ارزشیابی: به دنبال انتخاب، صحیح کارکنان و قرار دادن آنها در جایگاه های مناسب می باید عملکردهای آنها مورد ارزشیابی قرار گیرد. ارزشیابی, عبارت است از: سنجش سیستماتیک و منظم کار افراد در رابطه با نحوه انجام وظیفه آنها در مشاغل محوله و تعیین پتانسیل موجود در آنها جهت رشد و بهبود.
جابجایی و یا تثبیت کارکنان: بر اساس نتایج ارزشیابی کارکنان می توان در ارتباط با جایگاه مناسب آنها در سازمان به نحو صحیح تصمیم گیری کرد. ارزشیابی عملکرد کارکنان در یک دوره زمانی مشخص میزان موفقیت یا عدم موفقیت آنها را در انجام وظایف محوله نشان می دهد و بر اساس این ارزشیابی می توان کارکنان را در جایگاه شغلی خود تثبیت، ارتقا یا تنزل داد.(رابطی ۱۳۸۰)
شایسته سالاری اداری دارای ۳ محور است:
قانون (آیین ورود به خدمت): به این معنا که ورود به خدمت بر اساس امتحان و مسابقه به صورت عادلانه و برابر انجام شود و قانونگرایی مبنا قرار گیرد به این نکته باید توجه داشت که
شایسته سالاری در کشوری قابل تصور است که تابع قانون باشد. بنابراین شرط اساسی شکلگیری، تداوم و تکامل نظام شایسته سالاری حاکمیت قانون و قانون گرایی است. البته این قانونمندی و مشروعیت باید از مردم سرچشمه گیرد. شایسته سالاری در جوامع دارای فرهنگ دموکراتیک و جوامعی که در آن قانونمندی هنجار شده، قابل نهادینه شدن است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
عدالت: افراد باید در شرایط و فرصتهای برابر قرار گیرند و دارای صلاحیت و توانایی برای شرکت در مسابقه باشند. این نکته قابل ذکر است که وظیفه صندوق استخدامی دولت این نیست که به ایجاد عدالت در سطح جامعه بپردازد و استخدام کشوری وسیلهای برای جبران نابرابری ها در بخشهای دیگر مثل آموزش نیست و نمیتوان افراد ناتوان و بیسواد را به این دلیل که محروم بودهاند و شرایط کافی را برای توانمند شدن نداشتهاند، استخدام کرد.
البته دولت باید شرایط برابر تحصیلی را برای افراد، بخصوص محرومان فراهم کند. در نظام اداری کسانی باید وارد شوند که توانمند باشند، چرا که این نظام شبیه بازاری است که هر چه فرد باهوشتر و کوشاتر باشد، به تبع آن از مزایا و منافع بیشتری بهرهمند خواهد شد. بنابراین فرد با تکیه بر مهارت و آگاهیهای خود به مزایا، منافع و مشوقهای بیشتری دست مییابد که احساس رضایتمندی را در وی افزایش میدهد.
کشورهای سوسیالیستی و کمونیستها، نظام اداری را وسیلهای برای ایجاد عدالت اجتماعی میدانند که این امر مخرب نظام اداری است. این نکته نیز قابل ذکر است که منظور از برابری و عدالت این نیست که همه را به طور یکسان مورد ارزیابی قرار داد.
کارآیی: کسانی که وارد نظام اداری میشوند باید دارای ویژگیهای خاص و متمایز از افراد عادی باشند تا کارآیی نظام اداری تضمین شود، مثلا کسانی که میخواهند وارد خدمت دولت شوند باید مدرک دیپلم داشته باشند. حتی افراد محروم نیز باید هنگام ورود به خدمات دولتی حداقل شرایط لازم را داشته باشند تا موجب ناکارآمدی نظام اداری نشود. باید شرایطی فراهم شود که بهترین و توانمندترین افراد کارآمد در مسابقات استخدام کشور شرکت کنند تا کارآیی نظام اداری حفظ شود.
نظام اداری بارزترین پدیده در عرصه اداره عمومی جامعه پیشرفته است که پیدایش آن در نتیجه تخصصی شدن امور و قبول اصل استمرار خدمات عمومی در جریان جذب و به کارگیری نیروی انسانی است. این نظام صرفا به عملیات استخدام و ورود به خدمت دولتی نمیپردازد بلکه کلیه جریان امور اداری و استخدامی را از ورود با بازنشستگی و حتی پس از آن را در بر میگیرد.
شایسته سالاری از جمله عواملی است که موجب شکوفایی، وفاداری و تعهد کارکنان به کار و سازمان میشود. استقرار شایسته سالاری پدیده و فرایند سادهای نیست، بلکه مجموعهای پیچیده از ساز و کارهایی است که طی یک فرایند بلندمدت و منطقی بایستی در سازمان استقرار یابد و لازمه آن فراهم آوردن زیر بناهای مربوطه از نظر ساختاری، نگرشی، قانون و سازمانی است.
ایجاد انگیزه، تحرک و پویایی در نیروی انسانی مستلزم درک و شناخت منابع انسانی و فراهم آوردن محیط مناسب برای آنهاست. اگرچه بر اساس پارهای از دیدگاههای مطرح شده در مورد انسانها درک رفتار انسان بسیار دشوار و مشکل است اما مطالعات و تحقیقات رفتاری در این زمینه توانسته است ابعاد زیادی از پیچیدگیهای رفتار انسان را روشن نماید. امروزه یکی از مهارتهای لازم برای اعمال مدیریت در سازمان ها در هر سطح و ردهای، توانایی درک، تحلیل و پیشبینی رفتار افراد است و براساس همین مهارتها و شناخت بدست آمده است که میتوان منابع انسانی را برانگیخته نمود. یکی از مهمترین عوامل در ایجاد انگیزه و پویایی در کارکنان، استقرار آنها در جایگاه مناسب است. جایگاهی که میتوانند قابلیتها و توانمندیهای خود را به منصه ظهور برسانند و در عین حال امکان رشد و تعالی خود و سازمان را بوجود آورند و این مهم زمان عملی خواهد شد که شایستهسالاری در سازمان ها تحقق یابد. در واقع اگر افراد بطور صحیح در جایگاه های مناسب قرار داده شوند با موفقیت در کار و دریافت پاداش احساس رضامندی خواهند کرد و رضامندی در محیط کار منجر به انگیزه کار و تلاش بیشتر میشود (رابطی،۱۳۸۰؛۳۹).
۱-۱-۲-۲ ضرورتهای شایسته سالاری
نبود شایسته سالاری در جامعه، اتلاف استعدادهای بالقوه و به تبع آن کاهش کارایی در بخشهای مختلف را به دنبال دارد. شایسته سالاری به حذف افراد ناکارآمد در راستای رضایت مشتریان منجر شده و نبود شایسته سالاری میتواند به حذف و یا فرار شایستگان و نارضایتی مشتریان منجر شود. بدیعی است که موضوع شایسته سالاری برای مشاغل حساس، از اهمیت بیشتری برخوردار است. (ابطحی، عبد صبور،۱۳۸۹؛۱۴۱).
۲-۱-۲-۲ مبانی و اصول شایسته سالاری
پایه و اساس شایسته سالاری رعایت عدالت اجتماعی[۱۱] در راستای پرورش استعدادها است.
شایسته سالاری یک موقعیت اجتماعی است که به وسیله برتریهای علمی و نه به وسیله اصل و نصب و نور چشمی بودن حاصلمیشود. امروزه شایسته سالاری در اندیشههای اخلاقی و سیاسی مطرح شده و رعایت آن ارتقاء کارایی را به دنبال دارد. لذا شناسایی افراد شایسته باید بر اساس تلاش و توانایی[۱۲] آنها صورت گیرد.
یکی از اصول زیر بنایی شایسته سالاری، اصل برابری در فرصتها است. بر مبنای این اصل در یک جامعه، افراد مختلف باید از شانس مساوی در دستیابی به فرصتها برخوردار باشند و استفاده یا عدم استفاده از فرصتها باید به موفقیت یا عدم موفقیت آنها منجر شود.
اصل دومی که از اصول زیر بنایی شایسته سالاری محسوب می شود، اصل برابری ارزش افراد است. بر مبنای این اصل، ارزش افراد به صورت فطری یکسان بوده و معیارهایی مانند اصل و نسب نمیتوانند به عنوان معیار شایستگی قرار گیرند. (ابطحی، عبد صبور،۱۳۸۹؛۱۲۲).
۳-۱-۲-۲ محدودیتهای شایسته سالاری
رعایت اصول شایسته سالاری به راحتی امکان پذیر نیست، خصوصا هنگامی که قضیه دوستان و خویشاوندان، مطرح میشود. یکی از محدودیتهای مربوط به شایسته سالاری، موضوع اندازهگیری معیارهای آن مانند بهره هوشی، دانش و تجربه است. آیا چنین معیارهایی را میتوان به درستی اندازهگیری نمود و نتیجه اندازهگیری را با اطمینان کامل میتوان پذیرفت و رای قاطع در خصوص شایستگی و با عدم آن، صادر کرد؟ ممکن است توجه بیش از حد به شایسته سالاری، انگیزهء توافق ظاهری و همرنگ جماعت شدن[۱۳] را در کارکنان ایجاد نماید. بدین ترتیب، برخی از کارکنان به عوام فریبی متوسل شده و رفتارهایی را بروز میدهند که آنها را در زمرهء شایستگان معرفی نماید. مسلماً، بین افراد حرفهای و کسانی که از قبل حرفه، زندگی خود را اداره میکنند، تفاوتهایی وجود دارد.
شایسته سالاری یک سیستم اجتماعی بر پایه شایستگی شخصی افراد است که میتواند کارایی بیشتر را به دنبال داشته باشد. نتیجه ی مثبت چنین سیستمی، پرورش استعدادها بوده و پیامد منفی آن تعارض بین افراد است، زیرا برای بسیاری از کارکنان تعیین شایستگی فقط بر اساس عملکرد، قابل قبول نمیباشد. برای این افراد پارامترهایی مانند سابقهکار (نه لزوما تجربه)، سن، پیشکسوتی و روابط دوستانه و خویشاوندی مهمتر به نظر میرسد. محدودیت دیگر مربوط به وجود احتمال و شانس در اندازه گیری معیارهایی مانند متغیرهای رفتاری، مهارت ا و اطلاعات است. اگر یک فرد در یک آزمون مربوط به مهارت ها موفق نشود آیا لزوماً فاقد مهارت لازم است؟(گلکار و ناصحی فر، ۱۳۸۱، ص ۹)
نهادینه کردن فرهنگ شایستگی مهمترین راهکارهای بلند مدت در جهت تحقق نظام شایسته سالاری می باشد. در این زمینه سه تحول عمده باید صورت پذیرد. ارتقا دانش افراد نسبت به مفهوم شایستگی و ویژگی های آن، تغییر نگرش افراد نسبت به مفهوم شایستگی و درونی نمودن آن مطابق با ارزش های سازمانی و شخصی، افزایش توانایی کارکنان متخصص در انجام ماموریت ها و وظایف با توجه ویژه بر ارزش ها که از میان موارد فوق اولین گام در مسیر بومی سازی فرهنگ
شایسته سالاری تبیین ارزش های بنیادین، ایدئولوژیک و باورهای ملی و مطابقت آن با واقعیت های حاک بر جامعه می باشد. (دهقانان، مجله مجلس و پژوهش، ش ۵۳: ۱۳۸۵)
۴-۱-۲-۲ ابعاد شایستهسالاری
عوامل زیر بر موفقیت شایستهسالاری در سازمان اثر میگذارد:
تقاضا برای بهبود عملکرد
وجود استعداد برای کسب تجربه
وجود یک برنامه آموزشی و توسعه به موقع آن که بر اساس نیاز سازمان تهیه شده باشد.
توانمندی سازمان برای به کارگماری موثر منابع انسانی به گونهای که موقعیت شغلی هر فرد بیشترین تطبیق را با قابلیتهایش نه دقیقاً در زمان حال بلکه در آینده داشته باشد
(پالن۱، ۲۰۰۳).
برای استقرار شایستهسالاری در سازمان باید به ابعاد مفهومی آن توجه کرد. در ادامه ابعاد
شایسته سالاری بطور مختصر تشریح شده است:
۵-۱-۲-۲ شایستهخواهی
مسأله مهم برای استقرار شایستهسالاری مساله فرهنگی است. فرهنگ و ارزش های حاکم بر سازمان باید این فرصت را ایجاد کند تا سازمان به دنبال افراد شایسته باشد. همه افراد سازمان باید شایسته را بر غیر شایستگانی که بر دوش آنها سنگینی میکند ترجیح دهند. آنها از نگاه افراد سنگینی را حس میکنند و مسئولیت را به شایستگان میسپارند.
بنابراین شایستهخواهی یک نیاز است و احساس این نیاز به فرهنگسازی نیاز دارد. وقتی شایستگی به نیاز تبدیل شد فرد سعی میکند شایستگیاش را حفظ کند تا تنزل پیدا نکند و دیگران جایش را نگیرند و اگر میخواهد ارتقاء پیدا کند باید شایستگیهایش را توسعه دهد.
از این رو سازمان ها باید شایسته سالاری را تبدیل به یک فرهنگ کنند. فرهنگ نیاز به شایسته سالاری یعنی فرهنگ افزایش بهره وری و استفاده بهینه از منابع که خود ضامن بقاء و تحقق اهداف سازمان میشود (ابیلی و همکاران،۱۳۸۴؛۱۰).
۶-۱-۲-۲ شایستهیابی
بعد دوم شایستهیابی است. وقتی فرهنگ سازمانی ایجاب کرد که سازمان نقشها را برای افراد شایسته تعریف کند، تلاش سازمان برای یافتن افراد شایسته شروع میشود. قبل از اینکه سازمان اقدامی برای شایستهیابی انجام دهد، پاسخ سؤالات زیر باید مشخص باشد:
اول: نیروهای موردنیاز سازمان واجد چه قابلیت یا صلاحیتهایی باید باشند؟
پاسخ به سؤال بستگی به راهبردهای سازمان در مورد منابع انسانیاش دارد که با توجه به بیانیه رسالت سازمان و چشم انداز تدوین شده برای سازمان انتخاب شده است.
دوم: نیروهایی که واجد قابلیتهای لازم است شرایط بازار کار مورد مطالعه قرار گیرد تا شناخت کافی از انتظارات نیروهای واجد صلاحیت حاصل گردد.
سوم: آیا سازمان توانایی تأمین انتظارات نیروهای واجد صلاحیت را دارد؟ آیا برای این منظور برنامه ریزی لازم را انجام داده است؟
شایستهیابی ایجاب میکند انتظارات نیروهای مورد نظر با شرایط داخل سازمان تطبیق داده شود. در بخش دولتی محدودیتهای قانونی حاکم بر استخدام و پرداختها ممکن است مانع جذب یک نیروی شایسته شود. بنابراین سازمان دولتی در مرحله شایستهیابی با مشکل مواجه میشود. برای رفع این مشکل لازم است پس از شناخت شرایط بازار کار و تطبیق انتظارات نیروهای واجد صلاحیت با شرایط درونی سازمانی، چنانچه محدودیتهای قانونی یا فرهنگی سازمان مانعی برای تأمین انتظارات نیروی شایسته باشند، ابتدا به روشهای مقتضی موانع و محدودیتها را کاهش داد و سپس برای پیدا کردن نیروهای واجد صلاحیت اقدام کرد (ابیلی و همکاران،۱۳۸۴؛۸).
۷-۱-۲-۲ شایسته گزینی
سازمان باید معیارهای مشخصی برای گزینش افراد تعریف کند. معیارهای از قبیل سلامت اخلاقی یعنی نبود زمینههای فساد مالی یا اخلاقی، قابلیتهای یادگیری بالا به منظور سرمایهگذاری برای رشد و پویایی فرد وجدان کاری که زمینه انجام به موقع کارها را فراهم میکند، میتواند به عنوان معیارهای مهم گزینش افراد مورد توجه قرار گیرد. البته تعریف عملیاتی این معیارها مهم است و باید در تعریف معیارها و تطبیق مصداقها توجه کافی مبذول گردد.
شایستگی یک مفهوم نسبی است و یک فرد برای تصدی یک شغل در یک سازمان و موقعیت ممکن است شایسته و در موقعیت دیگر کمتر شایسته باشد. به عنوان مثال مدیر یک شرکت موفق ژاپنی ممکن است مدیر خوبی در ایران نباشد. چون موقعیتها و فرهنگ های سازمانی متفاوت است. بنابراین برای شایسته گزینی باید فهرست شایستگیهای بومی مورد نیاز برای هر سازمان تهیه شود.
بنابراین برای شایسته گزینی دو اقدام لازم است: