۲-۶- اثرات زیرکشندگی آفت کش ها
پلوکا و همکاران[۲۸] دریافتند (۱۹۷۵) که زنبور Trichograma evanescens تیمار شده با متاسیستوکس[۲۹]، یک کاهش موقت در تخمریزی را نشان می دهد. کرنز و استوارت[۳۰] (۲۰۰۰ ) بیان می کنند که مقدار rm برای شته Aphis gossypii که در معرض غلظت زیرکشنده آفت کشهای بیفنترین[۳۱]، کاربوفوران[۳۲] یا آسفیت قرار گرفته تغییر نمی یابد که نشان دهنده عدم تاثیر این آفت کش ها روی تولیدمثل شته پنبه است.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
کرنز و استوارت (۲۰۰۳) بیان می کنند که پیریپروکسیفن[۳۳] نه تنها اثر معنی داری روی پتانسیل تولیدمثلی شته Aphis gossypii دارد بلکه همچنین بطور معنی داری روی طول عمر این شته اثر می گذارد. شته های پرورش یافته روی گیاهان تیمار شده با دزهای بالای آفت کش بطور معنی داری دوره زندگی کوتاهتری نسبت به شته های تیمار نشده دارند. شته های تیمار نشده بطور میانگین ۳۸ روز زندگی کردند، در حالیکه شته های تیمار شده با ۵/. پیپیام پیریپروکسیفین کمتر از ۲۰ روز زندگی کردند. ناصار و همکاران[۳۴] (۱۹۷۳) گزارش کردند که ظرفیت های تولید مثلی شته سبز بال دار Schizaphis graminum بطور محسوسی با شبه هورمونهای جوانی تحت تاثیر قرار میگیرد. نتایج آزمایش لشکری و همکاران (۲۰۰۷) نشان میدهد که هر دو سم ایمیداکلوپراید و پی متروزین[۳۵] پارامترهای رشد جمعیت شتهBrevicoryne brassicae ، از جمله rm, R, T, λ را کاهش می دهند.
ونگ و همکاران[۳۶] (۲۰۰۸) در آزمایشی اثر دز زیرکشنده چند حشره کش از جمله ایمیداکلوپراید و پریمیکارب[۳۷] را روی پارامتر های جدول زندگی شته سبز هلو Myzus persicae از جمله rm, R, T λ, را بررسی نمودند و نشان دادند تیمار های سم هر یک از پارامتر ها را به طور معنیداری نسبت به شاهد کاهش می دهند. ابراهیم و یه[۳۸] (۲۰۰۰) بیان می کنند زمانی که کنه شکارگر Neoseiulus logispinosus در معرض اثر زیرکشندگی آبامکتین[۳۹] قرار گیرد، باعث کاهش در زنده ماندن و بقاء ماده ها می گردد. همچنین زمان پیش از تخمگذاری به مدت یک روز افزایش مییابد، در حالیکه زمان تخمگذاری به مدت پنج روز کوتاه می شود و زادو ولد مادهها به نصف تقلیل مییابد. لووری و سآرس[۴۰] (۱۹۸۹) بیان می کنند باقیمانده سم آزینفوسمتیل[۴۱] باعث کاهش زادو ولد شته سبز هلو Myzus persicae می شود.
مورس و زارع[۴۲] (۱۹۹۱) دریافتند که تریپس Scirtothrips citri زمانی که روی برگ های حاوی باقیمانده دیکوفول[۴۳] و مالاتیون[۴۴] بود تعداد تخم های بیشتری را تولید نمود. دیتریچ و همکاران[۴۵] (۱۹۷۴) معتقدند کنه دو نقطهای Tetranychus urticae زمانی که در معرض
حشرهکشهای کارباریل[۴۶] یا د.د.ت قرار گیرد تعداد تخم کمتری تولید می کند.
منصور و همکاران (۱۹۸۷) در تحقیقی که درباره اثرات مستقیم و غیرمستقیم Azadirachtin بر روی کنهها انجام دادند به این نتیجه رسیدند که غلظت کم آن برای پرداتورها خطرناک نیست اما در عین حال باروری کنههای مضر را کاهش می دهد.
حیدری (۱۳۸۳) بیان می کند که دوز زیرکشنده حشرهکش فنپروپاترین[۴۷] بطور معنی داری طول عمر حشرات کامل Trialeurodes vaporariaorum (سه تا پنج روز ) را نسبت به شاهد (هفت تا نه روز) کاهش می دهد. در حالیکه حشرهکش های بوپروفزین[۴۸] (یک تا هشت روز) و پیری پروکسی فن (چهار تا نه روز ) اختلاف معنیداری با شاهد نداشتند.
کرافت ثابت می کند که اگر Bemisia tabaciدر معرض غلظتهای زیرکشنده بعضی از حشرهکشها قرار گیرد میزان باروری آن افزایش و طول دوره یک نسل کوتاه میگردد.
جونز و همکاران[۴۹] (۱۹۹۸) بیان میکنند طول عمر زنبورهای Eretmocerus tejanus بعد از کاربرد حشرهکشهای بوپروفزین (۳۲/۳ روز ) و آزنیفوس متیل (۹/۳ روز) کوتاهتر از زنبور- هایی میباشد که روی آنها آبپاشی (۲/۴ روز ) شده بود. همچنین زنبورهای بالغی که در مرحله شفیرگی با بوپروفزین سمپاشی شده بودند چرخه زندگی کوتاهتری نسبت به زنبورهای بالغی داشتند که با آب، اندوسولفان[۵۰] و تیودیکارب[۵۱] سمپاشی شده بودند. کرافت[۵۲] (۱۹۹۰) کاهش طول عمر را از اثرات زیرکشندگی محسوب مینماید اما بیان میکند معیار مشخصی برای جدا کردن مرگ ومیر حاد از مرگ ومیر مزمن وجود ندارد. پارکر و همکاران[۵۳] (۱۹۷۶) با ارزیابی کمی کاهش تخمریزی اثر کاهش طول عمر را روی افزایش جمعیت نشان داده اند. کوت و پلوکلا[۵۴] (۱۹۷۰) و سینگ و همکاران[۵۵] (۱۹۷۹) کاهش طول عمر را به عنوان یک اثر زیر- کشندگی بیان می کنند. قهاری و همکاران (۱۳۸۱) به دنبال تحقیقی که انجام دادند بیان می کنند تاثیر باقیمانده غلظتهای مختلف حشرهکش آبامکتین روی درصد زنده مانی و طول عمر و کارآیی (باروری) حشرات کامل زنبور Eretmocerus mundus نشان میدهد که رهاسازی حشرات کامل پارازیتوئیدها روی برگهای حاوی پورههای آغشته به غلظتهای مختلف این حشرهکش هیچگونه تاثیری روی درصد زندهمانی و طول عمر و کارایی حشرات کامل زنبورنداشته است. البته لازم به ذکر میباشد که بقایای حشرهکشها معمولاً به صورت اثرات منفی روی درصد زندهمانی و یا رفتار نمود پیدا میکند. به عقیده کرافت (۱۹۹۰) تغییر در طول عمر با اثر گذاشتن بر میزان تخمریزی میتواند دینا میسم میزبان و دشمن طبیعی را تحت تاثیر قراردهد. حشرات عقیم از نظر نرخ ذاتی افزایش جمعیت معادل حشرات مرده به حساب میآیند هرچند با اشغال ظرفیت تولید مثلی می توانند بر دینامیسم جمعیتها اثر بگذارند.
مطالعات هسیچ و آلن[۵۶] (۱۹۸۶) در مورد اثرات حشرهکشهای مختلف روی یک زنبور پارازیتوئید شته با نام Diaeretiella rapae نشان دادند حشره کش های اسفیت، پرمترین[۵۷] و متومیل[۵۸] در طول عمر و باروری زنبور پارازیت تاثیر ندارند. نرخ رشد (مدت زمان لازم برای تولید یک نسل یا زمان لازم برای ظهور اولین نتایج) یک پارامتر بسیار مهم جدول زیستی است که ممکن است بر نرخ ذاتی افزایش جمعیت اثر بیشتری در مقایسه با باروری کل داشته باشد (Mackauer, 1986) لورنس و همکاران[۵۹] (۱۹۷۹) نرخ رشد آهسته تری برای لاورهای سن سوم و شفیره Chrysoperla carnea که به روش قرار دادن حشره کش در سطح بدنشان با آزینفوس متیل، اتیون[۶۰]، کاربوفنوتیون[۶۱] و کارباریل تیمار شدند، گزارش نمودند. چن و همکاران[۶۲] (۱۹۹۹) بیان می کنند که در کمترین غلظت آزمایش شده پیروزول هیچ اثری روی رشد شته A. Gossypii نداشت ولی رشد شته Aphis pisum ۱۶ درصد کاهش داد ولی در غلظتهای بالاتر رشد به طور چشمگیری هم برای شته A. Gossypii و هم شته A. pisum کاهش پیدا میکند. پارکر و همکاران (۱۹۷۶) گزارش کردند که دزهای زیرکشندگی مالاتیون دوره پیش از تخمریزی Menochilus sexmaculatus را بسته به مقدار دز، کاهش یا افزایش داد. دز برابر یک دهم موجب طولانیتر شدن دوره قبل از تخمریزی را به میزان ۱۴ % کوتاهتر کرد، در حالیکه LD50 دوره قبل از تخمریزی به میزان ۳۴ % گردید. به عقیده کرافت (۱۹۹۰) نرخ رشد معیاری حیاتی در جدول زندگی است که بر نرخ ذاتی افزایش جمعیت تاثیر میگذارد. هرچند نرخ رشد سریعتر، اغلب به نرخ افزایش ذاتی بزرگتر منجر شده و از آن به عنوان یک شاخص سازگاری استفاده میشود، ولی باید به این نکته توجه کرد که در دشمنان طبیعی و بخصوص در پارازیتوئیدها، این افزایش میتواند موجب برهم خوردن هماهنگی فنولوژیک میزبان و دشمنان طبیعی شده و از این بابت تاثیر منفی داشته باشد.
چن و همکاران (۱۹۹۹) بیان میکند استفاده از μg/ml 40 پیروزول در شته A.pisum مانع از تغذیه شده و همچنین در غلظت μg/ml 200 اثر تحریک غذایی خفیفی روی A. gossypii که از پنبه تغذیه مینماید، دارد.
سایمینگتون[۶۳] (۲۰۰۳) در بررسی اثر حشرهکش اندوسولفان روی Orgilus lepidus بیان میکند که از غلظت مزرعه ای این آفتکش تمام لاروها را قبل از به پیله رفتن اندوسولفان به میزان ۵۰% بیرون آمدن از پیله را کاهش می دهد. در عین حال شروع به پیله رفتن را تقریباً یک روز به تاخیر می اندازد. همچنین بیان می کند حشره بالغ و لارو سن اول و چهارم بید سیب زمینی Phthorimea operculella ممکن است به علت قرار گرفتن در معرض بقایای سم قبل از شفیرگی از لانه خارج شود. کرافت (۱۹۹۰) اظهار میدارد اثرات زیرکشندگی روی رفتار دشمن طبیعی شامل تاثیر روی حرکت عمومی، رفتار جستجوگری دشمن طبیعی دارد. صابر (۱۳۸۰) به نقل از چیورتون[۶۴] (۱۹۸۴) بیان می کند که کرتهای تیمار شده با حشرهکشهای فنیتروتیون[۶۵] و فنوالریت[۶۶] در مقایسه با شاهد تعداد بیشتری از حشرات Pterostichus melanaris در طول چندین هفته شکار می کند. همچنین ماده هایی که معده آنها پر از غذای جامد در تیمارها نسبت به شاهد بطور معنی داری کمتر بود وی نتیجه گرفت دلیل اصلی برای شکار بیشتر کارابیدها در تلههای گودالی بعد از استفاده از آفتکشها، زیادتر شدن میزان جستجو به دلیل گرسنگی میباشد.
هاینس[۶۷] (۱۹۹۸) بیان می کند که در برخی از حشرهکشها غلظتهای زیرکشندگی ممکن است مصرف غذا توسط حشره را افزایش دهد. اوبرین و همکاران[۶۸] (۱۹۸۵) نشان دادند، زنبورهای پارازیتوئید Bracon mellitor که تحت تاثیر کلردایمفورم قرار گرفته بودند به مقدار زیادی از آب عسل تغذیه می کنند. جونز و همکاران (۱۹۹۸) در بررسی اثرات کشندگی و زیرکشندگی تعدادی از حشره کشهای روی زنبور پارازیتوئید Eretmocerus mundus , E. tejanus نشان دادند که با قرار دادن مراحل مختلف رشدی زنبور در حالی که در بدن میزبانargentifolii Bemisia در حال رشد بود، طول عمر حشرات کامل ظاهر شده در تیمارها و شاهد به طور معنی داری تفاوت دارد. تیو و ویگ (۱۹۹۱) در آزمایشات خود نشان دادند که حشرهکش های پریمیکارب، پرمترین و مالایتون باعث اثر دورکنندگی روی زنبور پارازیت rapae Diaeretieilla میشوند. بورگمیستر و همکاران (۱۹۹۳) در مطالعات خود نشان می دهند که یک رفتار پارازیتوئید شته با نام Aphidius rhopalosiphi تحت تاثیر باقی مانده حشره کش فن والریت روی بوته های آلوده، زمانی که بوته های آلوده به حشرهکش فن والریت (پیرتروئید) درکنار بوته های عاری از حشرهکش قرار گیرد تعداد برخورد زنبور با گیاه سمپاشی شده نسبت به شاهد کاهش می یابد.
ناصار و همکاران (۱۹۷۳) گزارش میکنند که شته Schizaphis graminum که با شبه هورمونهای جوانی در دزهای ppm 1000 تیمار شده اند بطور نامطلوبی ظرفیت تولید مثلی را تحت تأثیر قرار میدهد.
توماس و پی منتل[۶۹] (۱۹۸۵) در مطالعه پارامترهای جدول زندگی و زادآوری نشان میدهند که تحت شرایط خاص، در هر لحظه مشخص جمعیت آزمایشی Myzus persicae در نرخی حدود ۳۵ % افزایش مییابد و با میانگین طول یک نسل در حدود ۱۱ روز در یک محیط نامحدود، این نرخ رشد جمعیتی برابر با ۱۱۵۲ ماده پس از هر نسل تولید میکند. لاوری و سیرز (۱۹۸۹) مینویسند شتههای سبز هلو Myzus persicae که با حشرهکش آزینفوس متیل در مزرعه سیب زمینی تحت تأثیر قرار گرفته بودند ۲۰ تا ۳۰ % نتاج بیشتری از شتههایی که در معرض این حشرهکش قرار نگرفته بودند تولید کرده بودند. نتایج آنها نشان میدهد که آزینفوس متیل مستقیماً بعنوان محرک تولیدمثل این شته عمل میکند ولی افزایش در تولید مثل ممکن است در اثر سایر عوامل نیز باشد. حیدری در سال ۱۳۸۲ به نقل از کرافت (۱۹۹۰) مینویسد اگر B.tabaci در معرض غلظتهای زیرکشندگی سموم قرار گیرد میزان باروری آن افزایش و طول دوره نسل آنها کوتاه میگردد و این میتواند بهترین دلیل برای طغیان مجدد این حشره بعد از سمپاشی باشد. لاوری و سیرز (۱۹۸۹) در ادامه مقاله خود مینویسند افزایش تولید مثل شته سبز هلو که در معرض آزینفوس متیل قرار گرفته اند نه ناشی از تغییرات در گیاه سیب زمینی بوده و نه ناشی از انتخاب استرین[۷۰] مقاوم شته سبز هلو که دارای میزان بالاتری از تولیدمثل میباشد ظاهراً حشرهکش آزینفوس متیل تولیدمثل شته سبز هلو را با مکانیزم ناشناختهای تحریک کردهاست. لاوری و سیرز (۱۹۸۹) شته سبز هلوی پرورش یافته در روی برگهای سیب زمینی که با محلول ۵۵۰ ppm آزینفوس متیل تحت تیمار قرار گرفته بودند ۱۰ درصد نوزاد بیشتری تولید نمود.
سان (۱۹۴۵) بیان میکند شته Aphis rumicis که بر روی برگهای بریده شده گیاه لادن که تحت تیمار روتنون[۷۱] و پودر تالک[۷۲] بودند نسبت به شتههایی که فقط تحت تیمار تالک بودند به میزان حداکثر ۴۰ درصد تولید پوره بیشتری داشتند. جیمز و پرایس در سال ۲۰۰۰ بیان می کنند سمپاشی با ایمیداکلوپراید، باروری کنه دو نقطهای را افزایش میدهد. کنه هایی که تحت تأثیر ایمیداکلوپراید قرار گرفتهاند، ۷۰ % تخم بیشتری در طول زندگیشان میگذارند و زادآوری را تا ۵۰ % افزایش میدهند.
به عقیده چاپمن و آلن[۷۳] (۱۹۴۸) دلیل دیگر برای طغیان جمعیت شتهها اینست که حشرهکشها ممکن است تعادل غذایی را در گیاه تیمار شده بر هم بزنند که سبب افزایش رشد و تولیدمثل شتهها شوند. رادکلیف[۷۴] (۱۹۹۳) بیان میکند بیشترین مورد برای طغیان شتهها که پس از استفاده از حشره کشها اتفاق میافتد، حذف دشمنان طبیعی توسط حشرهکشها میباشد که رشد غیر قابل کنترل جمعیت شتههای مقاوم را باعث میشود. سایمینگتون (۲۰۰۳) مینویسد غلظت زراعی سم اندوسولفان تمام لاروهای بید سیبزمینی operculella Phthorimaea را قبل از به پیله رفتن و بعد از ۲۴ ساعت در معرض قرار گرفتن میکشد اما غلظت ۴% زراعی سم اندوسولفان به میزان ۵۰ % از پیله بیرون آمدن Orgilus lepidus را کاهش میدهد. این سم همچنین شروع به پیله رفتن را تقریباً یک روز به تأخیر می اندازد.
همچنین استفاده از غلظت ۴% توصیه شده آفتکش تیودیکارب[۷۵] خروج از پیله را در O.lepidus را تقریباً به مدت ۳۶ ساعت جلو می اندازد. در ضمن بیان میکنند آفتکشهای پریمیکارب و ایمیداکلوپراید اثر معنی داری بر پیله رفتن و از پیله بیرون آمدن نداشتند. کرنز و گایرول[۷۶] (۱۹۹۳) معتقدند استفاده از مقادیر زیرکشنده آفتکش سولپروفوس[۷۷] تحرک و پویایی پویایی شتهها را تحریک میکند.
مورس و زارع (۱۹۹۳) گزارش میکنند، Scirtothrips citri زمانی که روی برگهایی که شامل دوزهای زیرکشنده مالاتیون و دیکوفول قرار میگیرد تخم بیشتری را تولید میکند.
دیتریچ و همکاران (۱۹۷۴) گزارش میکند کنه Tetranychus urticae هنگامی که در معرض کاربایل یا ددت قرار گیرد تعداد تخم کمتری را تولید میکند.
بمفو و استارک (۲۰۰۲) بیان میکنند در معرض بودن زنبور Diaeretiella rapae پارازیتوئید Brevicoryne brassica با سیلگارد [۷۸]۲۳۰۹ و پیمتروزین منجر به کاهش نرخ (Ro) خالص تولید مثل ،(rm) نرخ ذاتی افزایش جمعیت و جایگزینی خالص میشود.
فصل سوم
مواد و روش ها
۳-۱-کلنیشته
شتههای B. brassicae از مزارع کلزای شهرستان اقلید جمع آوری شده و پس از شناسائی و خالصسازی به گلخانهی حشرهشناسی دانشکدهی کشاورزی شیراز جهت تکثیر و ایجاد کلنی منتقل شدند (شکل ۳-۱). شتههای موجود در مزرعه همراه با برگهایی که بر روی آن فعالیت داشتند بریده شده و روی بوتههای کلزای موجود در آزمایشگاه قرار داده شدند. گیاهان کلزا که برای پرورش شته ها در نظر گرفته شده بودند در گلدانهای پلاستیکی به قطر و ارتفاع هفت و ده سانتیمتر کاشته شده و هر روز آبیاری میشدند. این گیاهان زمانی که به مرحلهی چهاربرگی رسیدند برای پرورش شته و تشکیل کلنی مورد استفاده قرار گرفتند (شکل ۳-۲). گلدانهای حاوی شته درون قفسههای از تور ساخته شده قرار داده شدند و در شرایط گلخانهای با دمای ۲۵± درجهی سانتیگراد و رطوبت نسبی ۵±۶۰ درصد و دوره نوری طبیعی نگهداری شدند. به طور منظم گلدانهائی که پژمرده میشدند با گلدانهای تازه تعویض شدند.
شکل ۳-۱ یکی از مزارع کلزای آلوده به شته مومی کلم در شهرستان اقلید
شکل ۳-۲ گیاهان کلزا در مرحله چهار برگی و آماده برای ایجاد کلنی
۳-۱-۱- همسنسازی شتهها
برای همسنکردن شتهها ، تعدادی از حشرات کامل دخترزای بیبال روی گیاهان سالم انتقال یافته و به آنها اجازه داده شد تا به مدت ۲۴ ساعت پورهزائی داشته باشند. پس از ۲۴ ساعت حشرات کامل حذف گردیدند و به پورهها امکان داده شد تا رشد و نمو خود را طی کرده و به سن بلوغ برسند (Elbert and Cartwright, 1977).
۳-۲- کلنی دشمن طبیعی
شتههای مومیائی شده از مزارع کلزای شهرستان اقلید به منظور پرورش زنبور پارازیتویید D.rapae به دقت با قلممو جمع آوری شده و به داخل اتاقک رشد منتقل گردیدند. شتههای مومیائیشده در اتاقک رشد درونپتری هایی به قطر هشت سانتیمتر و عمق یک سانتیمتر نگهداری شدند. به منظور ایجاد تهویهی کافی درب پتریها دارای سوراخی به قطر ۵/۲ سانتیمتر بود که توسط توری ارگانزا پوشیده شده بود ( تا در صورت خروج زنبورهای بالغ از شتهها از فرار آنها جلوگیری به عمل آید). این شتههای مومیائی شده تا زمان تفریخ و خروج زنبور در اتاقک رشد با دمای ۱±۲۵ درجهی سانتیگراد و رطوبت نسبی ۵±۷۰ درصد و دورهی نوری ۱۶ ساعت روشنایی و ۸ ساعت تاریکی نگهداری شدند. زنبورهای خارج شده از این شتههای مومیائی پس از شناسائی جهت ایجاد نسل آزمایشگاهی وارد گلخانه شده و درون قفسهای ویژهی پرورش زنبور پارازتیوئید قرار گرفتند. این قفسها دارای طول و عرض و ارتفاع به ترتیب ۹۰× ۴۵×۴۵ سانتیمتربودند. قفس ها طوری طراحی شده بودند تا در زمان آب دادن به گلدانها و تغذیهی زنبورها از فرار آنها جلوگیری به عمل آید (شکل ۳-۳). یکی از اضلاع قفسها از تلق شفافساخته شده بود تا بتوان براحتی بر روند رشد و تکثیر زنبورها نظارت کرد اضلاع دیگر نیز توسط توری با مش ظریف پوشیده شده بودند تا در ضمن جلوگیری از فرار زنبورها تهویهی لازم فراهم شود (شکل ۳-۴). زنبورها بصورت روزانه بوسیلهی آب عسل ۵۰درصد تغذیه شدندو در حین پرورش زنبورها سعی شد حتیالامکان از وورد هیپرپارازیتوئیدها و شکارگرها به داخل کلنی جلوگیری شود.
شکل ۳-۳ درب ویژه قفس استفاده شده برای پرورش زنبور Diaeretiella rapae
شکل ۳-۴ ضلع شفاف قفس استفاده شده برای پرورش زنبور Diaeretiella rapae
۳-۲-۱- همسنسازی زنبورها
به منظور بدستآوردن زنبورهای همسن با توجه به تعداد زنبور مورد نیاز جهت انجام هر یک از آزمایشهای زیستسنجی تعدادی شتههای پارازیتهشده توسط قلم مو از داخل قفسها برداشته شده و به اتاقک رشد منتقل شدند. این شتههای مومیائی به مدت ۲۴ ساعت در داخل اتاقک رشد با درجهحرارت ۱±۲۵ درجهی سانتیگراد و رطوبت نسبی ۵±۷۰ درصد و دورهی نوری ۱۶ ساعت روشنائی و ۸ ساعت تاریکی قرار گفتند. پس از گذشت ۲۴ ساعت زنبورهای تفریخ شده بعنوان زنبورهای همسن توسط آسپیراتور[۷۹] از داخل پتری برداشته شده و بطور جداگانه تا انجام آزمایشهای زیستسنجی نگهداری شدند.
۳-۳- تهیهی عصارههای گیاهی
نمونه های گیاهی در این پژوهش با توجه به بررسی منابع مختلف مبنی بر داشتن اثر حشره کشی جمع آوری گردیدند. نمونه ها بصورت خشک تهیه شده و جهت عصاره گیری از گیاهان ابتدا ۲۰ گرم از هر نمونه گیاه خشک شده با آسیاب برقی پودر و در یخچال با دمای ۴ درجه سانتی گراد نگهداری شد (شکل ۳-۵).
چون ماده موثر موجود در گیاه ممکن است قطبی، غیر قطبی و یا حد واسط باشد جهت انجام این آزمایش از ۳ حلال متانول(قطبی)، هگزان(غیرقطبی) و استون(حدواسط) استفاده گردید.
برای عصاره گیری ۲۰ گرم از گیاه پودر شده درون ظرف شیشه ای درب دار قرار گرفته و ۱۰۰ میلی لیتر حلال روی آن ریخته شد و دور آن با فویل پوشانده شد تا از تابش نور به آن جلوگیری شود. سپس داخل ظرف یک مگنت انداخته شد و به مدت یک ساعت روی همزن[۸۰] با سرعت ۵۰۰ دور در دقیقه قرار داده شد (شکل ۳-۶).
این مخلوط عصاره و تفاله به مدت ۲۴ ساعت در یخچال با دمای ۴ درجه سانتیگراد نگهداری و پس از خارج کردن از یخچال یک کاغذ صافی را در قیف شیشه ای گذاشته و قیف را در ارلن ۵۰۰ میلی لیتری قرار داده و عصاره را داخل قیف روی کاغذ صافی ریخته تا عصاره از تفاله جدا شود.
پس از استحصال عصاره رویی مجدداً ۲۰ میلی لیتر حلال را روی تفاله ریخته و بمدت یک ساعت روی همزن با سرعت قبلی گذاشته شد و مانند مرحله قبل عصاره آن استخراج شد. عصاره استخراج شده توسط دستگاه تقطیر در خلا در دمای ۴۰ درجه سانتیگراد و سرعت ۱۰۰ دور در دقیقه تغلیظ گشت بطوریکه در پایان حجم نهایی عصاره تغلیظ شده به ۳۰ میلی لیتر رسید (شکل ۳-۷).
عصاره های تهیه شده در شیشه های درب دار تیره رنگ داخل یخچال نگهداری و روی آنها برچسب زده شد و تاریخ عصاره گیری ثبت گردید.
شکل ۳-۵ آسیاب برقی استفاده شده برای پودر کردن گیاهان روناس و کلپوره
شکل ۳-۶ مگنستایر مورد استفاده جهت عصاره گیری
شکل ۳-۷ دستگاه روتاری مورد استفاده برای عصاره گیری
۳-۴- آزمایشهای زیستسنجی
۳-۴-۱- تعیین حلالمناسب
آزمایش های مقدماتی به منظور بررسی پتانسیل حشره کشی عصاره هر یک از گیاهان بصورت آزمایش فاکتوریل (فاکتور اول گونه های گیاهی فاکتور دوم نوع حلال) در قالب طرح کاملاً تصادفی با ۳ تکرار روی شته B. brassicae و زنبور D. rapae انجام شد.
هر واحد آزمایشی شامل یک پتری دیش با قطر هشت سانتی متر و عمق یک سانتیمتر بود که کف آن کاغذ صافی قرار گرفته بود. برای انجام آزمایش محلولی با غلظت ۳۰۰ میکرولیتر بر میلی لیتر از عصاره های روناس و کلپوره استحصال شد و توسط برج سم پاش روی کاغذ صافی اسپری شد. در تیمار شاهد هم بسته به نوع حلال، از حلال مورد نظر استفاده گردید و روی کاغذ صافی اسپری شد. پتری ها به مدت دو ساعت در دمای اتاق نگهداری شدند تا حلال بخار شود. پس از آن درب پتری ها بسته شده و درون هر پتری ۲۰ عدد زنبور هم سن ماده قرار داده شد. پتری ها در انکوباتور در دمای ۲۵ درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی ۷۰ درصد قرار داده شدند و تعداد حشرات تلف شده پس از ۳۶ ساعت شمارش گردیدند.در طول این مدت آب و عسل در اختیار زنبورها قرار گرفت. لازم به ذکر است برای انجام این آزمایش برای شته B. brassicae بجای کاغذ صافی از اسپری کردن عصاره روی گیاه استفاده گردید و پس از بخار شدن حلال شته های هم سن بوسیله قلم موی ریز با دقت بر روی گیاهان منتقل شدند.
۳-۴-۲- تعیین غلظت مناسب
در این مرحله دزهای مختلفی از هر عصاره به صورت جداگانه روی حشرات با ۳ تکرار مورد بررسی قرار گرفتند برای انجام آزمایشهای این قسمت از پتری هایی با قطر هشت سانتیمتر و عمق یک سانتیمتر که کفآنها با کاغذ صافی پوشانده شده بود استفاده گردید ، به منظور انجام آزمایشهای زیستسنجی برای شته از روش کاربرد غیر مستقیم استفاده گردید. به منظور استفاده از این روش از یک دستگاه برج سمپاش دستی که تولید یک باقیماندهی ۱۰±۱۶۹ میکرد استفاده گردید (شکل ۳-۹). این دستگاه بدین جهت انتخاب شد که برای تولید یک اسپری کالیبره شده طراحی شده است. و در واقع شرایطی بسیار نزدیک به شرایط مزرعهای را نیز فراهم میسازد. شتهها در معرض باقیماندهی عصارهها بر روی برگهای کلزا قرار گرفتند. عصارهها همانطور که ذکر شد توسط برج سمپاش روی برگهای گیاهان کلزا که جدا شده بودند در مرحلهی دو برگی پاشیده شد و اسپری حلال بعنوان شاهد استفاده گردید. پس از وارد کردن شتهها روی گیاهان کلزا ریشه این گیاهان توسط پنبهی خیسپوشانده شد تا در طی انجام آزمایشات این مرحله شادابی گیاه حفظ شود. در این آزمایشها داخل هر پتریدیش ۱۰ شته روی برگهای رهاسازی گردید و برای هر غلظت چهار تکرار استفاده شد. پس از گذشت ۲۴ ساعت حشرات تلف شده شمارش گردیدند. مرگ و میر بصورت درصد حشرات مرده نسبت به تعداد اولیه در هر تکرار محسابه گردید و برای اصلاح درصد مرگ و میر از فرمول ابوت (۱۹۲۵) به شرح زیر استفاده شد.
T=درصد مرگ و میر در تیمار