۲) درمانگر بهجای اینکه اکتشاف هدایتشده انجام دهد، بیش از حد به بحث و جدل یا وادار کردن بیمار به سمت و سوی خاصی میپردازد. البته سبک و سیاق درمانگر آنقدر حمایتکننده بود که بهنظر نمیرسید بیمار احساس می کند مورد حمله قرار گرفته یا دفاعی شده است.
۴) درمانگر بهجای اینکه به بحث و جدل با بیمار بپردازد، در بیشتر زمان جلسه با روش اکتشاف هدایت شده به بیمار کمک کرد تا از منظر جدیدی به اوضاع بنگرد (مثلاً شواهد را بررسی کند، شقوق دیگر را مدنظر قرار دهد، سودها و زیانها را سبک و سنگین کند).
۶) درمانگر اختصاصاً این تبحر را داشت که در طول جلسه از اکتشاف هدایت شده برای کشف مشکلات و کمک به بیمار که خودش نتیجهگیری کند، استفاده نماید. درمانگر به توازنی عالی بین پرسشگری ماهرانه و سایر روشهای مداخله دست یافته بود.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
تمرکز بر شناختها یا رفتارهای کلیدی —
۸
۰) درمانگر تلاش نکرد که افکار، فرضها، تصاویر، معانی یا رفتارهای خاص را بیرون بکشد.
۲) درمانگر از تکنیکهای مناسب برای بیرون کشیدن شناختها یا رفتارها استفاده کرد ولی در پیدا کردن شناختها یا رفتارهایی که باید روی آنها متمرکز شود، به مشکل برخورد و روی مواردی تمرکز کرد که ربطی به مشکلات کلیدی بیمار نداشتند.
۴) درمانگر روی شناختها یا رفتارهای خاص مرتبط با مشکل اصلی بیمار متمرکز شد. درمانگر میتوانست روی شناختها یا رفتارهای محوریتر بیمار تمرکز نماید که امید بهبود بیشتری را بهدنبال داشت.
۶) درمانگر ماهرانه روی فرضها و رفتارهای کلیدی تمرکز کرد که بیشترین ارتباط را با حوزه مشکلات بیمار داشتند و امید بهبود قابل ملاحظهای را ایجاد میکردند.
راهبرد ایجاد تغییر (توجه: برای این ماده، برروی کیفیت راهبرد ایجاد تغییر درمانگر تمرکز کنید و نه برروی اینکه این راهبرد تا چه اندازه اثربخش بهکار برده شد یا اینکه تغییر عملاً اتفاق افتاد یا نه. —
۹
۰) درمانگر تکنیکهای شناختی- رفتار را انتخاب نکرد.
۲) درمانگر تکنیکهای شناختی- رفتاری را انتخاب کرد، ولی کلیت راهبردی که برای ایجاد تغییر انتخاب شده بود، مبهم بود یا در کمک به بیمار امیدبخش بهنظر نمیرسید.
۴) بهنظر میرسید درمانگر یک راهبرد کلاً منسجم برای تغییر دارد که بهنحو منطقی امیدبخش است و تکنیکهای شناختی – رفتاری را مورد استفاده قرار میدهد.
۶) درمانگر یک راهبرد ثابت را برای تغییر دنبال کرد که خیلی امیدبخش بهنظر میرسد و مناسبترین تکنیکهای شناختی- رفتار را مورد استفاده قرار میدهد.
بکار بردن تکنیکهای شناختی- رفتاری —
۱۰
۰) درمانگر از تکنیکهای شناختی – رفتاری استفاده نکرد.
۲) درمانگر از تکنیکهای شناختی رفتاری استفاده کرد ولی در شیوهی استفاده از آنها کاستیهای قابل ملاحظهای بود.
۴) درمانگر تکنیکهای شناختی – رفتاری را با مهارت متوسط بهکار برد.
۶) درمانگر تکنیکهای شناختی – رفتار را با مهارت زیاد و با پشتوانه بهکار برد.
تکلیف —
۱۱
۰) درمانگر سعی نکرد تکلیف مرتبط با شناختدرمانی را بهکار گیرد.
۲) درمانگر مشکلات قابل ملاحظه در استفاده از تکلیف داشت. (مثلاً تکلیف قبلی را مرور نکرد، تکلیف را با جزئیات کافی توضیح ندارد، تکلیف نامناسب تعیین کرد).
۴) درمانگر تکلیف قبلی را مرور کرد و تکلیف شناختدرمانی “استاندارد” تعیین کرد که مرتبط با موضوعات مطرح شده در جلسه بود. تکلیف با جزئیات کافی توضیح داده شد.
۶) درمانگر تکلیف قبلی را مرور کرد و با دقت تمام تکلیفی برای هفته پیش رو تعیین کرد که برگرفته از شناختدرمانی بود. بهنظر میرسید تعیین تکلیف، متناسب باشرایط بیمار صورت گرفت تا بدینترتیب بهبیمار کمک نماید که دیدگاه های جدید، فرضیهآزماییها، و تجربه کردن رفتارهای تازهای که درطول جلسه مورد بحث قرار گرفته و نظایر آنرا بهکار بندد.
قسمت سوم: سایر ملاحظات
آیا مشکل خاصی درطول جلسه به وجود آمد (مثلاً عدم پایبندی به انجام تکلیف، مشکلات بینفردی بین درمانگر و بیمار، ناامیدی درباره ادامه درمان، عود)؟
۱۲
بله □ خیر □
ب) اگر بله،
۰) درمانگر نمیتوانست با مشکلات خاص ایجاد شده بهنحو مقتضی برخورد کند.