طالب در حدود یک سال یعنی از سال ۱۰۲۰ هجری قمری تا سال ۱۰۲۱ هجری قمری که سال مرگ میرزا غازی است در دربار وی اقامت داشت و مورد توجه خاص او بود.
طالب پس از مرگ میرزاغازی به آگره بازگشت و درین سفر بود که در اگره با مؤلف میخانه آشنا شد.
طالب در آگره چون تلاش خود را برای راه یافتن به دربار بیهوده دید، دست به دامان بزرگان و معاریف آن شهر زد و توصیهای برای چین قلیچ خان حاکم پیشاور گرفت و به مرکز حکومت او عزیمت کرد.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
از بخت بد طالب، چین قلی چخان دچار اختلاف خانوادگی و دسیسه نزدیکانش شد و از کار برکنار گردید و با پریشان روزگاری درگذشت و بار دیگر آوارگی طالب آغاز شد و به ناچار به آگره بازگشت و با شرکت در مجامع ادبی آن شهر مورد توجه یکی از بزرگان ایرانی دربار جهانگیر یعنی دیانت خان قرار گرفت.
«دیانت خان پس از آشنایی با طالب و پی بردن به قدرت او در سخن آفرینی علاقه زایدالوصفی به وی پیدا کرد و او را همراه خویش به مجالس بزرگان پایتخت برد. بزودی اشعار طالب مورد قبول عامه قرار گرفت و شهرت طالب بجائی رسید که شاه جهانگیر مایل به دیدار او شد و به دستور شاه دیانت خان طالب را بهمرا ه خویش به دربار شاهی برد ».(گودرزی، ۱۳۵۴: ۵۷-۴۶).
پس از این همه دربدریها، متأسفانه دوران کامیابیهای طالب، چندان نپایید؛ و شاعری با ذوق که به سبب استفادهی زیاد از مفرحی افیونی، دچار اختلال گونهیی در حواس شده بود، به سال ۱۰۳۶ ه در پیرامون ۴۹ سالگی، زندگی را بدرود گفت، در حالیکه ورد زبان او، این سرودهاش بود:
«من کیستم؟ از هربن مو چشمهی دردی طالب، من و مجنون ز یکی سلسله بودیم |
بنشسته کف خاکی و برخاسته گردی من بیهده گویی شدم، او بیهده گردی» (دلیری مالوانی، ۱۳۸۱: ۱۶۳). |
«به طور کلی دوران زندگی طالب را به چهار بخش میتوان تقسیم کرد:
۱-دوران اقامت در مازندران از بدو تولد یعنی سال ۹۹۴ هجری قمری تا سال ۱۰۱۰ هجری قمری.
۲-دوران اقامت در سایر شهرهای ایران ۱۰۱۰ تا ۱۰۱۶ هجری قمری
۳-عزیمت به هندوستان و اقامت در شهرهای مختلف هند ۱۰۱۶ تا ۱۰۲۸.
۴-دوره ملک الشعرائی ۱۰۲۸ تا ۱۰۳۶ که سال مرگ اوست». (گودرزی، ۱۳۵۴: ۴۴-۳۵).
۳-۲-۲ سبک شعری طالب آملی
طالب یکی از تواناترین شاعران سبک هندی است. چه سخنوری چون صائب تبریزی عظمت مقام او را تصدیق کرده و گفته است:
به طرز تازه قلم یاد میکنم | صائب که جای طالب آمل در اصفهان پیداست (کلیات صائب،۱۳۳۶: ۱۸۴) |
طالب در موارد فراوان از تأثیر پذیرفتن سعدی و حافظ شیراز برکنار مانده و از این که شاعر مکتب آنان بوده است میگوید.
ز شاگردان «سعدی» می شمارم خویش را اما | به جان در احترام «حافظ» شیراز میکوشم (دیوان، ۷۷۳) |
«اشعار طالب پخته و لطیف و نمودار ذوق و قریحهی فراوان و تازه جویی و نوخواهی اوست. او در کار تصویرگری یکی از شاعران مضمون آفرین ادب پارسی به شمار میرود. صفت ممتازی که شبلی نعمانی در شاعری طالب ذکر میکند عبارت از ندرت تشبیه و لطف استعاره». (شبلی نعمانی، ۱۳۶۳: ۱۵۶) است.
در دورهای که طالب میزیسته فرهنگ اسلامی در گستردهترین دوره خویش بوده است و برداشت شاعر از قصص اسلامی و سامی در بسیاری از تصاویر شعر او پیداست.
در عناصر صور خیال او اگرچه معانی مشترک به چشم میخورد ولیکن هر یک اذانها از ارزش هنری خاصی برخوردار است.
«گذشته از نفوذ عناصر فرهنگ اسلامی و سامی که در شعر او فراوان دیده میشود طالب با عنصر فرهنگ ایرانی» (شفیعیکدکنی، ۱۳۴۹: ۴۸۶) نیز معانی گونه گون برانگیخته است. مانند زال، تهمتن، کاووس، شیرین، فرهاد، پرویز و نظایر این عناصر که با هر یک مضمونی تازه ساخته و پرداخته است.
اصولاً تصاویری را که طالب ارائه میدهد، از نوع تصاویری است که از نقطهی دید پیشینیان و از کتب و دواوین بازماندهی ایشان فراهم شده است و این تصویرها از نمادهای قراردادی است که در نزد شاعران گذشته معمول بوده است ولیکن طالب در موارد فراوان با دیدی تازه بدانها نگریسته است «در شعر طالب نفوذ زندگی اشرافی کمتر فرصت خودنمایی یافته است و با همهی اینکه تربیت ذهنی او در دستگاه پادشاهان گورکانی شکل گرفته گاهی از شکوه و جلال کاخهای سلاطین هند تبری میجوید و بر پایهی درویشی خود میایستد» (کیمنش، ۱۳۷۵: ۱۱۵-۱۰۲).