجام شده قبل میتوان دلایل چسبندگی هزینه را به دو دسته اصلی انگیزههای شخصی مدیران و تصمیمات سنجیده مدیران تقسیم کرد که در زیر به تشریح آنها اشاره خواهیم کرد.
۲-۲-۱۰-۱- انگیزههای شخصی مدیران
براساس تئوری نمایندگی، ناسازگاری انگیزههای مدیران و سهامداران موجب میشود مدیران با فرصتطلبی شرکت را بیش از اندازه بهینه آن توسعه دهند یا منابع بلااستفاده را برای افزایش مطلوبیت شخصی خود حفظ کنند. انگیزههای مدیران برای انجام چنین اقداماتی میتوان از دست ندادن مقام، قدرت، پاداش و شهرت باشد (استال[۱۴]ز،۱۹۹۰).
۲-۲-۱۰-۲- تصمیمات سنجیده مدیران
یکی دیگر از علتهای چسبندگی هزینه تصمیمات سنجیده مدیران است. برای مثال براساس استدلال اندرسون و همکاران (۲۰۰۳)، چسبندگی هزینه به این علت رخ میدهد که مدیران منابع مرتبط با فعالیتهای عملیاتی را بطور سنجیده تعدیل میکنند. زمانی که مدیران، کاهش فروش را موقتی میپندارند و انتظار بازگشت فروش به حالت قبل را دارند، حذف منابع متناسب با کاهش فروش و تحصیل مجدد همین منابع در آینده، منجر به افزایش هزینه ها و در نتیجه کاهش سود در بلنذمدت میشود. در مقابل با وجود آنکه حفظ موقت منابع اضافی حتی در دوره های کاهش فروش، منجر به تحمل هزینه های اضافی و در نتیجه، کاهش بیشتر سود در دوره جاری میشود، هزینه های کمتر و سود بیشتری را در بلندمدت نصیب شرکت خواهد کرد.
علاوه براین تحصیل مجدد منابع و آماده سازی این منابع جهت استفاده نیازمند زمان است. بنابراین اگر مدیران، منابع مرتبط با فعالیتهای عملیاتی را متناسب با کاهش فروش کاهش دهند و نتوانند منابع لازم برای گسترش فروش را باسرعت کافی به منظور استفاده از فرصتها به خدمت بگیرند فرصتهای توسعه فروش از دست خواهند رفت. از این رو ، مدیران ناگزیرند برای انتخاب از میان گزینههای کاهش هزینه ها از طریق حذف منابع یا تحمل هزینه های مضاعف برای بهرهبرداری کامل از افزایش فروش آتی، تصمیمگیری کنند و بهجهت بهرهگیری کامل از بازگشت فروش به سطح قبل، منابع شرکت را حفظ کنند.
از سوی دیگر، حفظ منابع مضاعف، موجب افزایش هزینه ها و در نتیجه کاهش سود بصورت موقتی میشود اما اگر فروش به سطح قبلی بازگردد حفظ منابع موجب کاهش هزینه ها و در نتیجه افزایش سود شرکت در بلندمدت میشود.
۲-۲-۱۱- عوامل موثر بر چسبندگی هزینه
عوامل موثر بر چسبندگی هزینه عبارتند از:
۲-۲-۱۱-۱- پیشبینی مدیریت
تاخیر در تعدیل هزینه ها و طول دوره مطالعه پیشبینی مدیریت بازتابی از دیدگاه مدیریت درباره وضعیت آتی شرکت است و چون مدیران در تصمیمگیریهای خود، وضعیت آتی شرکت را درنظر میگیرند، انتظار میرود پیشبینیهای مدیریت، یکی از عوامل موثر بر چسبندگی هزینه باشد.
۲-۲-۱۱-۲- شرایط اقتصادی
اطلاعاتی که مدیریت از محیط اقتصادی میگیرد، درتصمیمات مربوط به تعدیل منابع موثر است.
یکی از این عوامل وضعیت اقتصادی محصولات شرکت است. ادامه رکود تقاضا برای دوره های متوالی اطمینان مدیریت را نسبت به پایداری این رکود، افزایش میدهد. همچنین رشد اقتصادی کشوری که شرکت در بازار آن مشغول فعالیت، پیشبینی مدیریت تاثیر گذار است.
۲-۲-۱۱-۳- ویژگیهای شرکت
دو ویژگی مهم شرکت، میزان داراییها و تعداد کارکنان است. به دلیل پیچیده شدن روزافزون فرایند تولید و ماشینآلات مورد استفاده شرکتها، مدیران در تصمیمات مربوط به تعدیل منابع، هزینه های تحصیل مجدد منابع را در نظر میگیرند. همچنین نیروی کار آموزش دیده که امروزه به شکل یک سرمایه مهم به آن نگاه میشود تاثیر مهمی در موفقیت شرکت دارد. از این رو انتظار میرود مدیریت به هنگام تصمیمگیری، هزینه های از دست دادن بخشی از نیروی انسانی را نیز درنظر بگیرد.
۲-۲-۱۱-۴- طرح های پاداش مدیران و چسبندگی هزینه ها
نتایج پژوهش برخی پژوهشگران (نرن و همکاران،۱۹۹۷، بنکر و چن،۲۰۰۶) در سالهای اخیر بیانگر آن است که میزان افزایش در هزینه ها هنگام افزایش در سطح فعالیت، بیشتر از میزان کاهش در هزینه ها هنگام کاهش در حجم فعالیت است. چنین رفتار هزینه ها را «چسبندگی هزینه ها» می نامیم. چسبندگی هزینه ها یکی از ویژگیهای رفتار هزینه ها نسبت به تغییرات سطح فعالیت است و بیانگر آن است که بزرگی افزایش در هزینه ها هنگام افزایش سطح فعالیت، بیشتر از بزرگی کاهش هزینه ها در هنگام کاهش در سطح فعالیت است (کالیجا و همکاران،۲۰۰۶).
به منظور بررسی چسبندگی هزینه ها می توان، به عنوان نمونه، رفتار هزینـه های اداری، عمومی و فروش نسبت به تغییرات سطح فروش را به طور معناداری بررسی و آزمون کرد زیرا سطح فروش محرک هزینه بسیاری از اجزای هزینه های اداری، عمومی و فروش است (اندرسون و لنر،۲۰۰۷).
همچنین این آزمون از اهمیت بالایی برخوردار است زیرا بر اساس نتایج تحقیق نمازی و دوانی پور(۱۳۸۹) میانگین نسبت هزینه های اداری، عمومی و فروش به سطح فروش برای شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران نزدیک به ۵/۹ درصد است. بنابراین، با توجه به اهمیت هزینه های اداری، عمومی و فروش در ساختار هزینه های شرکت ها، در این پژوهش برای چسبندگی هزینه ها از چگونگی رفتار این هزینه ها نسبت به تغییرات سطح فروش استفاده می شود.
فرضیه های مختلفی در مورد چنین رفتار چسبنده ای در هزینه ها وجود دارد یکی از نظریه های غالب چنین پدیده ای را از منظر تئوری نمایندگی و انگیزه های شخصی مدیران در حفظ سطح ظرفیت تولیدی در دوره های کاهش درآمد نیز تحلیل کرده اند (چن و همکاران،۲۰۰۸).
در مورد انگیزه های شخصی مدیران در نظریه مذکور می توان میزان پاداش و نوع پاداش متعلق به آنها را در نظر گرفت با توجه به تحقیق ویرسمی(۲۰۱۱) وقتی پاداش مدیران به طور نسبی بالا می باشد مدیران دارای انگیزه بیشتری می باشند تا بتوانند در زمانی که فروش کاهش می یابد به همان نسبت هم هزینه های توزیع و فروش را کاهش دهند یا به عبارت دیگر جلوی چسبندگی هزینه را بگیرند.
مدیران به صورت مستمر باید در نظر بگیرند که آیا کاهش در سطح فعالیت بنگاه دائمی بوده و بنابراین هزینه ها باید در نهایت کاهش یابد و یا چنین کاهش هایی موقت بوده و بنابراین سودآورتر آن است که هزینه های ظرفیت بلا استفاده را تحمل کنند، سیستم پاداش دهی به مدیران انگیزه هایی را برای هدایت این انتخاب ها فراهم می آورد (ویرسمی،۲۰۱۱).
با نگاهی دقیقتر می توان دریافت که رویه های مختلفی برای پاداش دهی به مدیران وجود دارد، لذا همواره این سوال مطرح بوده است که چه روشی و چه مقداری پاداش برای مدیران مناسب است که از یک سو باعث انگیزش مدیران و از سوی دیگر باعث تکافوی بیشتر آنان برای بدست آوردن بازدهی بیشتر شود. آنچه مسلم است، دیدگاه سرمایه داری همواره بر افزایش ثروت سهامداران و سرمایه گذاران تاکید دارد، لذا باید همواره با این موضوع توجه داشت که کارایی و اثر بخشی مدیران بنگاههای اقتصادی حائز اهمیت است و با دلگرم کردن مدیران موفق، می توان به این افزایش ثروت سرعت بیشتری بخشید، یکی از رویه های اساسی در این راه مالک کردن مدیران (ایجاد سیستم سهام وثیقه) است(سجادی و زارع زاده مهریزی،۱۳۹۰).
در کنار انگیزه ها، تحقیقات قبلی نشان داده اند که ساختار هزینه بنگاه بر اندازه چسبندگی هزینه اثر گذار است، اخیرا بالکریشنان و همکاران(۲۰۱۰) به صورت تحلیلی نشان دادندکه عوامل ساختار هزینه، برای مثال نسبت هزینه ثابت به هزینه های متغیر(اهرم عملیاتی)، اهداف اقتصادی بنگاه و درصدکاهش فروش بر درجه چسبندگی اثر می گذارد.
چسبندگی ناشی از ساختار هزینه بنگاه و انتخاب های آگاهانه مدیریت است. قسمتی از چسبندگی که مربوط به انتخاب های مدیریت است وابسته به تخمین مدیریت دارد که چه مدت کاهش در سطح فعالیت بنگاه ادامه می یابد. زمانی که کاهش فروش موقتی است ممکن است تحمل ظرفیت بلا استفاده برای بنگاه سودآور باشد. در مقابل زمانی که فروش ها برای مدت زیادی پایین هستند، پایین آوردن سریع هزینه ها در مطابقت با درآمدها با یک افزایش در سطح منابع بنگاه می تواند بهینه تر باشد(ویرسمی،۲۰۱۱).
تعداد زیادی از تحقیقات مرتبط با چسبندگی نشان می دهند که چسبندگی هزینه مسئله پیچیده ای است که ناشی از تصمیماتی است که مدیریت می گیرد تا سطح هزینه را تعدیل کنند. برخی تحقیقات(برای مثال دیرینک و رندرز ،۲۰۰۹ ؛ چن و همکاران ،۲۰۰۸) در حال حاضر مستند ساخته اند که چگونه تصمیمات مدیریتی منجر به چسبندگی هزینه می شوند.
۲-۲-۱۲- عدم انعطاف پذیری هزینه ها
انعطاف پذیری در واقع اشاره به قابیلیت کنترل هزینه ها دارد. به عبارت بهتر رفتار نا متقارن هزینه ها نسبت به افزایش فروش که نشانگر عدم وجود کنترل پذیری در هزینه ها است مد نظر می باشد. تا حدود زیادی این مفهوم اشاره به مفهوم چسبندگی هزینه ها دارد ودر نحوه محاسبه نیز به همان شکل عمل می گردد.
۲-۳- مبانی نظری ساختار سرمایه
ﺑﻪﺗﺮﮐﯿﺐ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻣﺎﻟﯽ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن ﻫﺮ ﺷﺮﮐﺖ، ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ (ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻋﻠﻮم ﻣﺎﻟﯽ و ﺑﺎﻧﮑﯽ آﮐﺴﻔُﻮرد، ۲۰۰۵؛ ﻗﺎﻟﯿــﺒﺎف اﺻـﻞ، ۱۳۸۴). درﺑﺮرﺳـﯽ ﺳـﺎﺧﺘﺎر ﺳﺮﻣﺎﯾﮥ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎ ﺗﻼش ﻣﯽﺷﻮد ﺗﺎ ﺗﺮﮐﯿﺐ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻣﺎﻟﯽ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎدۀ آﻧﻬﺎ در ﺗﺄﻣﯿﻦ ﻣﺎﻟﯽ ﻓﻌﺎﻟﯿﺘﻬﺎ و ﺳﺮﻣﺎﯾﻪﮔﺬارﯾﻬﺎی ﻣﻮرد ﻧﯿﺎز، ﺗﺒﯿﯿﻦ ﺷﻮد(ﻣﺎﯾﺮز، ۲۰۰۱؛ ﺑﺮوﻧِﻦ و ﻫﻤﮑﺎران، ۲۰۰۶). ﻧﯿﺰ، ﻣﯽﺗﻮان ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﻫﺪف از ﺗﻌﯿﯿﻦ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻣﺸﺨﺺﮐﺮدن ﺗﺮﮐﯿﺐ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻣﺎﻟﯽ ﻫﺮ ﺷﺮﮐﺖ ﺑــﻪ ﻣﻨﻈﻮرﺑﯿﺸﯿﻨﻪ ﺳـﺎزی ﺛـﺮوت ﺳـﻬﺎﻣﺪاران آن اﺳـﺖ (ﻧِـﻮو، ۱۳۸۱)؛ زﯾﺮا از آﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﻫﺰﯾﻨﮥ ﺳﺮﻣﺎﯾﮥ ﺷﺮﮐﺖ ﺗﺎﺑﻌﯽ از ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺳﺮﻣﺎﯾﮥآن ﺗﻠﻘﯽ ﻣﯽﺷﻮد (ﺑﺎﻗﺮزاده، ۱۳۸۲)، اﻧﺘﺨﺎب ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺳﺮﻣﺎﯾﮥ ﻣﻄﻠــﻮب ﻣـﻮﺟﺐ ﮐـﺎﻫﺶ ﻫـﺰﯾﻨﮥ ﺳـﺮﻣﺎﯾﮥ ﺷـﺮﮐﺖ و اﻓـﺰاﯾﺶ ارزش ﺑـﺎزارآن ﻣـﯽﺷﻮد (ﻣﺪرس و ﻋﺒﺪاﻟﻪزاده،. ۱۳۷۸).
اﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮع ﮐﻪ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎ ﭼﮕﻮﻧﻪﺗﺮﮐﯿﺐ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻣﺎﻟﯽ راﻫﺒـﺮدی ﺧـﻮد را اﻧـﺘﺨﺎب و ﺗﻌـﺪﯾﻞ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ، ﻣﺪﺗﻬﺎ ﮐﺎﻧـﻮن ﺗﻮﺟﻪ ﺑﺴﯿﺎری ازاﻗﺘﺼﺎدداﻧﺎن ﻣﺎﻟﯽ ﺑﻮده و ﻫﻨﻮز ﻫﻢ ﻣﻨﺸﺄ ﺑﺤﺜﻬﺎی ﻓﺮاوان اﺳﺖ (ﻣﺎرﮐِﺰ و ﺳﺎﻧﺘُﻮز۲۰۰۴). اﻟﺒﺘﻪ، زﻣﺎﻧﯽ اﻋﺘﻘﺎد ﺑﺮ اﯾﻦ ﺑﻮد ﮐﻪ ﻣﺎﻫﯿﺖ ﭼﻨﯿﻦ ﻣﺴﺎﺋﻠﯽ ﺑﻪ ﻗﺪری ﭘﯿﭽﯿﺪه اﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﻤﯽﺗﻮان ﺑﻪ ﺗﺪوﯾﻦ ﻧﻈﺮﯾﮥ ﻣﻌﻘﻮﻟﯽ دراﯾـﻦ زﻣﯿﻨﻪ ﭘﺮداﺧﺖ. در ﺣﺪودﻧﯿﻢ (۱۹۵۵) ﺑﺎب آﻏﺎز ﺑﺤﺚ درﺑﺎرۀ ﻗﺮن ﭘﯿﺶ، وِﺳﺘﻮن اﻣﮑﺎن ﺗﺪوﯾﻦ ﭼﻨﯿﻦ ﻧﻈﺮﯾﻪﻫﺎﯾﯽ راﮔﺸﻮد و اداﻣﮥ ﭼﻨﯿﻦ ﻣﺒﺎﺣﺜﺎﺗﯽ در ﻧﻬﺎﯾﺖ ﺗﺪوﯾﻦ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﮐﻪﻣﻮدﯾﻠﯿﺎﻧﯽ و ﻣﯿﻠِﺮ (۱۹۵۸) ﻧﺨﺴـﺘﯿﻦ ﻧﻈـﺮﯾﮥ ﺳـﺎﺧﺘﺎر ﺳـﺮﻣﺎﯾﻪرا ﺗـﺪوﯾﻦ ﮐﻨﻨﺪ. ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﻧﺸﺎن میدﻫﺪ ﮐﻪ، اززﻣﺎن اﻧﺘﺸـﺎرﻣﻘﺎﻟـﮥآﻧﻬـﺎ، ﻧﻈـﺮﯾﻪﻫـﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن و اﻟﮕﻮﻫﺎی ﻣـﺘﻌﺪدی درﺑـﺎرۀ ﺳـﺎﺧﺘﺎر ﺳﺮﻣﺎﯾﮥ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎ و ﭼﮕﻮﻧﮕﯽاﻧﺘﺨﺎب آن ﺗﺪوﯾﻦ ﺷﺪه اﺳﺖ.
وجوه یا سرمایه مورد نیاز برای تأمین مالی یک فعالیت تجاری یا طرح سرمایه گذاری توسط گروه های متفاوتی تهیه می شود. وقتی که سرمایه گذاران وجوه خود را در اختیار یک شرکت قرار می دهند، انتظار کسب بازده از سرمایه گذاری خود دارند. دلیل منطقی به این موضوع این است که سرمایه گذاران با سرمایه گذاری در یک شرکت امکان استفاده از وجوه را از خود سلب می کنند، و فرصت سرمایه گذاری های دیگر را از خود می گیرند. بنابراین سرمایه گذاری برای فرد سرمایه گذار، هزینه فرصت از دست رفته ای دارد. از طرف دیگر یک فرد که به منظور سرمایه گذاری، وجوه خود را در اختیار شرکتی قرار می دهد، همیشه این خطر برای سرمایه او وجود دارد که در اثر ورشکستگی و عدم توانایی مالی شرکت مزبور، این فرد حتی به اصل سرمایه خود نیز دست نیابد. بنابراین همیشه سرمایه گذاری با نوعی ریسک همراه است.
بنابراین نرخ بازده مورد انتظار سرمایه گذاران در واقع هزینه فرصت وجوه عرضه شده توسط آنها در طرح های سرمایه گذاری با ریسک های مختلف است. سرمایه گذاران با توجه به ویژگی های ریسکی شرکت سرمایه پذیر و شرایط محیطی، بازده مورد انتظار خود را تعیین می کنند. تئوری مالی سنتی بیانگر آن است که هزینه سرمایه شامل دو جزء است: نرخ بهره بدون ریسک که معمولاً ً همان نرخ اسناد خزانه[۱۵] کوتاه مدت می باشد و صرف ریسک سرمایهگذاران. با توجه به رابطه مستقیم میان هزینه سرمایه و ریسک سهام، هر چه ریسک بیشتر باشد، هزینه سرمایه نیز بالاتر خواهد بود. ریسک سهام معمولاً ً برحسب نوسانات یا واریانس (یا ریشه دوم مربعات آن یعنی انحراف معیار) بازده سهام اندازهگیری میشود. کل ریسک به دو جزء ریسک سیستماتیک و ریسک مختص شرکت[۱۶] (ریسک غیرسیستماتیک) قابل تفکیک است. ریسک سیستماتیک جزئی از ریسک است که با تشکیل پرتفوئی متشکل از داراییهای مالی مختلف از طریق تنوعبخشی قابل حذف نیست و به آن ریسک بازار[۱۷] نیز گفته میشود. ریسک سیستماتیک از تأثیر ریسکهای اقتصاد کلان نظیر ریسک نرخ ارز، ریسک تورم یا ریسک نرخ بهره بر شرکت حاصل میشود. ریسک باقیمانده، ریسک مختص شرکت نامیده میشود. با نگهداری ترکیبی از داراییهای مختلف در پرتفوی، ریسک مختص شرکت از طریق تنوعبخشی قابل کاهش است تا جائی که با نگهداری پرتفوی کاملاً متنوع، ریسک مختص شرکت می تواند تا حد صفر کاهش یابد. بنابراین، تنها ریسک سیستماتیک اهمیت دارد. این مفروضات، پایه و اساس مدل قیمتگذاری دارایی سرمایهای است که بطور وسیعی مورد استفاده قرار گرفته، اما به لحاظ تجربی با انتقادهای جدی مواجه شده است. مطالعات اخیر در آمریکا نشان داد که سرمایهگذاران، شامل سرمایهگذاران نهادی نظیر صندوقهای مشاع[۱۸]، پرتفویهای متنوع نگهداری نمیکنند. این مشاهدات حاکی از آن است که علاوه بر ریسک سیستماتیک، ریسک مختص شرکت نیز اهمیت دارد.