جدول ۴-۴ توزیع فراوانی پاسخ دهندگان برحسب سابقه کاری…………………………………………………………..۷۴
جدول ۴-۵ شاخص های مرکزی، پراکندگی و توزیع متغیرهای تحقیق……………………………………………….۷۸
جدول۴-۶ آزمون کلموگروف- اسمیرنوف متغیرهای تحقیق…………………………………………………………….۸۰
جدول ۴-۷ نحوه داوری میزان عددی ضریب همبستگی…………………………………………………………………..۸۴
جدول ۴-۸ نتایج آزمون همبستگی…………………………………………………………………………………………………۸۵
جدول ۴-۹ تحلیل عاملی تائیدی ریسک پذیری……………………………………………………………………………….۸۸
جدول ۴-۱۰ تحلیل عاملی تائیدی گرایش به نوآوری………………………………………………………………………..۸۹
جدول ۴-۱۱ تحلیل عاملی تائیدی گرایش فعالانه……………………………………………………………………………..۹۰
شکل ۴-۱۲ تحلیل عاملی تائیدی سرمایه ارتباطی……………………………………………………………………………..۹۱
جدول ۴-۱۳ تحلیل عاملی تائیدی قابلیت هماهنگی…………………………………………………………………………۹۲
جدول ۴-۱۴ تحلیل عاملی تائیدی استراتژی بازاریابی……………………………………………………………………….۹۳
جدول ۴-۱۵ تحلیل عاملی تائیدی هویت برند…………………………………………………………………………………۹۴
جدول ۴-۱۶ شاخص های برازش مدل ساختاری……………………………………………………………………………..۹۵
جدول ۴-۱۷ شاخص های برازش مدل اصلاحی……………………………………………………………………………..۹۶
جدول ۴-۱۸ آزمون فرضیات………………………………………………………………………………………………………..۹۷
فهرست نمودارها
عنوان صفحه
نمودار۱-۱ مدل پیشنهادی پژوهش………………………………………………………………………………………………….۹
نمودار ۴-۱ درصد فراوانی پاسخ دهندگان برحسب جنسیت……………………………………………………………..۷۲
نمودار ۴-۲ درصد فراوانی پاسخ دهندگان برحسب رده سنی…………………………………………………………….۷۳
نمودار ۴-۳ درصد فراوانی پاسخ دهندگان برحسب مقطع تحصیلی…………………………………………………….۷۴
نمودار ۴-۴ توزیع فراوانی پاسخ دهندگان برحسب سابقه کار……………………………………………………………۷۵
فهرست اشکال
عنوان صفحه
شکل ۴-۱ تحلیل عاملی تائیدی ریسک پذیری…………………………………………………………………………………۸۵
شکل ۴-۲ تحلیل عاملی تائیدی گرایش به نوآوری……………………………………………………………………………۸۶
شکل ۴-۳ تحلیل عاملی تائیدی گرایش فعالانه…………………………………………………………………………………۸۷
شکل ۴-۴ تحلیل عاملی تائیدی سرمایه ارتباطی……………………………………………………………………………….۸۸
شکل ۴-۵ تحلیل عاملی تائیدی قابلیت هماهنگی……………………………………………………………………………..۸۹
شکل ۴-۶ تحلیل عاملی تائیدی استراتژی بازاریابی…………………………………………………………………………..۹۱
شکل ۴-۸ مدل ساختاری فرضیه اصلی با ضرایب غیر استاندارد………………………………………………………….۹۲
شکل ۴-۹ مدل ساختاری فرضیه اصلی با ضرایب استاندارد………………………………………………………………..۹۳
شکل ۴-۱۰ مدل ساختاری تحقیق با ضرایب غیر استاندارد…………………………………………………………………۹۴
شکل ۴-۱۱ مدل ساختاری تحقیق با ضرایب استاندارد………………………………………………………………………۹۵
شکل ۴-۱۲ مدل اصلاحی تحقیق با ضرایب غیر استاندارد………………………………………………………………….۹۶
شکل ۴-۱۳ مدل اصلاحی تحقیق با ضرایب استاندارد……………………………………………………………………….۹۷
چکیده:
مطالعات کارآفرینی جهانی اصولاً به این محورعلاقمند است که چرا، چه وقت وچگونه فعالیتهای کارآفرینانه در بازارهای جهانی کشف و بهره برداری میشوند. در این راستا مدیریت زنجیره تامین اغلب می تواند بعنوان یک پلتفرم و خط مشی برای کسب منابع، توسعه بازار و کاهنده مخاطرات عمل نماید. طبق مطالعات انجام شده، مدیریت زنجیره تأمین توسط کارآفرینان برای توسعه کارآفرینی به دو شکل ادغام افقی و عمودی (رو به جلو یا رو به عقب) توسط شرکتهای خصوصی داخلی در سراسر زنجیره تامین مورد استفاده قرار میگیرد. هدف این پژوهش بررسی تأثیر شایستگی های مدیریت زنجیره تأمین کارآفرینانه بر استراتژی های بازاریابی و هویت برند میباشد. تعداد فرضیات مورد آزمون در این پژوهش ۱ فرضیه اصلی و ۶ فرعی میباشد. روش این پژوهش از نظر بررسی متغیرها از نوع توصیفی – پیمایشی و از نظرنوع هدف، کاربردی میباشد. جامعه آماری این پژوهش شرکت های تولیدی مواد غذایی استان کرمانشاه میباشند. روش نمونه گیری در این پژوهش تصادفی طبقهای میباشد که تعداد ۱۹۰ نفر به عنوان نمونه برای جمعآوری داده ها انتخاب شدند. برای تجزیه تحلیل داده ها و آزمون فرضیات از روش تحلیل عاملی تأییدی با بهره گرفتن از نرمافزار معادلات ساختاری آموس نسخه ۲۲ استفاده شده است. نتایج حاکی از ان است که گرایش به نوآوری، ریسک پذیری و سرمایه ارتباطی به عنوان شایستگی های کارآفرینانه زنجیره تأمین بر روی استراتژی بازاریابی تأثیر داشته و همچنین استراتژی بازاریابی نیز بر روی هویت برند شرکت تأثیر مثبت و معناداری دارد. ولی گرایش فعالانه و قابلیت هماهنگی به عنوان دیگر شایستگی های کارآفرینانه زنجیره تأمین بر روی استراتژی های بازاریابی تأثیر معناداری نداشته اند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
کلمات کلیدی: زنجیره تأمین کارآفرینانه، استراتژی بازاریابی، هویت برند، شرکت های مواد غذایی کرمانشاه.
۱-۱ مقدمه
فرایندهای تصمیم گیری در درون شرکتهای کارآفرین عنصر مهمی برای تعمیم دادن و پوششی برای مدیریت تامین و عملیات است. پیشگامان اولیه تفکر کارآفرینی، به طول افق تصمیمات استراتژیک بعلاوه استراتژی هوشمند و درجه ادراک، تمرکز دارند. میزان تصرف فرصتهای بیرونی توسط شرکتها و اجرایی نمودن آنها تابع اینست که تا چه حد، افراد کلیدی، از این منابع برای یکپارچه سازی تصمیمات برنامه ریزی استراتژیک شرکت استفاده می کنند. استفاده از مفاهیم کارآفرینی بعنوان لنزی برای مطالعات مدیریت تامین و عملیات، مراحل آغازین را سپری می کند. بعلاوه نتایج بیان می دارد که رفتار کارآفرینانه، یک ویژگی حیاتی، برای شرکتهایی است که بدنبال تشکیل یک تیم رهبری مدیریت تأمین و عملیات می باشند. بنابراین می توان اذعان داشت توسعه یک کسب وکار نتیجه همترازی ویژگیهای کلیدی کارافرینانه با عملکرد موفق تامین کنندگان می باشد(لی و دیگران[۱]، ۲۰۱۰). شرایط اقتصادی، صنعتی، اجتماعی و فرهنگی امروز کشور به گونهای است که حل مشکلات و تنگناها، الگوها و راه حل های جدید و متفاوتی را طلب میکند. مسائل امروز سازمانها با راه حل های دیروز حل شدنی نیست و پیشبینی آینده، مشکلات آتی را حل نمیکند، بلکه باید برای پیشسازی آینده اقدام کرد. سازمانها باید به قدرکافی منعطف باشند تا بتوانند پاسخ گوی تمام شرایط ممکن باشند. ایجاد جو کارآفرینی در سازمانها کمک میکند تا این انعطافپذیری را به دست آورند و نیز کمک میکند تا سازمان برای هر وضعیتی یک ایده داشته باشد و کمک میکند تا خلاقیت در سازمان نهادینه شود(ابراهیمی و دیگران، ۱۳۸۸). در این محیط جهانی فوق العاده رقابتی، بسیاری از شرکت ها به مدیریت زنجیره تامین ([۲]SCM) به عنوان شایستگی استراتژیکی هسته ای برای به دست آوردن برد رقابتی تکیه می کنند. فلسفه پشت SCM ،برادغام یکپارچه فعالیتهای ارزشگذار در سراسر حدودهای سازمانی پافشاری می کند تا کالا و خدمات به بازارعرضه نماید. اگر چه SCM در اشکال مختلف وجود دارد، اما هدف کلیدی آن همواره بسته به سطوح یکپارچگی، عملکرد فردی و صنایع، ایجاد استراتژی بین سازمانی – تعیین مرزی[۳] است که هم خریداران وهم تامین کنندگان را قادر می سازد تا با ادغام فعالیت های خود اتلاف (محصولات زائد) را از بین ببرند. با وجود اثرات مثبت SCM بر عملکرد شرکت، تحقیقات نشان داده که سازمانهایی که در زنجیره تامین در یک بخش بازارمشابه شرکت دارند می تواند به طور چشمگیری سطوح عملکرد متفاوتی را تجربه کنند(براون و دیگران، ۲۰۱۰).
نیاز امروز جوامع به کارآفرینی سازمانی در پاسخ به چند مشکل به وجود آمده است از جمله، رشد سریع تعداد رقبای پیچیده و جدید، حس بیاعتمادی نسبت به روشهای سنتی در مدیریت شرکتها، خروج جمعی از بهترین و درخشان ترین متخصصان از شرکت ها برای تبدیل شدن به کارآفرینان کوچک، رقابت بینالمللی، کوچک کردن شرکتهای بزرگ و میل عمومی به بالابردن بازدهی و بهرهوری. بسیاری از سازمانهای بزرگ، هماکنون از کارآفرینی سازمانی به عنوان روشی که در بلندمدت به آنها مزیت رقابتی بیشتری میدهد، استفاده میکنند. کارآفرینی سازمانی دو هدف اصلی دارد: خلق و پیگیری فرصتها برای ایجاد کسب و کارهای مخاطرهآمیز جدید و نوسازی / بازسازی راهبردی(حمیدی و دیگران، ۱۳۸۹).
در نهایت کارآفرینی سازمانی می تواند کلید راهگشای شرکت ها و سازمان های ما در شرایط تحریم و نیزمواجهه با محیط های پیچیده رقابتی باشد. چرا که سازمان باید آنقدر پویا، چابک و خلاق باشد که بتواند در برابر تهدید ها در کمترین زمان و با بهترین راهکار واکنش نشان دهد که حتی از تهدید ها به عنوان فرصت استفاده نموده و همچنین فرصت های ایجاد شده را بتواند به موقع تشخیص و استفاده کند.
۱-۲ بیان مسأله:
مطالعات کارآفرینی جهانی اصولاً به این محورعلاقمند است که چرا، چه وقت وچگونه فعالیتهای کارآفرینانه در بازارهای جهانی کشف و بهره برداری میشوند. در این راستا مدیریت زنجیره تامین اغلب می تواند بعنوان یک پلتفرم و خط مشی برای کسب منابع، توسعه بازار و کاهنده مخاطرات عمل نماید. طبق مطالعات انجام شده، مدیریت زنجیره تأمین توسط کارآفرینان برای توسعه کارآفرینی به دو شکل ادغام افقی و عمودی (رو به جلو یا رو به عقب) توسط شرکتهای خصوصی داخلی در سراسر زنجیره تامین مورد استفاده قرار میگیرد. کارآفرینان به شبکه های زنجیره تامین موجود استناد نموده تا فرصتهای مخاطره آمیز جدید را کشف نمایند(بایراکتار و دیگران[۴]، ۲۰۱۰). اما «مزیت رقابتی» در این بین، همکاری میان رقبا درخوشه های تامین کنندگان، نکته ی حائز اهمیتی است. در سالهای اخیر ارزش مدیریت تامین بعنوان نقش کلیدی توزیع کننده در مزیت رقابتی در میان شاخصهای هوشمندی بازار، منبع یابی استراتژیکی ومدیریت ارتباط با تامین کنندگان احراز گردیده است. همچنین، تحقیقات اخیر نشان میدهد که فعالیت تامین کنندگان، در زمینه جستجوی فرصتهای منبعیابی جهانی، شناسایی تکنولوژی های جدید و معرفی این بینش به سازمان به منظور اتخاذ وبهره برداری، افزایش یافته است(کاوین و میلز[۵]، ۲۰۰۷). این خصوصیات بسیار شبیه محققان کارآفرینی سازمانی است و در واقع، بسیاری از این صفات، از خصوصیات مشترک کارآفرینان می باشد. برخی رفتارهای خاص مدیران استراتژیک در زنجیره تامین در خلق ارزش سازمانی توسط نقشهای کارآفرینانه تبیین می گردد. عملکرد مدیران موفق تامین کننده، بیانگر رفتاری به سبک کارآفرینانه در مدیریت تامین کنندگان خارجی و سهامداران داخلی است. بعنوان مثال، توانایی استفاده اطلاعات خارجی در درون شرکت توسط مدیران تامین کننده همان ویژگی پیشگامی(شکل دادن به محیط با معرفی محصولات جدید، تکنولوژی وتکنیک های اجرایی درون سازمانی) کارآفرینان سازمانی است. لازم است بدانیم که اولاً این رویکرد مستلزم تصرف فرصتهای جدید محیطی و اقدام پیشگیرانه در پاسخ به درک فرصتهاست، ثانیاً درک نیازهای ذی نفعان برای تامین بازار، شناسایی فرصتها، ارتباطات متراکم وسیستم های اجرایی در طول فعالیتهای زنجیره تامین یک شرکت، محرک تصمیم گیری است(کیم و دیگران[۶]، ۲۰۰۶). همچنین نوآوری کارآفرینانه بر روابط کیفی شرکای منبع یابی در طول چرخه زمان تاثیر گذار می باشد. ادبیات کارآفرینانه به چگونگی روابطی پیچیده و فراگیری فرایندهایی که وابسته به شبکه های اجتماعی بیرونی است و در کسب مهارتهای تخصصی حیاتی می باشند، اهمیت میدهد. در همین راستا از این رابطه میتوان اینگونه فرض کرد و به نتیجه رسید هنگامی که مدیریت تامین و عملیات از عامل اعتبار به عنوان یک منبع ارزش افزوده در روند برنامه ریزی استراتژیک بهره می برد، اعتبار بیشتری را در تعامل با عرضه کنندگان خارجی/ بیرونی به دست خواهد آورد. این شبکه قابلیتها و توانائیها به توانمندیهای مدیران تأمین کننده برای هماهنگی، مهارت های ارتباطی، دانش بازار و ارتباطات داخلی، وابسته میباشد(لاوسون و دیگران[۷]، ۲۰۰۹).
از این رو دغدغه و مسأله اصلی این پژوهش بررسی تأثیر شایستگی های مدیریت زنجیره تأمین کارآفرینانه بر استراتژی های بازاریابی و هویت برند در شرکت های تولید کننده مواد غذایی شهر کرمانشاه می باشد.
۱-۳ اهمیت و ضرورت پژوهش:
امروزه هویت نام تجاری همانند سرمایه برای سازمان و محصولات آن ارزش میآفریند، از اینرو ارتقای نام تجاری در بسیاری موارد به استراتژی سازمان تبدیل می گردد. نام تجاری تصویری از محصولات در بازار است. افرادی که با نام تجاری سر و کار دارند، در پی کیفیت یا خصوصیات خاصی هستند که آن را ویژه یا منحصر به فرد می نماید. برندسازی مقوله ای بسیار حساس است و به دست آوردن فرصت ایجاد وفاداری در مشتری به سهولت صورت نمی گیرد و احساسات نسبت به یک برند در دیگران به راحتی تخریب می شود. ضرورت و جایگاه دیدگاه مشتری در برن دسازی تا جایی اهمیت دارد که مباحث گسترده روانشناختی مطرح می گردد. به عنوان مثال، یکی از شیوه های روانشناختی مؤثر در شناخت دیدگاه مشتری درخواست از آنها برای ایجاد ترکیبی از تصاویر و کلمات برای بیان ایده های خود در مورد برندی مشخص است. هدف بیان ادراکات و دیدگاه های مردم در خصوص برند موردنظر بدون لزوم استفاده از واژگان عاریتی از دیدگاه انسان شناسی یا روانکاوی می باشد و ذکر این مطلب نشان دهنده اهمیت ادراکات و دیدگاه های مشتریان است که می خواهیم آنها را درک کنیم. در اینجا تنها تداعی هایی اهمیت دارد که برند در ذهن آنها ایجاد می کند. موفقیت در برند سازی ضمن توسعه بازار های صادراتی به اعتبار بین المللی کشورها نیز میافزاید و در آینده موجب خواهد گردید که درآمد حاصل از واگذاری برند به شرکت های علاقمند در خارج بر درآمد ناشی از صدور مستقیم کالا پیشی گیرد (باکاس و نیکو[۸]، ۲۰۱۱).
برند مداری به مفهوم تضمین برند است که با ویژگی هایی در استراتژی بازاریابی شناخته می شود و مفهوم مسیر یک شرکت در بخش های برنامه ریزی و بازاریابی استراتژیک را گسترش می دهد. برند ها می توانند منجر به خلق ایده های جدید در مورد محصولات و خدمات شرکت شوند. برند تعهدی ایجاد شده توسط یک سازمان است تا از طریق آن از مشتریانش حمایت نماید(بیک و دیگران[۹]، ۲۰۰۹). اگر سازمانی برند را تنها در حد یک نام در نظر بگیرد کاربرد عمیقی را که برند می تواند در بازاریابی داشته باشد درک نخواهد کرد. تصویر برند بر ادراک مشتریان از کیفیت محصولات و خدمات تأثیر دارد و اعتبار سازمان بر روی ادراک مشتری و وفاداری او مؤثر است. برند بخشی از ویژگی های عملیاتی و هیجانی است که مشتری به یک کالا یا خدمات نسبت می دهد و یک ابزار یاری رسان به مشتریان برای تصمیم گیری و خرید می باشد. شفاف سازی برند سازمانی به نوع خاصی از تغییر رفتار در میان کارکنان منجر می گردد. اگر شرکت تمایل به دستیابی به شهرت دارد تعریف روشنی از برند سازمانی منجر به درک بهتر هویت و اهداف شرکت گردیده شناخت را تسریع بخشیده و شرکت را مشهور می سازد. برند سازمانی جنبه های منحصر بفردی از سازمان از جمله فرایند کارمند یابی را برجسته می سازد(حمیدی و دیگران، ۱۳۸۹).